نوجوانان بیماران روانی را بهتر بشناسند

Posted On:

باسمه تعالی

نحوه زندگی معاصر هرچند از نظر امکانات مادی بسیار مرفه تر از صده های گذشته است، ولی به دلیل شیوع مادی گری به فراگیر شدن ناهنجاری های روانی منجر شده است. با اینکه آمارهای ارائه شده با هم همخوانی ندارند، ولی یک جستجوی ساده نشان خواهد داد که آمار بیماران روانی در ایران به طور میانگین حداقل حدود 35 درصد کل افراد جامعه است که از میانگین جهانی بالاتر است. نکته قابل توجه این است که این رقم در بین روستانشینان بالاتر است، انتظار اولیه این است که به دلیل تماس بیشتر با طبیعت، روستائیان از سلامت روانی بالاتری برخوردار باشند. در حالی که احتمالا احساس عقب ماندگی اجتماعی، که آن هم در اصل به مادیگری برمی گردد، عامل شیوع بالاتر بیماری های روانی در روستاها شده است.

اینکه روان شناسی غربی چگونه این بیماریها را طبقه بندی کرده و چه درمانی را برای آن تجویز می کند، ارزش بررسی ندارد، به این دلیل که برخلاف ادعا، اساسا روان شناسی غربی از مبانی علمی برخوردار نیست، و در این باره در مقاله روان درمانی غربی در این باره بیشتر توضیح داده ام. درباره بیماری های روانی ساختگی، که به سفارش شرکت های داروئی جهت بالا بردن فروش آنها اختراع میشود، مقاله های فراوانی میشود پیدا کرد. به عنوان نمونه این مقاله ادعا می کند که کسی که بیماری Attention Deficit & Hyper Activity Disorder و یا به مخفف ADHD را اسم گذاری و معرفی کرده، بالاخره مجبور شد به واهی بودن این بیماری اعتراف کند. البته حتی اگر مدعیان این حرفه ژست علمی بگیرند و خود را بخواهند معتبر جلوه دهند، به دلیل اینکه بر اساس مبانی علم تجربی توان اثبات فرضیه های آنها وجود ندارد، چنین ادعاهایی را باید پوچ قلمداد کرد.

To See the Rest, Open Article in A Page

تفکر صحیح را تمرین کنیم – بخش دوم

Posted On:

باسمه تعالی

در بخش اول تلاش داشتم این مطلب را تشریح کنم که آشنایی با قوانین منطق و تمرین و ممارست در بکارگیری آن، هرچند لازم است اما کافی نیست و شرط مقدماتی آن این است که انسان از نفسی سلیم برخوردار باشد و در نوشته دیگری حدیثی را از امام صادق آورده بودم که در آن 75 لشگری عقل را نام برده بود که در برابر 75 لشگری جهل باید از آنها استفاده کرد تا امکان صحیح فکر کردن وجود داشته باشد. در این بخش قصد دارم این قضیه را از جنبه دیگری بررسی کنم.

همان گونه که اهل علم همه قوانین منطقی را مدون می کنند تا کار خود را در تحلیل قضایا آسان و مدون کنند، کسانی که میخواهند با افکار و اذهان مردم بازی کنند و اذهان آنها را کنترل کنند و یا جنگ روانی راه بیاندازند، نیز روش های مدون و دوره های آموزشی پیچیده ای برای این کار دارند و برای اینکه چگونه ذهن مردم را در تحلیل منطقی به اشتباه بیاندازند، برنامه ریزی می کنند. درست است که اگر کسی نفس خود را تهذیب کرده باشد و کاملا در بکارگیری قوانین منطق متبحر باشد و در بررسی قضایا از حوصله و تعمق کافی برخوردار باشد، از اشتباه مصون می ماند و یا حداقل سریع می تواند اشتباه خود را جبران کند، اما همه  مردم چنین تمرینی ندارند و آشنایی با تکنیک های به اشتباه انداختن ذهن به آنها در تشخیص مقدمات و مصالح فاسد استدلال و همچنین شکل غلط استدلال کمک میکند.

