باسمه تعالی
بعد از اختراع سلاح های هسته ای و شروع جنگ سرد، بسیاری از مردم به این باور رسیدند که تمدن کنونی بشر به مرز ناپایداری رسیده است. از انیشتین جمله ای نقل شده بود به این مضمون که نمیدانم که در جنگ جهانی سوم از چه سلاح های استفاده میشود، ولی میدانم که در جنگ چهارم از سنگ و چماق استفاده میشود.
یکی از دلایلی که مردم عادی به این رو آوردند که خود را برای دوران پس از فروپاشی تمدن بشری آماده کنند، ساخت و ساز پایگاه ها و شهرهای زیر زمینی توسط دولت ها علی الخصوص دولت آمریکا بود. آقای Sauder حدود 17 سال پیش کتابی به نام
Underground Bases & Tunnels: What Is the Government Trying to Hide?
نوشته که در آن درباره وسعت و تعداد بالای چنین پایگاه هایی شرح داده است. با پایان گرفتن جنگ سرد، انتظار عموم این بود که چنین پروژه هایی رو به کاهش بگذارد، در حالی که در سال های اخیر این قبیل فعالیت ها به شدت افزایش یافته است. در حالی که چند وقتی است که در آمریکا خبری از پروژه های عمرانی بزرگ و تبلیغاتی مانند ساختن ساختمانی بلندتر از بقیه ساختمانها ویا قطارهای سریع السیر نیست، خبرهای رسیده حاکی از آن است که شرکت های ساختمانی بزرگ کمتر آماده قبول پروژه ای هستند؛ زیرا اکثرا در پروژه های پایگاه ها و پناهگاه های زیرزمینی و تونل های ارتباطی نظامی مشغول هستند. آقای Jesse Ventura گزارشی از فرودگاه دنور تهیه کرده که دیدن آن توصیه میشود. ظاهرا در نزدیکی این فرودگاه شهری زیرزمینی بسیار بزرگی ساخته شده و به محض این که احتمال خطری داده شود، نخبگان و افراد برگزیده خود را به این فرودگاه رسانده تا در آن پناهگاه پناه بگیرند. البته معمولا تشکیل یک سمینار و یا سخنرانی در سالن های اجتماعات فرودگاه را بهانه قرار میدهند. اخیرا هم خبر به پایان رسیدن ساخت و ساز پناهگاه زیر زمینی کاخ سفید منتشر شد که البته انجام دادن آن بصورت مخفی عملی نبود.
درباره تعداد و محل این پناهگاه ها کمتر میشود اطلاعاتی پیدا کرد، اما خبرها حاکی از این است که تعداد بالایی دارند. در کنار این قضیه، ساخت انبارهای نمونه های تمام دانه های غلات جهان که توان نگهداری این دانه ها را برای صدها سال دارد، حکایت از این دارد که طبقه حاکم و گروه های پشت پرده قدرت در دنیا، برای شرایطی آماده میشوند که بتوانند برای چندین دهه زندگی در پناهگاه ها را ادامه دهند. خبر ساخت انباری در نزدیکی قطب شمال فقط نمونه ای از چنین تاسیساتی است.
طبیعتا اخبار چنین فعالیت هایی توسط دولت ها و ثروتمندان، به گوش مردم عادی میرسد و بعضی ها را هم به فکر فرو میبرد تا خود را آماده کنند. در طول تاریخ سابقه داشته که مردم یک شهر از ترس حمله دشمن، در زیر شهر خود شبکه ای از تونل ها و اتاق ها درست کنند تا هنگام حمله به آنجا پناه ببرند و پس از رفتن دشمن به روی زمین بازگردند. به عنوان نمونه ادعا میشود شهر باستانی درینکویو در ترکیه ظرفیت اسکان 50000 را داشته است. در دوره معاصر هم هنوز تمدن هایی پیدا میشود که در چنین شهرهای زیرزمینی زندگی میکنند و با بقیه دنیا هیچ ارتباطی ندارند و به هیچ وجه اجازه ورود غریبه ها را به درون شهر خود نمی دهند. اما اخیرا تعداد گروه هایی که برای خود پناهگاهی زیرزمینی درست میکنند و خود را کاملا مخفی کرده و از بقیه دنیا ایزوله میکنند، در حال زیاد شدن است. البته چنین رویکردی به غایت بدبینانه و افراطی است. قاعدتا کسانی که معتقدند که خداوند متعال مخلوقات خود را رها نمی کند و هدایت و سرپرستی و روزی آنها را بر عهده گرفته است، نمیتوانند چنین رویکردی داشته باشند.
کسانی که خود را برای شرایط غیرمترقبه آماده می کنند Survivalist و یا Prepper نامیده میشوند. شبکه ها و انجمن های فراوانی از این افراد وجود دارند که در آنجا چنین افرادی با هم به تبادل اطلاعات می پردازند. اما بخش عمده آنها، کسانی هستند که دوره بحران را کوتاه مدت دانسته و برای گذار از آن برنامه ریزی میکنند. ممکن است انگیزه بیشتر این افراد از آماده شدن، ترس از دیگران باشد، چون احتمال میدهند دیگران در شرایط اضطراری، رفتارهای غیر اجتماعی از خود بروز دهند. اما این ترس بجا نیست. ممکن است بطور گذرا حرکت های غیر اجتماعی از افراد سر بزند، ولی دیری نخواهد پایید که همه درک می کنند که تنها راه موجود این است که همه به برقراری نظم اجتماعی کمک کنند، در غیر اینصورت باید مانند حیوانات وحشی زندگی کنند، چون هر آنچه که از امکانات که فراهم کرده باشند، روزی تمام شده و بدست آوردن دوباره چنین امکاناتی تنها در صورت تعامل با بقیه مردم عملی است.
