صدای طبل های جنگ

Posted On:

باسمه تعالی

چندی پیش مقاله ای درباره جنگ احتمالی ایران و آمریکا نوشته بودم. قصدم از آن مقاله این بود که با شناخت عوامل موثر در رخداد این جنگ، بتوان کمک به عدم وقوع آن کرد. با توجه به اینکه شایعات جنگ در روزهای اخیر شدت گرفته است، می ارزد که این موضوع را البته با رویکردی دیگر بررسی کرد.

سایت دبکا که با سازمان امنیتی موساد ارتباط دارد، روز 10 مرداد خبری منتشر کرد بدین مضمون که روز جمعه 27 جولای قبل از نماز جمعه آقای خامنه ای با فرماندهان نظامی شورای جنگی تشکیل داده و به آنها ابلاغ کرده که برای جنگ در هفته های آینده آماده شوند و آن جلسه آخرین شورای جنگی است. هرچند سایت دبکا تعهدی به راست گویی ندارد و دنبال جنگ روانی است، اما بهرحال این خبر قابل تامل است. از طرفی رسانه های صهیونیستی هر روز خبرهای بیشتری از احتمال حمله اسرائیل به ایران منتشر میکنند.

To See the Rest, Open Article in A Page

ادعای کشف ذره هیگز- بوزون

Posted On:

باسمه تعالی

در روزهای اخیر شاهد بودم که همه خبرگزاری های ایرانی خبر کشف ذره هیگز-بوزون را مخابره کرده بودند. حتی بعضی از آنها سعی کردند نقش دانشمندان ایرانی را در این بزرگ ترین اکتشاف قرن پررنگ نشان دهند. حتی سایت های مدعی دشمن شناسی نیز سعی کردند از غافله عقب نمانند و خبر را با تیتر دستیابی به شواهدی از وجود ذره الهی مخابره کردند. اما پشت پرده این هیاهو چیست؟

تمدن غربی چنین وانمود میکند که با اتخاذ روش علمی تجربی، دیگر نیازی به مذهب نیست و با روش های علم تجربی میشود به همه حقایق جهان دست یافت. ایرادات این رویکرد را در مقاله ای تحت عنوان درباره علم از دیدگاه تمدن غربیتوضیح داده ام.

اساسا اگر قائل به این نباشیم که هر معلولی یک علتی دارد، نمیتوان تعریفی از علم داشت، زیرا علم در واقع شناخت علت هر پدیده است. بنابراین کسی که دم از علم بزند، چاره ای جز این ندارد که معتقد به نظام علی (با کسر ع و تشدید ل) باشد. یعنی هر معلولی، علتی دارد و خود آن علت نیز علت دیگری دارد و به صورت زنجیروار این توالی علل تا بی نهایت ادامه دارد، بدون اینکه تسلسلی در آن راه داشته باشد. یعنی الف علت ب باشد و ب علت الف. بنابراین لازمه تفکر علی، اعتقاد به خالق و وجودی بی نهایت که سلسله علت ها به او ختم میشود، است.

آزمایشگاه Large Hadron Collider) LHC) در سرن نمونه ای کلاسیک از موسسات علمی غربی است. در چنین موسساتی حتما دو طایفه از افراد را میتوان یافت. دسته اول افرادی هستند که بهره ای از علم و فن دارند، ولی یا بخاطر تمرکز شدید بر موضوعات علمی و یا به دلیل بهره هوشی کم و یا ضعف روحی و روانی قادر به ارائه چشم اندازی از کل سیستم و نگاه از بالا به قضایا نیستند. چنین افرادی حتی اگر افرادی باهوش باشند، آن قدر غرق در مسایلی نظیر نتایج آزمایشات، آماده کردن مقاله برای چاپ در مجلات علمی ویا اسم و رسم خود، هستند که هیچ گاه فرصت نمی یابند آزادانه بیاندیشند. در صد بالایی از حدود 10000 محقق و دانشمندی که در این مرکز کار میکنند، جزو این دسته هستند. آخرین آماری که چند سال پیش دیدم خبر از وجود حدود 4000 دانشجوی دکترا می داد که بر روی نتایج حاصل از این مرکز کار میکنند. چنین افرادی ممکن است هر روز از جلوی مجسمه شیوا Shiva در این مرکز بگذرند و اساسا برایشان این سئوال پیش نیاید که مجسمه خدایگان مرگ و نیستی هندوها در جلوی در ورودی این مرکز چه میکند. اگر هم سئوال پیش آید، با توضیحات کودکانه ای مانند شباهت رقص شیوا با حرکات ذرات زیراتمی قانع میشوند.

To See the Rest, Open Article in A Page

درباره مریخ نورد Curiosity

Posted On:

باسمه تعالی

بنا بر ادعای ناسا، مریخ نورد Curiosity روز 6 آگوست روی سطح مریخ فرود آمد. ماموریت این مریخ نورد کشف حیات در مریخ و یا مولفه های اصلی که به ایجاد حیات منجر میشوند، اعلام شده است. انتظار اولیه از NASA این است که در صدد اکتشافات فضایی باشد، کشفیات خود را در اختیار همه انسان ها قرار دهد، و در نتیجه گیری های علمی بیطرف باشد. واقعیت این است که بودجه هنگفت ناسا را دولت آمریکا تامین میکند و طبیعتا در پس این تامین بودجه، به دنبال اهداف نظامی و تبلیغاتی خود باید باشد. بنابراین انتظارات فوق نمیتواند با واقعیت منطبق باشد. لذا بعضی ها به طعنه اسم ناسا را مخفف NASA: Not About Space Anymore خوانده اند. در این مقاله سعی دارم گوشه هایی از هدف اصلی پروژه جدید ناسا را بیان کنم.