To See the Rest, Open Article in A Page

تفکر صحیح را تمرین کنیم – بخش اول

Posted On:

باسمه تعالی

در دانشگاه با اینکه در رشته ای فنی تحصیل می کردم، درسی داشتیم به نام منطق صوری. دلیل گنجاندن چنین درسی در برنامه دانشجویان هم این بود که آنها روش فکر کردن صحیح را یاد گرفته و با قواعد آن آشنا شوند. البته چندان فایده و اثری در آن درس منطق صوری نیافتم. یکی از دلایل آن هم این بود که بیشتر تمرکز درس بر اصطلاحات فنی بود و کمتر به تمرین تفکر صحیح می پرداخت و برخورد دانشجویان هم این بود که فقط نمره درس را بگیرند و از دست آن راحت شوند.

معادل این درس در دانشگاه های غربی به نام Critical Thinking است و دانشجویان اکثر رشته ها موظف به گذراندن آن هستند. تمرکز این درس معمولا به جای اصطلاحات فنی و بررسی اقسام قیاس، روی تمرین منطقی فکر کردن است و با بحث کردن روی مثال های متعدد، نقاط قوت وضعف استدلال ها را بررسی میکنند. دلیل این روش هم این است که دانشجویان اصطلاحات فنی را با گذر اندک زمانی فراموش می کنند، ولی اثر تمرین های صحیح فکر کردن، با دوام تر است. البته به دلایلی که در ذیل بحث خواهد شد، در نهایت دانشجویان غربی هم چندان در فن منطقی و عاقلانه فکر کردن متبحر نمیشوند.

To See the Rest, Open Article in A Page

درباره حوادث اخیر سوریه

Posted On:

باسمه تعالی

قبلا در نوشته ای تحت عنوان صدای طبل های جنگ توضیح داده ام که دلیل اصلی تعلل آمریکا و متحدانش در شروع جنگ با ایران این است که ترجیح می دهند اسرائیل به تنهایی مسئولیت حمله به ایران را به عهده بگیرد، تا چنین جنگی زمینه نابودی یهودی ها را به دست مسلمانان فراهم کند و بهانه ای مناسب برای حمله همه جانبه غرب به تمام کشورهای اسلامی و ریشه کن کردن اسلام باشد.

در چنین جنگی هدف آمریکا تامین امنیت اسرائیل نخواهد بود، بلکه هدف پیش بردن شرایط  به نحوی است که به نابودی همزمان یهودیت و اسلام منجر شود. حمایت آنها از یهود فقط بهانه ای برای تشجیع آنها در راه اندازی جنگ با اسلام و مسلمانان و از بین بردن هر دوی آنان است.

To See the Rest, Open Article in A Page

درباره انتخابات ریاست جمهوری

Posted On:

باسمه تعالی

با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهور، طبیعتا بخش قابل توجهی از ذهن افراد جامعه درگیر مباحث سیاسی و بررسی تبلیغات کاندیداهای ریاست جمهور خواهد شد. لذا چند مطلب هست که به زعم اینجانب، ارزش بررسی دارند:

مقایسه انتخابات ریاست جمهور ایران و آمریکا

آنطور که چهار سال پیش شایع بود، هزینه تبلیغات هر کدام از کاندیداهای اصلاح طلب در انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 حدود 300 میلیارد تومان بود. با توجه به حجم تبلیغات احمدی نژاد و در اختیار داشتن امکانات دولتی، قاعدتا باید بیش از این رقم هزینه تبلیغات او شده باشد. با احتساب همه هزینه هایی که از بیت المال شد و به حساب نیامد و هزینه دیگر کاندیداها باید رقمی بیش از 1000 میلیارد تومان برای تبلیغات خرج شده باشد. این رقم با توجه به نرخ تبادل دلار در آن زمان، به حدود یک میلیارد دلار بالغ میشد.

در سال قبل از آن، در انتخابات ریاست جمهور آمریکا فقط برای انتخابات ریاست جمهور آمریکا حدود 1.6 میلیارد دلار هزینه تبلیغات دو کاندیدای اصلی شده بود. البته جمع کل هزینه کاندیداهای انتخابات مجلس و ریاست جمهور آمریکا در سال 2008 به حدود 5.3 میلیارد دلار رسید.

در سال 2012 برای تبلیغات دو کاندیدای ریاست جمهور آمریکا حدود 2 میلیارد دلار هزینه شد که 25 درصد افزایش نسبت به دوره قبل را نشان میدهد. البته تبلیغات کاندیداهای نمایندگی مجلس بیش از 35 درصد رشد داشته و به بیش از 5 میلیارد دلار بالغ میشد.

