مهر مادری و محبت مادرانه
تاریخ نشر:باسمه تعالی
همه ما درباره مهر و محبت مادرانه زیاد حرف شنیده ایم. علی الخصوص در این ایامی که به نام روز مادر، مردم را تشویق به احترام به مادران و قدردانی از آنها میکنند. بنابراین قصد ندارم در اینجا چنین حرفهایی را تکرار کنم. با اینکه مهر مادری واقعیتی غیر قابل انکار است و بدون آن اساسا نسل ادامه پیدا نمیکند، اما ارائه تصویر غیر واقعی از این امر نیز مضراتی را به همراه دارد.
در چند سال اخیر که اخبار را بطور منظم دنبال میکنم، نکته ای که توجهم را جلب کرد، این بود که تقریبا هر هفته یک یا دو خبر از مادرانی که کودکان خود را کشته اند، در بین اخبار پیدا میشود. البته بحث جنین هایی که حتی در ماههای اخر بارداری سقط میشوند، خود مبحثی جدا است و شاید میلیونها کودک در سال به همین دلیل کشته شوند. خبرهایی که مورد بحثم است، فقط مربوط به کودکانی است که به طرزی وحشیانه توسط مادرانشان به قتل میرسند. مثلا
- مادری که سر کودک 3 ماهه خود را میبرد،
- و یا مادری که نوزاد خود را آنقدر به زمین میکوبد تا تمام استخوانهایش خرد شود و بعد با بدن متلاشی نوزاد عکس selfie میگیرد.
- ویا مادری که کودکان خود را میکشد و در فریزر نگهداری میکند تا بتواند نفقه قانونی آنها را دریافت کند.
- ویا مادری که نوزاد 3 هفته ای خود را در فر مایکروویو میپزد.
اگر در اینترنت به دنبال کلماتی مانند Filicide و یا infanticide جستجو کنید، موارد فراوانی از این قبیل را میتوانید بیابید که بعضا سنگدلی و قساوت بکار رفته در آن موجب حیرت است. در ایران هرچند چنین مواردی رخ میدهد و شخصا خبر چند نمونه از آن را ملاحظه کرده ام، به این دلیل که مردم دوست ندارند تصوری که از معصومیت و پاکی مادران در ذهن آنها است مخدوش شود، چنین خبرهایی بازتابی در بین مردم ندارد.
این موارد کلا با تصوری که از کودکی در ذهنم بود، متفاوت است. هر آنچه از کودکی به خاطر دارم، اخبار جنایاتی است که پدران در حق بچه های خود انجام میدادند. طبیعتا پدرم در طول روز بیرون از خانه مشغول کار بود و اطلاعاتی که در کودکی کسب میکردیم، از زاویه دید خانمهایی بود که در خانه رفتوآمد داشتند. آنها هم فقط قصههایی مانند پدرانی که وقتی مست میشدند ناخن بچه های خود را با انبردست میکشیدند، را تعریف میکردند. احتمالا یکی از دلایل این کار مادران این است که به علت احساس عدم امنیت و نگرانی از آینده، سعی میکنند در ذهن بچهها این تصور ایجاد شود که مادرشان تنها امید نجات آنها است، و با این کار یک وابستگی روحی شدیدی در آنها ایجاد شود تا بشود از آنها به عنوان ابزار قدرتنمایی در مقابل پدران استفاده کرد.
اما براساس آنچه که در سالهای اخیر مشاهده کرده ام، هم تعداد و هم شدت جنایاتی که مادران مرتکب میشوند، غیر قابل مقایسه با جنایاتی است که از پدران گزارش شده است.
آمار رسمی اداره سلامت و خدمات انسانی آمریکا درباره کودکان به قتل رسیده در سال ۲۰۱۲ ( در صفحه ۵۳ گزارش) نشان میدهد که ۸۰ درصد کودکان به قتل رسیده توسط والدین خود کشته شدهاند. عامل ۲۷ درصد این قتلها مادرانی بودند که به تنهایی اقدام به این کار کرده اند. در ۲۱ درصد موارد پدر و مادر با هم در این کار شریک بوده اند. پدرهایی که به تنهایی اقدام به قتل کرده اند، فقط ۱۷ درصد موارد را تشکیل میدهند. این آمار نشان میدهد که مادران یک و نیم برابر پدران اقدام به قتل فرزندان خود میکنند. بنابراین القای ترس از پدر در فرزندان هیچ مبنایی ندارد. به علاوه در بین اخباری که به آن برخورد کردهام تا بحال ندیدهام که پدری نوزاد خود را در فر مایکروویو بپزد و یا او را با گرسنگی شکنجه دهد. اما شواهد زیادی از ارتکاب چنین جنایات سنگدلانهای در بین مادران وجود دارد.