درباره دروغ بودن افسانه سفر به کره ماه مطلب زیاد نوشته شده است و این لینک فقط نمونه ای مقدماتی است. درباره این که چرا این کار از نظر مهندسی با تکنولوژی های موجود در آن زمان قابل انجام نبوده، مطلب زیاد است و خارج از حوصله این مقاله است. فقط به این نکته بسنده میکنم که با گذشت حدود 43 سال از اولین ماموریت آپولو و پیشرفت های چشم گیر تکنولوژیک در مقایسه با آن زمان، هنوز پیاده کردن بشر در سطح کره ماه مقدور بشر نیست. البته گاه و بیگاه بعضی کشورها ادعا میکنند که در 10 یا 20 سال آینده قصد دارند فضانوردانشان را در کره ماه پیاده کنند، اما این ادعاها بیشتر به ژست های تبلیغاتی برای انتخابات شبیه است و پس از مدتی به بهانه کمبود بودجه، پروژه را به تعویق انداخته تا به آرامی به فراموشی سپرده شود.

اما در پس این نمایش، جدا از اهداف تبلیغاتی آمریکا و معرفی این دولت به عنوان ابرقدرت به جهان، هدف دیگری وجود داشت و آن این بود که در اذهان مردم القا کنند که اگر بشر توان سفر به کره ماه را دارد، پس موجودات کرات دیگر نیز میتوانند به زمین سفر کنند، و البته در القا این مطلب به جهانیان موفق عمل کردند. تصور وجود موجودات فضایی و رفت و آمد آنها به زمین به آنها این فرصت را میدهد که این توهم را القا کنند که منشا خلقت در زمین، موجودات فضایی هستند که بشر را از روی ژن خود کپی برداری کردند و حیات را با خود به زمین آورده اند، و روایت دینی از خلقت افسانه ای بیش نیست. آنها چنین القا میکنند که پیامبران کسانی بوده اند که با این موجودات فضایی در ارتباط بوده اند و بدین وسیله توانسته اند بعضی مفاهیم جدید و یا معجزات را ارائه کنند. داستان آنها به این صورت ادامه پیدا میکند که بعضی از این موجودات فضایی با نسل بشر دشمن هستند و بعضی از پیامبران از طرف آن موجودات معاند ماموریت گمراه کردن و نابودی بشر را دارند. ممکن است این مطلب دور از ذهن بیاید، ولی این گروه های شیطانی حتی برای سناریوهایی مانند نمایش هولوگرام فرود عیسی مسیح تقلبی با یک سفینه فضایی نیز برنامه ریزی کرده اند. جمع کردن همه مردم زیر یک لوا و وادار کردن آنها به اطاعت یک گروه بدون وجود دشمنی که با همه آنها دشمن است، عملی نیست. لذا برنامه قدرت های شیطانی این است که پس از حذف ادیان الهی و تسلط بر جهان، آن موجودات معاند فضایی را به عنوان دشمن معرفی کنند و بدین واسطه بتوانند جهانیان را تحت کنترل و سلطه نگاه دارند.

پرده بعدی این نمایش فرستادن مریخ نوردهای Opportunity و Spirit در سال 2004 بود. در اینجا قصد ندارم ادعا کنم که ادعای فرود و ارسال عکس های این مریخ نوردها از اساس دروغ بوده است. اصل قضیه از نظر فنی و مهندسی امکان پذیر است. اما آنچه که در این سالها رخ داده این است که این مریخ نوردها که برای انجام ماموریتی 90 روزه طراحی شده بودند، برای سالها کار کردند و یکی از آنها بیش از 3000 روز است که به ادعای آنها کار میکند و عکس هایی را از مریخ ارسال میکند. نکته جالب درباره این مریخ نوردها این بوده که هر از چند گاهی پایان ماموریت آنها اعلام میشد و ادعا میشد که ارتباط با آنها قطع شده است. بعد از آن هر بار که برای جبران ضعف در عرصه تبلیغاتی نیازی احساس میشد، ادعا میشد که این مریخ نوردها شارژ شده اند و تماس مجدد با آنها برقرار شده است و عکس های جدیدی ارسال کرده اند. مشکل این عکس ها این بود که مثلا در عکس قبلی قسمتی از مریخ نورد که در عکس نشان داده شده بود، زنگ زده بود و گرد و غبار گرفته بود و در عکس بعدی کاملا براق و تمیز بود. در حالی که چنین چیزی محال است در مریخ رخ بدهد. این لینک اول و دوم در این باره بیشتر توضیح داده اند. این اشتباه فاحش باعث شد بعضی ها ادعا کنند اگر ثابت شد که این مریخ نوردها واقعا  در مریخ هستند، باید حتما مریخی ها آنها را پیدا کرده باشند و مرتبا تمیز و سرویس کنند. اما با توجه به حجم دروغ هایی که ناسا تا بحال گفته، احتمال این که این عکس ها از مشابه این مریخ نورد در زمین گرفته شده باشد، بالاتر است.

