باسمه تعالی
مدتی پیش در رسانه های ایرانی خبری با عنوان وقتی که ماه دو نیم شد، پخش شد و در آن عکس هایی از ماه را آورده بود که چنین در ذهن تداعی میکرد که انگار ماه به دو نیم شده باشد و سپس آن دو نیمه به هم چسبیده باشد به نحوی که خط محل اتصال مجدد مشخص باشد. در این بحث چند موضوع است که با هم مخلوط شده، در حالی که باید هرکدام جداگانه بررسی شود.
اولین مطلب این است که باید مواظب حیله های دشمنان دین باشیم
در مقاله ای تحت عنوان ساده لوح نباشیم نوشته ام که دشمنان اسلام توسط عوامل نفوذی خود و یا بازیچه قرار دادن افراد ساده لوح، خبری به ظاهر علمی درباره یکی از معجزات قرآن پخش می کنند و مومنین زودباور هم بدون تحقیق درباره صحت خبر و سند آن شروع به پخش کردن خبر می کنند. وقتی که خبر همه جا توسط خود مسلمین پخش شد، توسط دیگر عوامل آنها دروغ بودن خبر و بی اعتباری آن همه جا پخش میشود و چنین وانمود می کنند که اعتبار بقیه مطالبی که درباره اعجاز قرآن گفته شده، در حد آن خبر دروغ است تا بدین وسیله در بین مسلمین احساس سرخوردگی ایجاد کنند. در مقاله درباره مریخ نورد Curiosity نیز درباره ناسا توضیح داده ام که این سازمان به یک فرقه شیطان پرستی بیشتر شبیه است تا یک سازمان علمی. لذا به هرآنچه به عنوان مستندات علمی از طرف آنها منتشر میشود، باید مورد بررسی و بازبینی مکرر قرار گیرد. برای اثبات و رد چنین مطلبی باید با اتکا به ادله معتبر بحث کرد و با توجه به چند عکس نمیشود چیزی را ثابت یا رد کرد. اگر روزی ثابت شد که این عکس ها تقلبی بود، نمیشود آنرا دلیلی بر رد معجزه دانست.
دومین مطلب درباره معجزه شق القمر است
بنا به روایتی در اوائل شـب چـهـاردهـم ذى الحـجـه سال ششم بعثت يعنى پنج سال قبل از هجرت، این معجزه اتفاق افتاده است. در تفسیر المیزان در تفسیر سوره قمر چنین آمده است:
در تـفـسـير قمى ... آمـده كـه قـريـش از رسـول خـدا (صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم ) خـواسـت تـا مـعـجـره اى بـرايـشـان بـياورد، رسـول خـدا (صلى الله عليه و آله وسلم ) دعا كرد، و از خدا خواست قرص قمر را برايش دو نـيـم كـنـد، و خـداى تـعـالى ايـن كـار را كرد، به طورى كه مشركين همه آن را ديدند، و دوباره آن دو قسمت به هم چسبيدند، با اين حال گفتند: سحرى مستمر يعنى صحيح .
و در امـالى شـيـخ به سند خود از عبيداللّه بن على از حضرت رضا از آباء گرامى اش از عـلى (عـليـه السـلام ) روايـت آورده كـه فـرمـود: در مـكـّه قـرص قـمـر دو نـيـم شـد، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) فرمود: (شاهد باشيد، شاهد باشيد.
مـؤ لف(المیزان) : مـسـاءله انـشقاق قمر براى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) در روايات شيعه از ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) در رواياتى بسيار آمده ، و علما و محدثين ايشان آنها را بدون هيچ توقفى پذيرفته اند.
و در الدر المـنـثـور اسـت كـه : عـبدالرزاق ، احمد، عبد بن حميد، مسلم ، ابن جرير، ابن منذر، تـرمـذى ، ابـن مـردويه ، و بيهقى (در دلائل )، از انس روايت كرده اند كه گفت : مردم مكّه از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) معجزه اى خواستند، خداى تعالى قرص ماه را دو نـيـم كـرد، و به دنبالش آيه نازل شد: (اقتربت الساعة و انشق القمر... سحر مستمر) يعنى سحرى از بين رفتنى .
