باسمه تعالی
یکی از مضرات سابقه تاریخی طولانی برای یک ملت این است که در اینکه هویت خود را مطابق کدام مقطع تاریخی تعریف کنند، دچار سردرگمی میشوند. نمونه بارز این مطلب ایرانیها هستند. در ایران میتوانید کسانی را پیدا کنید که یک دم از اولین و بزرگترین تمدن تاریخ بودن حرف میزنند و لحظه دیگر از تکرار شدن فاجعه زمان جنگ جهانی اول و شیوع قحطی و آدمخواری تنشان میلرزد و درباره لزوم کرنش در مقابل دشمنان حرف میزنند. خود این افراد هم چندان متوجه تناقض بین این دو نیستند.
دشمنهای ایران، این نقاط ضعف را درک کرده و روی آن مانور میدهند تا امتیاز بگیرند. نمونه این ادعا جرمی هانت، وزیر خارجه بریتانیا، است که در دیدار اخیر خود با ظریف، وزیر خارجه دولت روحانی، گفت «خاورمیانه مثل یک جعبه مواد آتشزا است که با هر اتفاق کوچکی شعلهور میشود و فاجعهای در حد جنگ اول جهانی برای ایران محتمل است.» هانت بعد از اینکه ایران را تهدید کرد، در گفتگو با گاردین گفت: «در خاورمیانه ما قدرت کوچکی نیستیم، بازیگر مهمی هستیم.»[1]
هدف اصلی هانت در این دیدار این بود که ایران را به قبول شرایط انگلیس در صلح یمن وادار کند. طرح مسأله نازنین زاغری هم فقط برای این بود که از نظر روحی و روانی و اخلاقی، موضع برتر خود را به طرف مذاکرهکننده القا کند و آنها را در موضع ضعف قرار دهد. متأسفانه مسئولین سیاسی، علیرغم ادعای تخصص در روابط بینالملل، برای برخورد با این تکنیک آماده نیستند ومعمولاً چنین فرصتی را به رقیب خود میدهند.