بهرحال آنچه ناسا با فرستادن این مریخ نوردها و همچنین فونیکس بدست آورده این است که ادعای وجود آب در مریخ را در اذهان مردم دنیا جا انداخته است و هدف بعدی که با کمک پروژه Curiosity به آن میخواهد برسد، این است که شواهدی ساختگی از وجود حیات در مریخ ارائه کند، و این باور را در مردم ایجاد کنند که موجودات هوشمند در سیارات اطراف ما به وفور پیدا میشوند، تا در قدم بعد راحت تر بتوانند تصور وجود موجودات فضایی که به زمین رفت و آمد میکنند و در صدد دشمنی با بشر هستند، را به مردم تحمیل کنند.

به ادعای ناسا این مریخ نورد جدید از همان لحظات فرود شروع به ارسال عکس کرده است. با توجه به اینکه برای نیل به چنین هدفی اصلا احتیاج به فرستادن سفینه و مریخ نورد به طرف مریخ نیست، فکر میکنم زحمت این کار را به خود نداده اند و تمام صحنه سازی ها در همین زمین انجام میشود. همین مطلب باعث شده که بعضی از دانشمندان از شباهت بسیار محل فرود مریخ نورد جدید با زمین ابراز تعجب کنند.

آنچه که به عنوان جمع بندی میتوانم بیان کنم این است که ناسا این پروژه را نیز جلو خواهد برد و ادعای کشف حیات و یا موجودات هوشمند را در مریخ خواهد کرد. قدم بعدی آنها این است که پس از شکست آخرین دولتهای مستقل در دنیا و برقراری نظم نوین جهانی، با هولوگرافی فرود سفینه های فضایی و پیاده شدن موجوداتی از آنها را به نمایش بگذارند. با توجه به پیشرفت های در عرصه ژنتیک و پزشکی، امکان اینکه فرم بدن چند نفر را به صورتی تغییر دهند که این باور در مردم ایجاد شود که آنها فضایی هستند، نیز وجود دارد.

Open Article with Its Comments

چند مطلب درباره اثرات سوء داروهایی که در روان درمانی استفاده میشود

Posted On:

باسمه تعالی

قبلا در یک مقاله با عنوان روان درمانی غربی درباره اثرات سوء داروهایی که شرکت های بزرگ دارویی برای درمان اختلالات روانی عرضه میکنند، مطالبی آورده بودم. در اینجا فقط قصد دارم چند لینک را معرفی کنم که در این باره بیشتر مطلب عرضه کرده اند.

این لینک بیش از 4800 مورد را لیست کرده که بیمار در اثر مصرف داروی ضد افسردگی و یا پس از قطع مصرف آن، دست به رفتارهای جنون آمیز، خودکشی، ویا کشتارجمعی زده است. البته اثبات ارتباط مستقیم بین مصرف داروهای اختلالات روانی با رفتارهای جنون آمیز از نظر علمی کار آسانی نیست. اما حجم موارد همزمانی مصرف داروها و رفتارهای جنون آمیز هشدار دهنده است. از طرفی دیگر پیدا کردن موردی که شخصی که دست به کشتارجمعی یا خودکشی زده، هیچگونه دارویی مصرف نمیکرده نیز ممکن نیست. موارد دیگری را نیز میتوان نام برد که این سوء ظن را نیز تقویت میکند. مثلا کودکی که بیش از دیگران فعالیت و شور دارد، را به عنوان Hyperactivity disorder تحت درمان قرار میدهند، و مشاهده شده است که بعضا این کودکان به محض قطع دارو دست به خودکشی میزنند. در حالی که اساسا قبل از آن احتمال چنین رفتاری از آنها داده نمیشد.

To See the Rest, Open Article in A Page

نمونه ای از فریب مغز هنگام مشاهده اشیا

Posted On:

باسمه تعالی

مغز انسان برای ایجاد یک تصویر در ذهن، بسیار پیچیده تر از یک دوربین عمل میکند و پردازش های متعددی روی نور دریاقتی از محیط انجام داده و تکنیک های بسیاری را برای تکمیل تصویر بکار میگیرد، تا در نهایت انسان به تصوری از جهان خارج ذهن خود دست یابد. هرچه که درک بشر از روش های بکار گرفته شده توسط مغز بیشتر شود، راه های گول زدن مغز را نیز بهتر میشناسد.

فکر میکنم همه ما نمونه هایی را از فریب دادن مغز هنگام دیدن اشیاء بتوانیم نام ببریم. به تازگی نمونه دیگری را دیدم که ویدئو کلیپ آن در ذیل آورده شده است. برای دوستانی که لینک های یوتیوب فیلتر میشود، فایل این کلیپ از اینجا قابل دانلود است.