... مـسـلم ، تـرمـذى ، ابن جرير، ابن منذر، ابن مردويه ، حاكم ، بيهقى و ابو نعيم ، در دلائل از طريق مجاهد از ابن عمر روايت كرده اند كه : در تفسير آيه اقـتـربـت السـاعة و انشق القمر گفته : اين آيه مربوط به جريانى است كه در عهد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) پيش آمد، يعنى قرص ماه دو نيم شد، يك نيمه آن جـلو كـوه و نـيـم ديـگـرش پـشـت كـوه قـرار گـرفـت ، و رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) عرضه داشت : پروردگارا شاهد باش .
ظاهرا احادیث مربوط به این واقعه متواتر هستند و ما دلیلی برای تشکیک در آن در دست نداریم. اما به فرض اینکه که چنین معجزه ای رخ داده باشد، خداوند متعالی که قادر است ماه را به دو نیم کند و پس از ساعتی دو تکه آن را به هم بچسباند، قطعا قادر است چنان آن دو تکه را به هم متصل کند که هیچ درزی باقی نماند. بلکه باقی ماندن درز اتصال در هنگام چسبیدن دو تکه به هم، به نوعی نقص حساب میشود، مگر اینکه خداوند متعال تعمدا چنین نشانه ای را باقی گذارد و وجود آن را به نحوی به انسان ها خبر دهد تا آیندگان آن را به عنوان آیه ای آشکار ببینند. در حالی که تا بحال در هیچ کتابی از باقی گذاردن چنین نشانه ای خبر داده نشده است.
نکته مهم این است که برای اثبات و رد رخداد این معجزه هیچ راهی جز اخبار رسیده و یا تشکیک در اعتبار راویان آن وجود ندارد، بنابراین اگر نشانه ای در ماه مشاهده شد که محتملا به این واقعه بتواند مربوط باشد، باید ارتباط آن را نیز از طریق همان اخبار و روایات اثبات کرد. در حالی که شخصا هیچ خبر و حدیثی از باقی ماندن نشانه ای از این معجزه نشنیده ام.
مطلب سوم درباره آیات اول سوره قمر است
دو آیه اول سوره قمر چنین است:
اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ وَإِن يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ
ترجمه انصاریان: قیامت بسیار نزدیک شد، و ماه از هم شکافت. (۱)و اگر معجزه ای را ببینند، روی بگردانند و گویند: [این] جادویی همیشگی است!
صاحب المیزان مانند اکثر مفسرین دیگر بر این مطلب اصرار دارد که انشقاق قمری که در این آیه ذکر شده، مربوط به معجزه شق القمر است و دلیل آن را چنین آورده:
سياق آن آيه روشن تـريـن شـاهـد اسـت بـر ايـن كـه مـنـظـور از (آيـه) مـعـجـره بـه قـول مـطلق است ، كه شامل دو نيم كردن قمر هم مى شود، يعنى حتى اگر دو نيم شدن قمر را هـم بـبـينند مى گويند سحرى است پشت سر هم ، و معلوم كه روز قيامت روز پرده پوشى نـيـسـت ، روزى اسـت كـه هـمـه حـقـايـق ظـهـور مـى كـنـد، و در آن روز هـمـه در بـدر دنـبـال مـعـرفـت مى گردند، تا به آن پناهنده شوند، و معنا ندارد در چنين روزى هم بعد از ديـدن شـق القـمـر بـاز بـگـويند اين سحرى است مستمر، پس هيچ چاره اى نيست جز اين كه بـگـويـيـم شـق القمر آيت و معجزه اى بوده كه واقع شده تا مردم را به سوى حق و صدق دلالت كند.
مطلبی که به زعم اینجانب باعث سوء تفاهم شده است، این است که تصور شده که اگر با نزدیک شدن قیامت انشقاق ماه رخ بدهد، لزوما مردم آن دوره متوجه نزدیکی قیامت خواهند شد و چنین پدیده ای را نمی توانند سحر بخوانند. در ضمن فرض شده که پدیده متلاشی شدن ماه، دفعی و سریع رخ میدهد. در حالی که این تصورات لزوما صحیح نیست.