اگر بخواهیم این دو انتخابات را با هم مقایسه کنیم، چند نکته قابل طرح است:

نکته اول: نظام حاکم بر آمریکا رسما نظام کاپیتالیزم یا سرمایه داری است و این مطلب که صاحبان سرمایه قسمت عمده مبالغ جمع آوری شده برای تبلیغات را می پردازند، کسی را شرمنده نمی کند. اما در ایران بخش قابل توجهی از این هزینه تبلیغات توسط صاحبان سرمایه پرداخت شده و یا از امکانات بیت المال هزینه میشود و نظارت کافی برای جلوگیری از آن وجود ندارد. این در حالی است که هیچ کدام از کاندیداها حاضر نیستند به در اختیار داشتن سرمایه های عمده و یا وابستگی خود به سرمایه داران بزرگ اعتراف کنند.

نکته دوم: جمعیت آمریکا حدود 4 برابر ایران است. بنابراین حتی اگر ایران دارای نظامی کاپیتالیستی بود، قاعدتا باید حجم مبلغ صرف شده برای تبلیغات بیش از یک چهارم تبلیغات آمریکا نباشد. در حالی که ایران رسما کاپیتالیست نیست و همه کاندیداها خود را شیفتگان خدمت معرفی می کنند و نه تشنگان قدرت. اینکه سرانه هزینه تبلیغات ریاست جمهوری ایران دو برابر و یا حتی مساوی سرانه تبلیغات در آمریکا باشد، اصلا قابل قبول نیست.

نکته سوم: وجه اشتراک ایران و آمریکا در این زمینه این است که دولت برای افزایش محبوبیت کاندیدای خود و تضمین پیروزی او، هزینه های جانبی بسیاری را بر جامعه تحمیل میکند که چندین برابر کل هزینه های رسمی تبلیغات است و تا سالهای متمادی جامعه باید عواقب آن را تحمل کند.

واقعیت این است که اگر کاندیداهای ریاست جمهور قصد خدمت داشته باشند و افراد جامعه هم توان بررسی برنامه های آنها و انتخاب سلیقه سیاسی آنها را داشته باشند، احتیاجی به صرف هزینه برای تبلیغات نیست. صرف این واقعیت که کاندیداها احتیاج به تبلیغ دارند، برای اثبات ناکارآمد بودن این سیستم و روش، کافی است.وجود تبلیغات به این معنی است که کاندیداها امید دارند که مردم به جای انتخاب اصلح، کسی را انتخاب کنند که بیشتر تبلیغات می کند.

نقش سرمایه داران در انتخابات

شاید از نظر مردم عادی، سلیقه سیاسی یک کاندیدا و یا وعده هایی مثل اضافه شدن یارانه، معیاری برای انتخاب او باشد. اما این مطلب برای صاحبان سرمایه متفاوت است و آنها از کاندیدایی حمایت کرده و برایش تبلیغ می کنند که فرصت رانت خواری و سوء استفاده بیشتری را در اختیار آنها بگذارد. واقعیت این است که در هر دوره ریاست جمهور، این فرصت های رانت خواری در اختیار طیف خاصی قرار داشت و با تعویض ریاست جمهور، فرصت های رانت خواری گروه قبلی محدودتر میشد.

البته بعضی از این سرمایه داران و رانت خوارها به اصطلاح تمام تخم مرغ های خود را در یک سبد نمی گذارند و هم زمان با چند کاندیدا در ارتباط هستند تا در صورت پیروزی او بتوانند منافع خود را تا حدودی حفظ کنند. اما بهر حال میزان سوء استفاده آنها تضمین شده نیست.

در جایی تحلیلی را خواندم که چنین ادعا کرده بود که رئیس واقعی ایران افرادی مثل بابک زنجانی و یا علینقی خاموشی هستند که هر رئیس جمهوری که بیاید، مجبور است اول منافع آنها را تامین کند و در صحنه عمل هیچ کاره خواهد بود. این تحلیل نمیتواند صحیح باشد. در تاریخ معاصر همه به خاطر دارند که وقتی دوره ریاست جمهور آقای هاشمی پایان یافت، باور عمومی این بود که نبض اقتصاد و سیاست ایران در دست های گروه کارگزاران باقی خواهد ماند. اما با گذشت اندک زمانی دیدیم که این گروه نتوانست موقعیت خود را حفظ کند. افرادی مثل بابک زنجانی که کل ثروت خود را در دوره احمدی نژاد جمع کرده اند، احتمالا با رفتن او فرصت های قبلی را از دست میدهند و به حاشیه رانده میشوند.