-

-

[youtube 2K3FQ5pr8uw 500 375]

Open Article with Its Comments

آیا قرار است در المپیک 2012 لندن اتفاقی بیافتد؟

Posted On:

باسمه تعالی

این روزها درباره احتمال وقوع یک حادثه تروریستی بزرگ با تلفات بالا در لندن همزمان با المپیک  تابستانی، زیاد صحبت میشود. تا شروع المپیک فقط 3 روز باقی مانده و بنابراین به زودی درخواهیم یافت چقدر این شایعات معتبر هستند. اما چه اتفاقی در این المپیک بیافتد و چه اتفاقی نیافتد، چند مطلب هست که ارزش بررسی شدن دارند:

اساسا المپیک چیست؟

اولین المپیک حدود 776 سال قبل از میلاد در یونان برگزار شد. اساسا مراسم المپیک برای بزرگداشت خدایان یونانی بود و مثلا در آن زمان رسم بر این بود که هنگام شروع المپیک 7 پسر و 7 دختر را به احترام زئوس قربانی کنند. مسابقاتی هم که برگزار میشد، برای تقویت روحیه جنگاوری بود. حمل مشعل المپیک و برافروختن آتش قبل از شروع مراسم هم در آن دوره رسم نبود و برای اولین بار در المپیک برلین 1936 انجام شد. مشعل المپیک نماینده آتشی است که Prometheus از زئوس دزدیده و به انسان ها هدیه داده است تا از نوری که در دست خدایان است، سهمی داشته باشند و بتوانند معاذالله خداگونه شوند و فنا ناپذیر. در این باره در سایت VigilantCitizen توضیح مفصلی داده شده است. نامی که پیروان شیطان، او را به آن میخوانند Lucifer یا حمل کننده نور است. به زعم آنها شیطان نوری را برای بشر آورده تا بتواند با آن به فناناپذیری برسد. مشعلی که در سمبل های غربی زیاد مشاهده میشود، حکایت از همین قضیه دارد، مانند مشعل دست مجسمه آزادی و یا مشعل المپیک. گرداندن این مشعل در سراسر دنیا و دست به دست شدن آن هم به این معنی است که همگان در این برنامه شیطانی سهیم باشند و عمق کوتاه بینی خود را جشن بگیرند.

درباره سمبل های بکار رفته در المپیک لندن هم مطلب بسیار زیاد است و دیگران توضیحات کافی داده اند و فقط در اینجا این مورد را رجوع میدهم.

مقصود اصلی از برگزاری چنین مراسمی هیچگاه تفریح و تفرج نبوده و در دوره معاصر نیز چنین نیست. تصور این که این مراسم برای ایجاد همبستگی بین ملتها و به قصد تفریح است، فقط زائیده ذهن معلول افراد جاهل است.

قربانی انسان جزء لاینفک المپیک

از اولین بار برگزاری این مراسم تا بحال قربانی کردن انسان هنگام شروع این مراسم، انجام شده است. البته در دوره معاصر این قربانی کمی هوشمندانه تر انجام میشود تا ذهن عوام مشوش نشود. در این باره این لینک بیشتر توضیح داده است.

به عنوان مثال در روز شروع المپیک 2008 پکن، عوامل نظم نوین جهانی به گرجستان دستور حمله به اوستیا و قتل عام مردم را دادند. در حالی که برای هر برنامه ریز نظامی مشخص بود که این حمله شانس موفقیت ندارد و با عکس العمل روسیه روبرو خواهد شد و محکوم به شکست است. خبرها حاکی از این است که درست در زمانی که مشعل المپیک تابستانی لندن در 9 می روشن شد، جت جدید سوخوی روسی با صد نفر مسافر در نمایشگاه هوایی اندونزی از طریق از کار انداختن دستگاههای الکترونیک آن سرنگون شد تا هم شانس روسها برای فروش هواپیمایشان کم شود و هم قربانی انسان انجام شده باشد تا رضایت خدایان المپیا بدست آمده باشد.

حجم قربانی انسان که در حال حاضر در غرب یا توسط عوامل غرب در جریان است، برای مردم قابل درک و هضم نیست. مثلا برای شروع نمایش فیلم جدید بتمن جوانی تحصیل کرده که داروهای آرام بخش روانی مصرف میکند، وارد سالن سینما شده و تعداد زیادی از مردم را کشته یا مجروح میکند. یا داستان قتل عام دانشگاه ویرجینیا نمونه دیگری از قربانی انسان برای انجام مراسم شیطانی است. از این قبیل موارد هر چند روز یکبار در غرب رخ میدهد.

احتمال وقوع حادثه تروریستی در لندن

درباره احتمال وقوع یک حادثه تروریستی در ابعادی بسیار بزرگتر از تخریب برجهای تجارت جهانی در یازدهم سپتامبر، سالهای زیادی است که بحث میشود و در فیلم های زیادی از رخداد این حادثه در آینده خبر داده اند. مثلا در فیلم 2012 که محصول سه سال پیش است، صحنه هایی از درگیری و شورش در پی بروز حوادثی که منجر به برگزار نشدن المپیک لندن میشود، نمایش داده میشود. در یک انیمیشن تبلیغاتی چینی درباره مسابقات فوتبال جام اروپا نیز صحنه هایی از تخریب لندن و انفجارها آورده شده است که به هیچ وجه با موضوع آگهی همخوانی ندارد.