شخصا بر این باورم که اگر ایده های این افراد نه بصورت فردی، بلکه در یک اجتماع مانند یک روستا یا یک محله پیاده شود، مفید فایده خواهد بود. برنامه ریزی های این افراد بیشتر در این زمینه ها متمرکز است:
اول ذخیره سازی غذا برای مدت طولانی و ایجاد امنیت غذایی:
یادم هست که در ایام انقلاب مردم نان بمقدار زیاد ذخیره میکردند و بیشتر آن کپک میزد و خود همین مطلب قحطی مصنوعی ایجاد میکرد. در حالی که بهتر بود به جای نان، آرد و گندم تهیه می کردند و هر وقت که احتیاج داشتند، نان را خودشان می پختند. احتکار غذا بیش از مصرف 40 روز در خانه، شاید صحیح نباشد. اما اگر در هر محله کسانی که تمکن بیشتری دارند، به قصد اینکه در روز قحطی آن را به کسانی که توان ذخیره سازی غذا ندارند، بدهند و یا به قیمت خرید بفروشند، کار پسندیده ای محسوب میشود. البته باید اصول ذخیره سازی غذا برای مدت طولانی در این کار رعایت شود.
دوم دسترسی به آب و تهیه تجهیزات تصفیه آب
ساخت تجهیزات تصفیه آب برای کسی که دانش فنی این کار را داشته باشد، بسیار آسان است و روش های کم هزینه ای برای این کار وجود دارد. در صورت بروز جنگ، احتمال این وجود دارد که شبکه های توزیع برق برای مدت طولانی از کار بیافتد و به تبع آن سیستم های تصفیه و پمپاژ آب نیز غیرفعال شود. بنابراین اگر در هر محله یک نفر بتواند چنین سیستمی را که بتواند مصرف آب نوشیدنی محله را تامین کند بسازد، احتیاجی به اینکه همه افراد در این زمینه سرمایه گذاری کرده و وقت صرف کنند، نخواهد بود.
سوم بررسی روش های تولید برق و برنامه ریزی برای آن در صورت نیاز
در ایران به دلیل اینکه برق شبکه سراسری در دسترس و ارزان بوده و همچنین پایین بودن قیمت سوخت در مقایسه با قیمت جهانی، روی روش های دیگر تولید برق مطالعه کافی انجام نشده است. اما در مقایسه مناطق زیادی در کانادا وجود دارد که دسترسی به برق شبکه سراسری ندارند، و همچنین جزایر زیادی در ساحل غربی آن وجود دارد که کسانی که دوست دارند از هیاهوی شهر دور باشند، به آنجا پناه می برند. چنین افرادی معمولا درآمد بالایی ندارند، و سعی می کنند با ساده ترین وسایل برق را تولید کنند تا حداقل بتوانند وسایل برقی مثل تلویزیون و کامپیوترها را استفاده کنند. لذا درباره روش های ارزان تولید برق، اطلاعات زیادی وجود دارد که امیدوارم بتوانم در نوشته ای مجزا در این باره بیشتر اطلاعات عرضه کنم. عکس زیر را فقط به عنوان نمونه آورده ام که در آن فرد هر از چند گاهی با زدن پدال باطری ها را شارژ کرده و میتواند لپ تاپ را روشن نگاه دارد.
چهارم تهیه سلاح و یادگیری ساخت سلاح هنگام نیاز
پنجم یادگیری کمک های اولیه پزشکی و تهیه داروها و امکانات لازم
ششم یادگیری روش مبارزه با بیماری های واگیردار
هفتم یادگیری نکات لازم برای زنده ماندن در شرایط جنگ های شیمیایی، اتمی و میکروبی
مهم ترین نکته در هنگام بروز حوادث غیر مترقبه، این است که فرد از نظر روانی آماده مقابله با شرایط خاص باشد و برای غلبه بر آن برنامه ریزی قبلی کرده باشد. داشتن امکانات مادی ممکن است بتواند به کمک بیاید، اما بهیچ وجه قابل مقایسه با عزم و اراده غلبه بر شرایط نیست.
مواردی که در مقاله ای تحت عنوان مهارتهای لازم برای گذار از شرایط اضطراری و بحرانی و فایل ضمیمه آن آورده ام، به جان سالم به در بردن و برنامه ریزی برای کم کردن صدمات شرایط بحرانی و غلبه بر آن در روزهای اولیه، کمک می کند. اما مقابله با مشکلات بعد از آن نیازمند این است که اولا اطلاعات لازم برای غلبه بر چنین شرایطی کسب شود و دوما فرد آمادگی روانی انتقال اطلاعات به بقیه مردم و سازمان دهی و تشویق دیگران به همیاری را داشته باشد.