اساسا طبیعت دنیا این است که دست به دست میچرخد. در آیه 140 سوره آل عمران رب جلیل می فرماید وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ . یعنی ما این روزها (یِ پیروزی و ناکامی) را (به عنوان امتحان) در میان مردم می گردانیم.

واقعیت گسترش فساد مالی و تاثیرگذاری سرمایه داران در امور سیاسی زنگ خطر است

شاید بعضی ها وجود سرمایه داران بزرگ و فسادهای مالی آنها را نشانه رشد اقتصادی بدانند. اما چنین نیست و آیه 16 سوره اسراء چنین می فرماید:

وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا

گـر چـه بـسـيـارى از مفسران احتمالات متعددى در تفسير اين آيه داده اند، ولى به اعتقاد من حداقل آنچه از این آیه بر می آید این است که ظهور پدیده سرمایه داران بزرگ، فسادهای مالی آنان و تاثیر گذاری آنها بر دیگر امور جامعه، مقدمه استحقاق مجازات یافتن و در هم کوبیده شدن آن جامعه است. چنین مجازات هایی متناسب با هر جامعه ای متفاوت است و صورت های مختلفی میتواند داشته باشد. هلاکت جامعه میتواند به تجزیه کشور و مرگ سیاسی جامعه محدود باشد، و در شدیدترین فرم آن به مرگ و حذف کل جامعه و حتی فراموش شدن تاریخ و فرهنگ و زبان یک جامعه منتهی شود. البته هرچه زمان مجازات یک قوم به تاخیر افتد، باید انتظار مجازات شدیدتری را داشت.

شاید چنین احتمالی در ذهن بسیاری از افراد بعید به نظر بیاید. اما یک مرور مختصر از تاریخ ایران، این واقعیت را یادآوری خواهد کرد که هر زمانی که جوامع دچار انحرافات فکری و اخلاقی و مالی شده اند، گرفتار بلایایی مانند جنگ داخلی و حمله خارجی و قحطی و بیماری شده اند که تاثیرات جدی داشته اند. آیه 18 سوره مائده هرچند درباره یهود و نصاری است، ولی در مورد همه صادق است:

وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَىٰ نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّـهِ وَأَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُم بِذُنُوبِكُم

یعنی یهود و نصاری گفتند: ما پسران خدا و دوستان اوییم. بگو: (اگر گفتار شما درست است) پس چرا خدا شما را به گناهانتان عذاب می کند؟

هرچند حوادث طبیعی مانند زلزله و سیل و خشکسالی همیشه رخ میدهد، اما وقتی تعداد و شدت آن زیاد بشود، باید احتمال این را داد که این حوادث به عنوان عذاب و یا هشدار هستند و از چنین احتمالی به خدا پناه برد. اگر هم چنین علائمی طبیعی تلقی شوند و مغفول باشند، قطعا ظهور طبقه سرمایه دار رانت خوار فاسد و تشدید فاصله طبقاتی در جامعه باید به عنوان هشدار جدی و نهایی تلقی شود.

شعارهای انتخاباتی

با استانداردهای موجود، اگر یک سیاستمدار هر آنچه در دل دارد را صادقانه بیان کند، ساده لوح شناخته میشود. بلکه سیاستمدار موفق کسی است که مخاطب را خوب ارزیابی کرده و بفهمد که او انتظار شنیدن چه چیزی را دارد و حرف خود را جوری بیان کند که مخاطب فکر کند حرف دل او را میزند. بنابراین بعضی وقتها شاهد پارادوکس های عجیبی هستیم. مثلا می بینیم که شعیب بن صالح، سردار ادعایی امام زمان، دم از مکتب ایرانی می زند و کسانی که تصمیمات مهم خود را با استخاره کردن با تسبیح می گیرند، تکنوکرات میشوند.