اما بیشتر خبرهایی که در این باره شنیده میشود، از خبرگزاریهای وابسته به انگلیس پخش میشود:

-          تمرین مقابله با حملات شیمیایی در المپیک لندن

-          آمادگی لندن برای مقابله با حملات تروریستی

-          یا خبر یک خبرگزاری اسرائیلی درباره آمادگی لندن برای حمله اسرائیل به ایران در زمان المپیک

خبرگزاری PressTV ایران نیز از احتمال تلاش اسرائیل برای حمله تروریستی ساختگی به لندن در زمان المپیک و بهانه قرار دادن آن برای حمله به ایران خبر داد.

اما اینکه غرب و علی الخصوص انگلیس چه هدفی از پخش این خبرها و هراساندن مردم دارد، مطلبی است که باید بیشتر درباره آن بحث شود.

در مقاله دیگری تحت عنوان درباره جنگ احتمالی ایران و آمریکا توضیح داده ام که آنچه در دنیای معاصر در حال رخ دادن است، تلاش شیطان و یارانش برای حذف ادیان توحیدی و کلمه توحید از کل جهان است، تا بتواند سرنوشت انسان را به دست بگیرد و با ترفندهای گوناگون آنها را به قربانی یگدیگر وادار کند. ریشه تمام مشکلات اقتصادی اخیر در اروپا و آمریکا نیز این است که جوامع غربی راه افتادن جنگ همه جانبه با دنیای اسلام را در راستای برطرف کردن مشکلات اقتصادی خود ببینند و با آن مخالفت نکنند. مشکلات اقتصادی در ایران و گرانی های کمرشکن نیز توسط عوامل نظم نوین جهانی که در بدنه نظام نفوذ کرده اند، ایجاد شده تا اولا مردم از حکومت دینی ناامید شوند و دوما پس از سقوط آن چنان مستاصل باشند که هر دین شیطانی جدیدی را بدون مخالفت بپذیرند.

برای اینکه نظم نوین جهانی بتواند کار خود را راحت تر جلو ببرد از تمام ابزارهای رسانه ای کمک میگیرد و خبرهایی یا مطالبی را پخش میکند که در آن از روشی به نام Predictive Mind Programming استفاده شده است. به این صورت که حادثه ای یا خبری را که به طور عادی دور از ذهن می نماید و مردم به راحتی قبول نمیکنند در فیلم ها و برنامه های تلویزیونی حتی بصورت گذرا و لحظه ای، آن قدر تکرار میکنند که وقتی همان خبر یا حادثه یا مشابه آن را گزارش کنند، مردم آن را محتمل می انگارند و باور میکنند. بگذارید در این باره مثالی بیاورم:

متولیان نظم نوین جهانی به این مطلب فکر کرده اند که اگر توانستند برنامه خود را پیش برند و تمام ملتها را به زیر سلطه خود درآورند و ادیان توحیدی را از بین ببرند و یا روایتی دگرگون شده از آن را به مردم بقبولانند، هنوز احتیاج به دشمنی دارند که بخاطر ترس از آن، بتوانند مردم را محدود کنند و زیر سلطه نگه دارند. لذا چند ده سالی است که داستان های مربوط به موجودات فضایی و سفینه های UFO را پخش میکنند. با این ترفند وقتی که هیچ دشمن قابل تصوری در روی زمین باقی نماند، دشمن فرضی فضایی در ذهن مردم ساخته اند که از ترس حمله آنها مردم باید از دستورات حاکمان خود اطاعت کنند. حضور موجودات فضایی در زمین و رفت و آمد آنها در ذهن همه تبدیل به یک مطلب عادی و قابل رخ دادن شده است و روزی که با هولوگرافی پیاده شدن موجودی فضایی از یک سفینه را نمایش دهند، بسیاری از مردم آن را باور میکنند. استفاده دیگری که این موجودات خیالی فضایی برای آنها دارند، این است که چنین روایت خواهند کرد که آنها نسل بشر را از روی خود کپی کرده اند و خلقت را در زمین بوجود آورده اند و معاذ الله پیامبران کسانی بوده اند که با آنها در ارتباط بوده اند و کتب آسمانی و وحی را آنها به پیامبران رسانده اند. باور این مطالب برای مردمی که در تمام طول عمر خود گاه و بیگاه خبرهایی از مشاهده UFO ها و دیدن موجودات فضایی شنیده اند، ممکن است و اگر این تبلیغات چند ده ساله نبود، امکان باور هیچ کدام از اینها وجود نداشت.

حادثه تروریستی یازده سپتامبر در فیلم ها و کارتون های بسیاری که سالها قبل از این حادثه ساخته شده بودند، ذکر شده است. اگر در جستجوگر های اینترنت دنبال 911 predicted in movies بگردید، موارد بسیاری از آنها را خواهید یافت. با این تکنیک هنگام رخ دادن این حادثه مردم براحتی قبول کردند که گروه های تروریستی وجود دارند که هم انگیزه این کار را داشته باشند و هم توان عملیاتی آن را. در حالی که بدون این برنامه ریزی قبولاندن اینکه اسامه بن لادن از داخل غارهای افغانستان هدایت عملیات به این پیچیدگی را بر عهده داشته، آسان نبود و مردم به چنین حرفهایی اعتماد نمیکردند.