برداشتم این است که در جوامع غربی چنین جنایاتی در حال افزایش است. دلیل آن را هم خراب شدن وضعیت معیشتی مردم و بالا رفتن آمار بیکاری میدانم. در چنین شرایطی به مادرانی که به تنهایی عهده دار تامین زندگی کودکان هستند، فشار مضاعفی وارد میشود و از آن رو که زنها کلا توان فیزیکی و روحی کمتری نسبت به مردان برای مدیریت شرایط بحرانی دارند، طبیعتا در چنین شرایطی احتمال رفتارهای غیر متعارف آنها بالا میرود.
نکته ای که کمتر به آن توجه میشود این است که برای اینکه بتوان روی مهر و محبت مادرانه حساب کرد، باید پیش شرط هایی وجود داشته باشد. در شرایطی که چنین پیش شرطهایی وجود ندارد، اساسا نباید انتظار این را داشت که مادران همان محبت و عشق مادری را نشان دهند که در شرایط عادی نشان میدهند. مثلا در شرایط جنگی و شرایط بحران اقتصادی شدید، قاعدتا زنها زودتر از مردها روحیه خود را از دست میدهند. بنابراین در چنین شرایطی بهتر است کودکان را در پیش مادران خود تنها نگذارند.
موضوع کودک کشی مادران سابقه تاریخی دارد و به عنوان نمونه در قرآن آیه 12 سوره ممتحنه، یکی از شرطهایی را که برای ایمان آوردن زنان و بیعت آنها با رسول الله ذکر کرده، این است که دیگر بچه های خود را نکشند. تصوری که از زمان جاهلیت در ذهن ما هست، این است که کشتن کودکان علی الخصوص زنده به گور کردن دختران، فقط توسط مردها انجام میشده است. در حالی که آیه فوق بیانگر این است که این مسئله فقط مخصوص مردان نبوده است.
جمع بندی:
به جای اینکه در کودکان تصوری غیر واقعی و بی نقص از مهر و محبت مادری القا کنیم، بهتر است به آنها یادآور شویم که محبت مادری، با همه اوج و شکوهی که دارد، در زیر سایه حمایت و پشتیبانی پدرانه و نقش محوری آنها قابل بروز و ظهور است. نقش پدران در خانواده فقط تامین مالی نیست، بلکه نقش اصلی آنها ایجاد ثبات روانی و تعدیل روحیات و فراهم کردن امنیت است.
سلام
با تشکر
واقعا در صحرای محشر چگونه به حساب ها رسیدگی میکنند؟
مثلا اینکه یک مادر ذهنیت فرزندش رو نسبت به پدرش،مخدوش میکنه، چگونه قابل محاسبه است؟
ایکاش از ما حساب نکشند
ضمن عرض سلام و تشکر از عنایت جنابعالی
راستش من تا بحال مادری را ندیدم، و یا بیاد نمیآورم، که پیش فرزندان با احترام از پدرشان یاد کند و وقتی مشکلی را با او در میان گذاشتند، از آنها بخواهد که برای حل مشکل از پدر کمک بگیرند. مگراینکه مشکل در حد باربری و یا حل مسائل ریاضی باشد. معمولا مادرها در چنین مواقعی فرزند را دعوت به این میکنند که درباره آن مشکل با کس دیگری حرفی نزند. در حالی که مشکلات اجتماعی زیادی هست که فقط به دست پدرها قابل حل است.
بنابراین امیدوارم یک بخشش جمعی دراین زمینه وجود داشته باشد، وگرنه کمتر کسی اهل بهشت خواهد بود.
اما واقعیت این است که این کار یک گناه ساده نیست،بلکه زنجیرهای از گناهان است.
چون در واقع دلیل اصلی بدبین کردن فرزندان نسبت به پدران این است که خود مادر حرف آخر را در مورد تمام مقدرات فرزندان، از جمله انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل، ازدواج و غیره بزند و در جنگ قدرت در خانواده دست بالاتر را داشته باشد. هر کدام از اینها زنجیرهای از گناه است.