شخصا معتقدم ادعاهای سیاستمداران را نباید جدی گرفت و باید دانست که آنچه یک سیاستمدار ادعا می کند، برآورد او از آنچه مخاطبانش انتظار دارند بشنوند، است. اگر چنین ادعایی غلط و یا ناقص باشد، بخش عمده تقصیر بر گردن مخاطبان او در جامعه است که خریدار چنین حرف هایی هستند.

اما اصطلاحاتی مانند تکنوکراسی حاصل نگاه ناقص و کودکانه فرهنگ غربی به جهان است که سعی دارد تمام مسائل دنیا را با معادله ای با یک متغیر مدل سازی کند. این نحوه تحلیل در فرهنگ غربی معمولا به اینجا منتهی میشود که برای حل بسیاری از مسایل، یک راه حل مشترک ارائه کنند. مثلا راه حل تمام مسایل بشر از جمله گرسنگی ، فقر، جنگ و اختلافات عقیدتی را در پیشرفت اقتصادی یا تکنولوژیک ویا در نهایت حذف صورت مسئله بیابند.

تکنوکراسی به این معنی که راه حل بخش عمده مشکلات بشر را پیشرفت تکنولوژی بدانیم، هر چند قبیح و منکر نیست، اما نشان از کوتاه بینی و ساده انگاری دارد که معمولا تحت تاثیر فرهنگ غربی بوجود می آید.

Open Article with Its Comments

درباره فیلم The Grey

Posted On:

باسمه تعالی

چند روز پیش در سایت تابناک دیدم که فیلم The Grey محصول سال 2012 را برای دانلود گذاشته است و در شرح داستان فیلم چنین گفته که این فیلم درباره مبارزه انسان با طبیعت وحشی است و اینکه بی سبب نبوده که آدمی هزاران سال حتی بدون سلاح در این کره خاکی دوام آورده است. از اینکه چه کسانی با چه اهدافی در سایت تابناک، اینگونه مطالب را واژگونه معرفی میکنند، خبری ندارم. اما آنچه مسلم است این است که داستان فیلم و اهداف سازندگان آن، به هیچ وجه به آنچه در سایت تابناک گفته شده، نزدیک نیست.

To See the Rest, Open Article in A Page

داستان مدعیان دروغین علم و تکنولوژی- بخش دوم

Posted On:

باسمه تعالی

در این بخش قصد دارم علل دیگری که در شدت گرفتن پدیده مدعیان دروغین علم و تکنولوژی موثر هستند، را بررسی کنم.

علت دوم:

ایراد اساسی که در رویکرد جامعه به علم و فن در دوره معاصر وجود دارد، این است که علم و فن به جای اینکه راهی برای شناخت بیشتر فعل خداوند متعال و بالنتیجه شناخت بهتر رب جلیل باشد، تنها به عنوان ابزاری برای کسب منافع مادی شناخته میشوند. همین مطلب باعث شیوع وسیطره مدرک گرایی شده است.

وقتی که چیزی ابزار حرص و طمع و تفاخر شود، طبیعتا تقلب نیز در آن راه می یابد.

To See the Rest, Open Article in A Page

آیا انسان میتواند خداگونه شود؟

Posted On:

باسمه تعالی

چند روز پیش در خبرها خواندم که رحیم مشایی در سخنرانی خود چنین ادعا کرده بود:

در کمتر از صدسال آینده با انسان هایی زندگی می کنیم که ساخته خود ما هستند. انسان هایی دقیقا مثل ما که با آنها انس می گیریم و زندگی می کنیم و بدون تردید این آینده قطعی بشر است.

از خود پرسیدم چرا خدا به انسان و خلق او افتخار می کند و پس از اندیشه بسیار به این نتیجه رسیدم که خداوند به خلق موجودی فکر کرد و انجام داد که مثل هیچ کس نبود و مثل خودش بود در واقع خدا با خلقت انسان خدا آفرید.

این حرف من نیست که باز بگویند که مشایی از این حرف ها زده است؛ این حرف مکاتب دینی ما است که می فرمایند بنده من طوری رفتار کن که خدا صفت شوی.

شاید از نظر کسانی که دستی در علم و فن دارند، پوچی این حرفها بدیهی به نظر بیاید، اما شخصا نگران این هستم که چنین حرفهایی از نظر جوانترها و کسانی که به علم و تکنولوژی علاقه مند هستند، ولی فرصت تعمق در آن را نداشته اند، به عنوان حرف کارشناسی، قابل توجه تلقی شود.