داستان احتمال حوادث تروریستی در لندن قضیه دیگری است. از طرفی به خاطر روشن گری هایی که انجام شده، تعداد افراد بیشتری ممکن است به ساختگی بودن این حملات معتقد شوند و بنابراین مقصر دانستن ایران در این حادثه سخت تر خواهد بود. از طرف دیگر اگر هیچ  حادثه ای در هنگام مسابقات رخ ندهد، همه کسانی که در این باره روشن گری کرده اند، بی اعتبار قلمداد خواهند شد. لذا احتمال اینکه حادثه ای در این مدت رخ دهد، بالا نیست. هر چند که احتمال قربانی کردن انسان های بیگناه در نقطه دیگری از دنیا بالا خواهد بود. اما دستاوردی که با این تبلیغات داشته اند، این است که ذهن همه مردم دنیا با این ایده که ایران بزرگ ترین مشکل دنیای معاصر است و میتواند حمله تروریستی بزرگی را سازمان دهی کند، خو گرفته و چنین برنامه ریزی شده که آماده پذیرش جنگی با ایران خواهند شد. در داخل ایران نیز تبلیغات انجام شده در کنار اقدامات دیگر به قصد تضعیف روحیه مردم ایران انجام میشود.

برنامه شیطانی نظم نوین جهانی این است که تا پایان سال 2012 تکلیف دولت های خاورمیانه از جمله ایران را یکسره کند و با توجه به اینکه زمان زیادی به پایان سال باقی نمانده است، احتمالا شاهد شدت گرفتن فشار و رخ دادن حوادث بیشتر در ماههای آینده خواهیم بود. شخصا احتمال اینکه حوالی یازدهم سپتامبر، حادثه ای را سازمان دهی کنند که بهانه حمله به ایران شود، بیشتر میدانم.

در پایان، ذکر این نکته لازم است که صحنه جهان، صحنه تلاش شیطان و ایادی او برای اغوای بشر و نابودی او به دست خود اوست. بنابراین هر آن کس که فریب شیطان را نخورده، دلیلی برای نگرانی از خدعه های او ندارد. در سوره نحل آیات 99 و 100 آمده است که

إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ.إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ

یعنی شیطان بر کسانی که ایمان آورده اند تسلطی ندارد. سلطه شیطان بر کسانی است که به او اتکا کنند و یا کسانی که برای خدا شریک قائل شوند.

Open Article with Its Comments

شیطان چگونه در قلب انسان نفوذ می کند

Posted On:

باسمه تعالی

داستان شیطان نه مجاز است، نه كنايه است، نه استعاره است، نه تشبيه است، بلکه امر حقيقي است و همه ما تجربه دست اولی از آن داریم. چه کسی است که بتواند ادعا کند که تا بحال وسوسه نشده که کاری را که میداند عقلا و شرعا خلاف است، را انجام بدهد؟

To See the Rest, Open Article in A Page

می دانید چرا یخ لیز است؟

Posted On:

باسمه تعالی

این سئوال در برخورد اول بسیار ابتدایی به نظر می آید. چون یخ همان آب است و هر چیز مرطوبی لغزنده تر است. از طرفی بشر اولیه قبل از اینکه آتش را دیده باشد، راه رفتن روی یخ را تجربه کرده است. پس باید جواب این سئوال تا بحال روشن شده باشد. در حالی که چنین نیست.

واقعیت این است که هیچ کس تا بحال جواب قانع کننده ای برای این سئوال ارائه نکرده است و این مقاله با عنوان جوابهای لغزنده برای پدیده لیز بودن یخ در این باره شرح داده است. معمولا جوابی که از فیزیکدانان در این باره میشنوید این است که با اعمال فشار بر روی یخ، یخ فشرده شده و درجه ذوب آن چند درجه پایین می رود. لذا یخ در محل تماس با جسم فشار دهنده ذوب شده و آبی که بین یخ و جسم قرار دارد، باعث لغزندگی سطح یخ میشود. هر چند این جواب در نگاه اول منطقی به نظر می آید، ولی ایراد آن این است که وزن ما به اندازه کافی فشار نمیتواند وارد کند تا یخ به مقداری ذوب شود که لایه تشکیل شده آب، لغزندگی کافی را ایجاد کند. در این باره در لینک اول، بیشتر توضیح داده شده است.

تئوری های دیگری نیز در این باره بیان شده است. مثلا اینکه سطح یخ که در تماس با هوا قرار دارد، بخاطر فشار کمتر، به آب تبدیل میشود و لایه آب باعث لغزندگی میشود. در این باره آزمایشاتی انجام شده است و وجود این پدیده مشاهده شده است. اما همان آزمایشات نشان میدهند که لایه آب به اندازه ای نیست که بتواند تاثیری بر کاهش اصطکاک یخ داشته باشد. فرد دیگری نیز یک تئوری ارائه کرده که اصطکاک یخ بر خلاف تصور بسیار بالا است، بحدی که با مالش چیزی به آن، انرژی حاصله از مالش باعث ذوب شدن یخ و ایجاد لایه آب میشود. این تئوری شاید بهتر بتواند این پدیده را که هل دادن سورتمه روی سطوح غیر صیقلی راحت تر از سطوح صیقلی است، توجیه کند ولی در کل قابل اثبات نیست.

