هیچ چیز را در زندگی نباید کش فرض کرد
Posted On:باسمه تعالی
هر کدام از ما قصه های زیادی از بزرگانی شنیدهایم که فقط یک جمله به پیروان خود میگویند و آن پیروان تمام زندگی خود را صرف میکنند که همان یک جمله را بهتر در زندگی خود پیاده کنند. آن پیروان هرچه در زندگی جلو میروند و دانش و تجربه بیشتر کسب میکنند، درمییابند که دستور آن بزرگ را بهتر و کاملتر میتوانستند اجرا کنند.
نمیخواهم ادعا کنم که این کار در همه موارد درست است. چون مواردی هم بوده که پیروان در تعبیر حرف بزرگان خود افراط کردهاند و آنرا در جایی که نباید استفاده کردهاند. به عنوان نمونه چند قرن پیش در قصر باکینگهام در نزدیکی جایی که کودکان بازی میکردند، گلی میروید و پادشاه انگلیس دستور میدهد نگهبانی در آن نقطه بایستد تا آن گل زیبا را کودکان لگد نکنند. آن گل پژمرد و آن پادشاه مرد، اما برای صدها سال نگهبانی در همان نقطه تمام وقت میایستاد تا از چیزی که نمیدانست چیست حفاظت کند. وقتی صورت مسأله پاک شده است، تبعیت از دستور دیگر حکمتی ندارد.
اما بسیاری از توصیههای اخلاقی و منش های اجتماعی، تا وقتی که آدم آدم است، معتبر و قابل اجرا میمانند. بعضی از حکمها هم ظاهری دارد و مغزی. یعنی مانند پیاز وقتی لایهای را کنار میزنی درون آن مغزی میبینی و درون لایه بعدی هم مغز دیگری. به این نوع احکام جوامع الکَلِم میگویند، یعنی جمله واحدی که هر کس میتواند مطابق درک و توانایی و وسعت وجودی خود مفهومی دریابد. در قرآن نیز از این قبیل جملات فراوان دیده میشود.