مرور سئوال های علمی بی جواب را از آن جهت مفید می دانم که اولا به انسان حدود دانش بشری را گوشزد می کند؛ و دوما پیچیدگی های دنیایی که در آن زندگی می کنیم را یادآور میشود. لذا بر آن شدم که چند سئوالی که علم بشر در حال حاضر قادر به یافتن جواب برای آن نیست را مرور کنم تا ارزیابی درست تری از حدود واقعی علم بشر و توانایی های او داشته باشیم. قبلا نیز در چند مقاله با عنوان های می دانید چرا یخ لیز است؟  و می دانید دوچرخه چطور کار می کند؟ همین مطلب را دنبال کرده بودم. اگر بشر که دویست سال است از دوچرخه استفاده میکند، هنوز ساز و کار تعادل آنرا نمیتواند به درستی تحلیل کند، چطور میتواند به خلق موجودی مانند خود بپردازد.

شخصا  بارها با این مطلب برخورد کرده ام که فردی در مجامع دانشگاهی، ادعاهای بزرگی می کند و ادعاهای او دستمایه تبلیغات رسانه های غربی قرار میگیرد تا عظمت و شکوه تمدن غرب را به رخ دیگران بکشند. اما پس از مدتی معلوم میشود که فرد مدعی، استاد دانشگاهی بوده که قصد داشته بودجه تحقیقات خود را با این تبلیغات تامین کند و یا کرسی در خطر خود را حفظ کند.

افرادی که به میانسالی رسیده اند، حتما در طول عمر خود بارها اخباری درباره پیدا کردن روش درمان سرطان که قادر است در زمانی کوتاه مشکل سرطان را برای همیشه حل کند، شنیده اند. شخصا موارد زیادی از این قبیل خبرها را به خاطر دارم. اما هنوز سرطان به عنوان یکی از جدی ترین عوامل مرگ و میر شناخته میشود و در بین علما فن بر سر منشا آن اختلاف است. بعضی ها عامل سرطان را ویروس دانسته و بعضی دیگر معتقدند که رشد قارچ ها در داخل بدن موجب سرطان میشود. دیگرانی هم هستند که عامل آن را اختلال در تکثیر سلولی میدانند. بهر حال بشر هنوز تا شناخت عامل سرطان و اجماع بر روی آن فاصله بسیار دارد.

تا اینجا بحث ما فقط درباره جسم بشر است، و ادعای تمام مدعیان علم و تکنولوژی نیز درباره کپی برداری از بشر، محدود به جسم میشود و هیچ کس هنوز وارد مبحث شناخت روح نشده است، چه برسد به اینکه هوس دستکاری در آن را داشته باشد. در قرآن درباره روح می فرماید که اساسا روح از عالم خلق نیست و بواسطه امر الهی ایجاد شده است. یعنی اساسا با دستکاری در طبیعت، امکان خلق روح وجود ندارد. همچنین قرآن بضاعت بسیار اندک علمی بشر را یادآوری کرده تا به تصور اینجانب، وقت خود را صرف چیزهای دست نیافتنی نکند.

سوره اسراء آیه 85:

وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا

معنی:از تو درباره روح می پرسند، بگو: روح از امر پروردگار من است، و از دانش و علم جز اندکی به شما نداده اند.

اما حدیثی که ایشان نقل کرده، حدیثی قدسی است بدین مضمون: عبدی اطعنی حتی اجعلک مَثَلی. یعنی بنده من مرا اطاعت کن تا تو را مثال خود قرار دهم. بین مثال و مِثل تفاوت بسیار است. در سوره شورا آیه 11 رب جلیل می فرماید:

لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ

یعنی هیچ چیزی مثل او نیست و نخواهد بود و او سمیع و بصیر است. یعنی از آن حدیث حتی به فرض اثبات سند حدیث و اعتبار آن، نمیشود چنین استنتاج کرد که انسان میتواند خداگونه شود و یا خدا با خلقت انسان، خدا خلق کرده است.

آوردن مَثل برای این است که مخاطب پی به ممثّل ببرد. تمثيل حداقل دو فايده را به همراه دارد يكي براي آن است كه آن مطالب بلند را پايين بياورند و به حس نزديك‌تر كنند تا در دسترس متوسط مخاطبان قرار بگيرد و آنها بفهمند. فايده ديگر آن است كه همين مَثلي كه از بالا به پايين آمده به عنوان يك حبل متين در دسترس ديگران باشد و به صورت نردبان براي مخاطبان خاص باشد تا آنها همين مَثل را بگيرند و بالا بروند.