بهر حال وقتی بشر قادر به ارائه مدلی قابل قبول برای مساله ای به این سادگی نیست، چگونه میتوان ادعاهای مدعیان کشف مکانیزم خلقت را اعتباری قائل شد؟

اظهار نظر درباره مسائلی پیش پا افتاده مانند علت لغزندگی یخ بسیار سخت تر است، چون امکان راستی آزمایی تئوری بیان شده برای بقیه افراد وجود دارد و پیدا کردن نقاط ضعف تئوری نیز عملی است. اما محک زدن ادعای کشفی در کهکشان دور و یا پیدا کردن ذره ای بنیادی جدید در شتاب دهنده کاری نیست که در توان عموم باشد. لذا نظریه پردازان فیزیک به مباحث فیزیک نظری بیشتر علاقه نشان می دهند، زیرا می توانند نظری را ارائه کنند که در طول عمر آنها و شاید چند نسل بعد از آنها کسی نتواند مچ آنها را بگیرد و یاوه گویی آنها را رسوا کند.

Open Article with Its Comments

می دانید دوچرخه چطور کار می کند؟

Posted On:

باسمه تعالی

در دوران عجیبی زندگی می کنیم. دورانی که عده ای چنان قوه خیال عوام را به بازی گرفته اند که باور عمومی را به اینجا رسانده اند که بشر به مرحله ای از رشد تکنولوژی و علم رسیده است که سئوالی بی جواب در اطراف خود نیافته و لذا برای مشغول نگه داشتن ذهن کاوشگر خود باید سراغ کشف علم در کهکشان های دیگر برود و به کشف اسرار خلقت بپردازد. دوران معاصر بیشتر به داستان آلیس در سرزمین عجایب شبیه است.

To See the Rest, Open Article in A Page

آموزه های استعماری کتابهای درسی: داستان ادیسون

Posted On:

باسمه تعالی

در مقاله دیگری با عنوان "مخترع تلفن کیست" در این باره نوشتم که تا همین اواخر، چطور در کتابهای درسی ایران تصویری غیر واقعی از غرب ارائه میشد و از همان کودکی ذهن دانش آموزان را به تحسین واحترام فرهنگ غربی وادار میکرد. در این مقاله مورد دیگری را بیان خواهم کرد که درباره توماس ادیسون و اختراعات او است. هر چند در کتابهای درسی جدید کمتر از این موارد به چشم می خورد، اما مواردی مانند آنچه در این مقاله می آورم، مبناهای فکری بسیاری از جوانان معاصر را ساخته است.

اول فرازهایی از داستان ادیسون در کتاب فارسی کلاس پنجم ابتدایی چاپ 1383 که در دستم است، را می آورم:

ادیسون در نیویورک آزمایشگاهی بنیاد گذاشت و با کوششی خستگی ناپذیر در آن جا به کار پرداخت. در مدت پنج سال یک صد و بیست و دو اختراع به ثبت رساند...

ادیسون پس از سالها آزمایش و پس از یک رشته کار مداوم و کوشش خستگی ناپذیر، توانست یکی از شگفت آورترین اختراعات خود، یعنی فونوگراف یا گرامافون را به جهانیان تقدیم کند....

هزاران آزمایش با شکست روبرو شد، اما ادیسون انسانی خستگی ناپذیر بود و پیوسته درصدد بود راهی بیابد که او را به مقصود برساند.

روز بیست و یکم اکتبر 1879 میلادی برای ادیسون و برای همه مردم جهان روز مهمی به شمار میرفت، زیرا هنوز شب نرسیده بود که ادیسون موفق شد جریان برق را در لامپ به صورت روشنایی درآورد. این اختراع برای مردم باور کردنی نبود. ادیسون نمایش بزرگی ترتیب داد...

چون شب فرا رسید، همه با تعجب صدها چراغ را دیدند که ناگهان از لابلای شاخ و برگ درختان، نور خود را نثار بینندگان کردند. چراغ برق اختراع شده بود....

... در این هنگام چراغ برق شبهای جهان را چون روز روشن می کرد و اختراعات دیگر ادیسون زندگی را به کام مردم شیرین و گوارا می ساخت.

بی تردید، تا هنگامی که جهانیان از ضبط صوت و سایر وسایل برقی استفاده می کنند و با زدن کلید کوچکی اتاقهای تاریک را چون روز روشن می سازند، نام ادیسون را از یاد نخواهند برد...

به این ترتیب به ذهن دانش آموز القا میشود که ادیسون مانند دیگر مخترعان غربی سعی در بهبود وضعیت بشر داشتند و اگر آنها نبودند، مردم دنیا الان باید در تاریکی به سر می بردند. این باور تا بدان جا در ذهن افراد نفوذ میکند که حتی بعضی سئوال میکنند که چطور ممکن است افرادی مانند ادیسون که این قدر به بشریت خدمت کرده اند، فقط به خاطر نداشتن ایمان در قیامت به بهشت نروند. که البته بعضی را به ارائه جواب نیز واداشته است.