قطر ماه تقریبا 3500 کیلومتر است و سرعت دوران ماه به دور زمین حدود یک کیلومتر در ثانیه است. حال اگر این سناریو را در نظر بگیریم که متلاشی شدن ماه در اثر برخورد کره ای سرگردان باشد، قاعدتا باید قطر این کره حداقل حدود 1000 کیلومتر باشد تا توان تلاشی ماه را داشته باشد، واگر از این مقدار کمتر باشد، محتملا در پوسته ماه فرو میرود و به تدریج شکل ماه فرم کروی سابق خود را باز خواهد یافت. حال اگر فرض کنیم ماه و جسمی که قرار است به آن برخورد کند، با سرعت 2 کیلومتر بر ثانیه به هم نزدیک شوند، فرو رفتن جسمی با قطر 1000 کیلومتر به درون پوسته ماه حداقل حدود 500 ثانیه یا بیش از 8 دقیقه طول خواهد کشید و روند متلاشی شدن ماه فرآیندی است که به چندین ساعت زمان نیاز دارد. بنابراین از دید ناظری که بر روی زمین قرار دارد، این اتفاق به کندی رخ میدهد و میتواند روند تلاشی ماه را طی روزها و بلکه هفته های آتی مشاهده کند. اینکه ماه به نحوی متلاشی شود که اجزا آن را در آسمان دور از هم ببینیم، به هفته ها زمان نیاز است. همانطور که در کتاب المیزان تاکید شده، انشقاق ماه از لوازم نزدیکی قیامت است و رخداد آن خبر از نزدیکی قیامت میدهد و نه لزوما رخداد خود قیامت. بنابراین اگر مردم روی زمین، تلاشی ماه را طی چند روز یا چند هفته مشاهده کنند، بسیار محتمل است که این واقعه باعث هشیاری آنها نشود و آنها را از خواب غفلت بیدار نکند. بلکه مثلا آن را یک نمایش هولوگرام تصور کنند و یا بخاطر بطئی بودن آن به اهمیت آن پی نبرند.
تفسیر المیزان اصرار دارد که انـشقاق را جز به پاره شدن چيزى و دو نيم شدن آن اطلاق نمى كنند. البته برای پایان عمر ماه سناریوهای دیگری نیز میتوان تصور کرد و در اینکه آیا میشود رخداد آن سناریوها را انشقاق نامید، توان اظهار نظر ندارم. یکی از سناریوها این است که با توجه به اینکه ماه هر سال چهار سانتیمتر از زمین دور میشود، روزی خواهد رسید که ماه از مدار زمین خارج شود. این پدیده میتواند تحت تاثیر جاذبه جسمی آسمانی، زودتر از آنچه که انتظار میرود رخ بدهد. قطعا ترک مدار گردش به دور زمین توسط ماه، تاثیرات شگرفی بر روی زمین خواهد گذاشت و میتواند فاجعه آمیز باشد. حال اگر فرض کنیم که ماه به چنین روشی از زمین جدا شود، از دید افرادی که از روی زمین، ماه را نظاره میکنند، دور شدن ماه بسیار آرام و بطئی خواهد بود. مثلا پس از اینکه ماه مدار خود را ترک کند، برای اینکه فاصله ماه تا زمین دوبرابر شود، به حدود 3 روز زمان نیاز است. بنابراین روند دور شدن ماه از زمین، کمتر توسط مردم روی زمین مورد توجه قرار خواهد گرفت و با ناباوری و بی تفاوتی با این پدیده برخورد میشود.
آنچه در دو آیه اول سوره قمر به وضوح مشخص است این است که این آیات گویای آن است که متلاشی شدن ماه و یا ترک مدار گردش به دور زمین توسط ماه، علامت نزدیکی قیامت و پایان جهان است و رخداد آن توسط مردم آن عصر با انکار و ناباوری روبرو شده و موجب تنبه و توبه بسیاری از مردم نخواهد شد. از جهتی نیز برای مردم دیگر اعصار، عبرت آموز است تا خود را برای روز حساب آماده کنند. اینکه شق القمری که در این آیه ذکر شده را بتوان به معجزه شق القمر رسول الله نسبت داد، نیازمند دلیل معتبری است که در تفسیر المیزان و دیگر تفاسیر چنین دلیلی ارائه نشده است.
مطلب چهارم این است که فرض انشقاق ماه به دو تکه و اتصال مجدد آنها، تنها فرض ممکن نیست و در این باره تئوری های بسیاری وجود دارد و در این لینک درباره یکی از آنها بحث شده است. در این تئوری چنین نظریه پردازی شده که در اوایل خلقت زمین، سنگ ها و قمرهای متعددی در مدار زمین در چرخش بوده اند و به تدریج با سرعت نسبتا کم به هم برخورد کرده و در هم ادغام شده اند. خطوط مشاهده شده در ماه نیز میتواند در اثر ادغام یک قمر با قطر تقریبی 1000 کیلومتر در قمری بزرگتر بوجود آمده باشد و حاصل این ادغام همین ماه است.