اما مِثل خدا شدن محال است و قرآن بر این مطلب تصریح کرده که شبیه و مانند خدا بودن و یا شدن محال است.

Open Article with Its Comments

داستان مدعیان دروغین علم و تکنولوژی- بخش اول

Posted On:

باسمه تعالی

در طول زندگی خود با افراد زیادی برخورد داشته ام که ادعای کشفیات شگرف علمی و یا اختراعات مهمی داشته اند. کشفیاتی که مسیر تمدن بشری را تغییر می دهد و افق های جدیدی را می گشاید. واضح است که باور کردن همه این افراد عملی نیست، و دروغگو خواندن همه آنها نیز از عقل به دور است، چون اگر حتی یک نفر از بین هزار نفر این مدعیان راستگو باشد، ارزش آن را دارد که برای پیدا کردن آن و راستی آزمایی ادعا، وقت و هزینه صرف شود. در این نوشته قصد دارم این مطلب را در حد توان تحلیل کنم.

در واقع آنچه در این زمینه مشاهده میشود، یک پدیده واحد نیست و تنها مختص به دوره معاصر هم نیست. از سده های گذشته موارد بسیاری در تاریخ ثبت شده است که مخترعین و مبتکرین ادعا کرده اند که دستگاهی را ساخته اند که بطور دائم کار میکند و یا انرژی خروجی دستگاه از انرژی مصرف شده آن بیشتر است، که این پدیده را Over-Unity می نامند. البته چنین چیزی با قوانین ترمودینامیک سازگار نیست و امکان ساخت چنین دستگاهی وجود ندارد. اما تعداد این ادعاها در تاریخ به قدری زیاد بود که بخش مهمی از وقت آکادمی های علمی جهان را تلف میکرد. این لینک  که نام خود را موزه دستگاه هایی که کار نمیکند گذاشته، بسیاری از چنین ایده هایی را لیست کرده و توضیحات جالبی در این زمینه ارائه کرده است که مرور آن توصیه میشود.

اولین گروهی که چنین ادعاهایی دارند، کسانی هستند که ذهنی فعال و هوشی سرشار دارند و واقف هستند که آنچه به عنوان قوانین ثابت فیزیک معرفی شده است، حاصل ذهن افرادی مانند خودشان است، بنابراین خود را محدود به باید و نبایدهای شناخته شده نمی کنند، اما در ارائه طرح های نوی خود و یا مشاهدات تجربی خود عجله کرده و بدون آزمایش کافی و گاها با محاسبات غلط، نتایج را گزارش میکنند. نمونه اخیر از این قبیل موارد، ادعای شکستن سد سرعت نور توسط نوترینوها بود که بعدا معلوم شد این اشتباه به خاطر خرابی دستگاههای اندازه گیری رخ داده است.

اما مدعیان دیگری نیز هستند که با علم به غلط بودن نظریاتشان و کارآیی نداشتن طرح هایشان، دست به تبلیغ درباره دستاوردهای نداشته شان می زنند. حتی موضوع دستگاههای کار دائم با این همه سابقه تاریخی درباره آن، هنوز زمینه مهمی برای چنین ادعاهایی است، بلکه چنین ادعاهایی هم بیشتر شده و هم پیچیده تر. دلیل آن هم این است که شاخه های علمی و فنی بسیار بیشتری از قدیم وجود دارد که مدعیان جدید بتوانند با استفاده از مخلوطی از آنها، ذهن مخاطب را گیج کرده تا نتواند پدیده ای که در حال رخ دادن است را درست تحلیل کند. به عنوان نمونه در این ویدئو کلیپ ضمیمه که یکی از جلسات چند ماه گذشته سمینار پربیننده و معروف TED است، فردی نه تنها روشی برای ساخت چنین دستگاهی را ارائه میکند، بلکه ادعا میکند که این کشفیات را از کتاب مقدس بهائیت الهام گرفته است. ادعاهای عجیب و غریب اکتشافات و ابتکارات، فقط محدود به دستگاه های کار دائم نیست و به عنوان نمونه سال گذشته اداره ثبت اختراعات آمریکا تقاضای ثبت اختراع ماشین سفر در زمان را دریافت کرده بود. ویا اخیرا خبرهایی بیشماری درباره ماشین هایی که سوخت آنها تنها آب مقطر است، به گوش میرسد.