اما باید دید اساسا این افسانه تا چه اندازه مطابق واقعیت است:

قبل از هر چیز باید روشن شود که ادیسون الکتریسیته را کشف نکرده است، بلکه بشر از اول تاریخ با پدیده الکتریسیته آشنا بوده و به انحا گوناگون آن را به خدمت گرفته است. شواهد بسیاری از پیشرفت های تکنولوژیک اقوام مختلف و استفاده از الکتریسیته در دهها هزار سال پیش یافته شده است که انشاء الله در جای خود آنها را مطرح خواهم کرد. اما در دوره نسبتا معاصر تنها به ذکر کشف باطری هایی که از هزاران سال پیش در بابل و مصر استفاده میشدند، بسنده میکنم:

از اینکه از این باطری ها چطور استفاده می کردند اطلاعات کاملی در دست نیست، اما حدس زده میشود که در الکترولیز و برای آبکاری جواهرات و فلزات استفاده میشده است. احتمال اینکه از آنها برای روشنایی نیز استفاده کرده باشند نیز وجود دارد، چون بعضی از این باطری ها را در غارها پیدا کرده اند.

حتی ادیسون اولین کسی نبود که ایده لامپ را مطرح کرد. بنا به روایت ویکیپدیا هشتاد سال قبل از ادیسون، الساندرو ولتا ایده استفاده از فیلامان در لامپ جهت روشنایی را ارائه کرد. ادیسون فقط توانست که این ایده را به محصولی تجاری تبدیل کند و با آن ثروتمند شود. تمکن مالی نیز به او اجازه میداد که دیگران را استخدام کرده و حاصل کار آنها را برای خود ثبت کند. در همان منبع نقل میکند که نیکلا تسلا که مهاجری صربستانی بود، ادعا کرده که ادیسون تعهد کرد که در ازای طراحی یک وسیله به او مبلغ هنگفتی بپردازد و پس از پایان کار با بیان اینکه تسلا هنوز فرق شوخی و جدی آمریکایی ها را نمی فهمد، از پرداخت حق الزحمه طفره رفته است.

ادیسون که بیشتر حق امتیازهای ثبت شده اش در مورد برق مستقیم یا Direct Current, DC بود، پس از تاسیس شرکت جنرال الکتریک، که هنوز هم یکی از بزرگترین شرکتهای جهان است، به دنبال همگانی شدن شبکه برق DC در آمریکا بود. در حالی که اروپایی ها و همچنین شرکت وستینگهاوس در آمریکا برق آلترناتیو یا Alternative Current, AC را به این دلیل که توزیع و تبدیل ولتاژ آن راحتتر است، ترجیح میداند. این شرکت با استخدام تسلا تمام تجهیزات برق AC را طراحی و تولید کرد و این کار احتمالا برای تسلا به خاطر رقابت شخصی اش با ادیسون، چیزی بیش از یک کار طراحی مهندسی بود. از طرف دیگر ادیسون که می دید رقیب او موفق تر عمل میکند و با استاندارد شدن برق AC تمام حق امتیازهای او که مربوط به DC بود، بی استفاده خواهند شد، سعی داشت در کار رقیب سنگ اندازی کند. مثلا با آوردن اسب و گاو و فیل به پارک های عمومی و نمایش اینکه چطور این حیوانات در اثر برق AC می میرند، سعی داشت در ذهن مردم برق آلترناتیو را خطرناک جلوه دهد. حتی نقل شده که ایده اعدام زندانیان روی صندلی مرگ با برق AC متعلق به ادیسون است تا شاید جامعه در برابر استفاده از برق AC مقاومت کند. به هر حال این حیله ها موثر واقع نشد و برق آلترناتیو از آن زمان تا کنون در همه دنیا استفاده میشود. البته شرکت جنرال الکتریک متعلق به ادیسون توانست خود را با شرایط منطبق سازد و رشد کند.

ادیسون مانند هر ثروتمند دیگری که سعی دارد بر ثروت خود بیافزاید، فرصت های تجاری پیش آمده را از دست نداد و به عنوان مثال شرکت فیلم سازی تاسیس کرد. نکته جالب این است که یکی از اولین فیلم های او به نام

Fatima's Coochee-Coochee Dance, 1896 درباره رقاصه ای عربی است که چهره غیراخلاقی از اعراب و مسلمین ارائه میکند. این مقاله در این باره مفصلا توصیح داده است.

آنچه در پایان به عنوان جمع بندی میتوانم عرض کنم این است که ادیسون فقط یک فرصت طلبی بود که مثل همه فرصت طلب های دیگر سعی داشت از ایده های جدید پول بسازد و در این راه موفق هم عمل کرد، و در میان این ایده ها کمتر ایده ای یافت میشود که متعلق به خود او باشد. بنابراین آنچه که در کتابهای درسی تا همین چند سال پیش روایت شده، حاصل تلاش استعمارگران برای به زیر سلطه نگاه داشتن فکری ایرانی ها بوده است. متاسفانه هنوز هم اثرات این آموزه ها در اذهان جوانان و میان سالهای ایرانی مشهود است. برای خود من به کرات اتفاق افتاده است که به محض بیان سخنی ناموافق با فرهنگ غربی، در جواب شنیده ام که پس نباید چراغ اتاق را روشن کنی یا ماشین سوار شوی، چون اینها دستاوردهای همان تمدن غربی است. این نحوه تفکر صحیح نیست، چون مخترعان و مبتکران بسیاری از تمام ملتهای عالم در تکامل این فناوری ها دخیل بوده اند و سیستم سرمایه داری غربی فقط در انحصاری کردن تولید و درآمد ناشی از این ایده ها موفق عمل کرده است.

Open Article with Its Comments