نمونه دیگر از این کلاه برداری های علمی بنیاد کشی متعلق به مهران توکلی کشی است که ساکن بلژیک است. ادعای ایشان این است که به درک جدیدی از ساختار اتم و قوانین حاکم بر آن رسیده که او را قادر می سازد میدان جاذبه را تحت کنترل در آورد، بنابراین تکنولوژی ایشان علاوه بر اینکه میتواند در مسافرت های فضایی به کار گرفته شود، میتواند مشکل انرژی و تغذیه را نیز برای بشر حل کند. البته ادعای ایشان به این هم محدود نمیشود و تکنولوژی خود را نیز در درمان بیماری های ناعلاج موثر میداند.

اما درباره علل وجود چنین پدیده ای تحلیل جامعی تا بحال ارائه نشده است.

عوامل متعددی در پیدایش چنین پدیده ای سهیم هستند که هر کدام به تنهایی نیازمند تحقیقی مستقل است که از حوصله و توان نویسنده خارج است.

علت اول:

امکان کشفیات بزرگ علمی را نمی توان کلا نفی کرد. پیدا کردن مواد جدید با خواص استثنایی، شناخت نحوه استفاده از منابع انرژی که اکنون ناشناخته است، و از همه مهم تر ارائه مدل هایی کامل تربرای تحلیل پدیده های فیزیکی، در تاریخ بشر بی سابقه نیست. عمده پیشرفت های تمدن معاصر بر اساس مدلی است که در قرن 19 توسط ماکسول و دیگران، از الکتریسیته و امواج الکترومغناطیس ارائه شده است و آنچه که از دستاوردهای علمی و فنی بر اساس این مدل قابل دستیابی بود، به دست آمده است. بنابراین همین مدل مانع پیشرفت های بیشتر است و تا وقتی مدل کامل تری ارائه نشود، انتظار جهشی در علم و فن که مسیر تمدن بشری را تغییر دهد، نباید داشت.

واقعیت این است که اندیشمندان بسیاری در سده های گذشته و معاصر، نظریه ها و اختراعات و کشفیاتی داشته اند که مهم بوده اند، ولی در معرض دید عموم نیست. یکی از دلایل آن هم این است که دستگاه های اطلاعاتی و نظامی کشورها سعی دارند چنین کشفیاتی را برای خود نگاه دارند. اگر هم خبر چنین کشفیاتی به گوش جامعه علمی رسید، حداقل دو چیز را در دستور کار دارند. اولا مدعیان دروغینی را پرورش میدهند که ادعاهای مشابه داشته باشند و با کمک تبلیغاتی و پشتیبانی، آنها را در جامعه مطرح میکنند، تا هم عموم جامعه علمی و هم کشورهای رقیب را با این مدعیان دروغین سرگرم کنند. دوما پس از آن افراد وابسته خود در جوامع علمی را مامور میکنند که چنین ادعاهایی را پوچ و بی ارزش معرفی کنند. با این دو کار، اذهان کنجکاو و جستجوگر فقط نسخه تقلبی مخترعان و مبتکران را پیدا میکنند و بعد تحت تاثیر چهره های سرشناس علمی، از درست بودن چنین ادعاهایی ناامید میشوند. غافل از اینکه احتمال دارد در پشت این صحنه گردانی ها، دستگاههای اطلاعاتی و نظامی قصد مخفی کردن چیزی را دارند.

بنابراین شخصا بر این باورم که وقتی ادعای کشفیات مهم توسط چنین افراد شارلاتانی در جامعه مطرح میشود، به جای اینکه سریعا به تمسخر آنها پرداخت، باید احتمال داد که سرویس های اطلاعاتی و نظامی بعضی کشورها به دنبال لوث کردن یک کشف علمی و پاک کردن آن از ذهن جامعه و بالنتیجه استفاده اختصاصی از آن هستند.

درباره علل دیگر این پدیده انشاءالله در آینده بحث خواهم کرد.

Open Article with Its Comments

آیا می دانستید می توان با توپ پینگ پونگ سلاح ساخت؟

Posted On: