آیا تا بحال به این نکته توجه کرده اید که خبر سرشکستگی های آمریکا و در کل غرب، به ندرت در خبرگزاری های ایرانی منتشر میشود؟ اگر هم نشر یابد، خیلی سریع از آن عبور میکنند و بازتابی پیدا نمیکند. از طرف دیگر خبر دستاوردهای علمی آنها، هرچند غیر موثق و تایید نشده بوده، ویا صرفا تبلیغات یک شرکت برای معرفی محصول خود باشد، با آب و تاب و اغراق در اکثر سایتها حتی آنها که ادعای حزب اللهی بودن دارند منتشر میشود.
یکی از این خبرها که در 15 آوریل گذشته رخ داد و از آن جهت که بازتابی در خبرگزاری های ایرانی نداشت، آنرا با 36 روز تاخیر آورده ام:
درباره رابطه با آمریکا دو رویکرد اصلی در ایران وجود دارد. یک گروه معتقدند که دشمنی آمریکا با ایران ریشه در مباحث اعتقادی و عقیدتی دارد و این دشمنی قابل اصلاح نیست. البته شواهد متقن و فراوانی وجود دارد که حاکی از آن است که آمریکا واقعا شیطان بزرگ است و اساسا این سیستم از اول برای پایدار و برقرار ماندن پایه گذاری نشده است و هدف از آن نابودی هرچه بیشتر آحاد بشر و تمدن بشری است.
در مقابل گروه دیگر معتقدند که دولت آمریکا مانند تمام دولتهای دیگر عالم دارای منافع مشخصی است و رقبای بین المللی هم دارد و مانند همه دول دیگر باید با دیدی رئالیستی به همکاری و یا رقابت با دیگران دست بزند. بنابراین وقتی بشود منافع مشترک و همسو با آنها پیدا کرد، زمینه همکاری وجود خواهد داشت و لزومی به ورود به بازی مرگ با آنها نیست. در اینجا قصد دارم درباره اینکه آیا واقعا چنین کاری شدنی است و آیا چنین رویکردی را میشود پراگماتیسم نامید، بحث کنم.
دنیای عجیبی است! قرار بود قرن 21 قرن پیشرفت و ارزش گذاشتن به انسانیت و حقوق بشر باشد. قرار بود دستاوردهای تمدن بشری در اختیار تمام ساکنان زمین قرار گیرد و همه از نعمت آزادی و رفاه مادی و آسایش روانی برخوردار شوند. اما چنین نشد که هیچ! بلکه هر روز باید دریغ روزهای گذشته را خورد.
امروز در برنامه اتجاه المعاکس در شبکه الجزیره قطر برنامه ای را دیدم که مجری آن علیرغم ظاهر روشنفکر مآبانه و کراوات زیبا، بحث قتل عام علویان سوریه را مطرح کرد و از مردم نظر سنجی کرد. 96% مخاطبان هم رای دادند که همه علویان شامل فرزندان کوچک آنها هم باید قتل عام شوند. کارشناسان حاضر در جلسه هم نظر دادند که قتل عام تنها راه عملی حل مسئله سوریه است.
ما در دوران تناقض ها زندگی میکنیم. از طرفی بعضی ها برای حذف مجازات اعدام متجاوزین به عنف و قاتلان تبلیغات میکنند و معتقدند که باید با آنها مانند بیماران روانی برخورد کرد. یا بعضی دیگر که تظاهرات برای اعتراض به کشتن سگهای ولگرد و مزاحم راه می اندازند. از طرفی دیگر همفکران همین آدمها برای قتل عام جمعیت چند ده میلیونی شامل بچه های شیرخوار تبلیغ میکنند.
اما حکایت قطر و طمعش برای بلعیدن لقمه های بزرگتر از دهان خود مرا به یاد ماهی ذیل می اندازد که ماهی 4 برابر اندازه خود را شکار کرد.
در خبرها بود که چین به بهانه مشارکت در مراسم هفتادمین سال پیروزی در جنگ جهانی دوم و رژه روز 9 می در روسیه، کشتی های جنگی خود را به دریای سیاه اعزام کرده است تا در پایگاه دریایی روسیه پهلو بگیرند. اما ظاهرا قرار است این کشتی ها را به روسیه بفروشد. این کشتی ها همه بر اساس طرحهای روسی در چین ساخته شده اند. بنابراین خرید آنها از طرف روسیه توجیه پذیر نیست، مگر اینکه روسیه قصد آماده شدن هرچه سریعتر برای جنگ را داشته باشد که در این صورت تعداد کشتی ها مهم تر از حمایت از تولید کنندگان داخلی در روسیه خواهد بود.
روسیه این روزها سرگرم آماده شدن برای رژه سالگرد پیروزی در جنگ جهانی دوم در 9 می است و تجهیزات نظامی خود را برای تمرین این رژه، چند روزی است که به خیابان می آورد. یکی از تجهیزاتی که اخیرا تبلیغات فراوانی درباره آن شده است، تانک T-14 و یا Armata است که چنین تبلیغ میشود که هیچ یک از کشورهای غربی تانکی که بتواند در برابر آن نبرد کند را در اختیار ندارند.
اما این تانکها ظاهرا هنوز یک طرح مقدماتی است و به تولید نرسیده اند و سیستم تبلیغاتی روسیه برای قوی نشان دادن خود به ساخت مدلهایی که بیشتر به ماکت شبیه هستند، اقدام کرده و آنها را در رژه شرکت داده است. امروز هم یکی از این ماکتهای تانک در خیابان چنان از کار افتاد که دیگر نمیشد آن را از جا تکان داد. شاهدان عینی نقل کرده اند که با وزش باد، میشد نوسان صفحه های موجود در تانک را احساس کرد که گواه بر ماکت بودن آن دارد.
نکته جالب توجهی که درباره رسانه های سیاسی و مذهبی ایران وجود دارد این است که فقط طیف خاصی از اخبار و وقایع هستند که توجه آنها را جلب میکند و بعضی اخبار دیگر هستند که ظاهرا هیچ کس علاقه ای به گزارش کردن و بحث درباره آنها ندارد و حساسیت کسی را برنمی انگیزد. نمونه آن هم اخبار مربوط به وضعیت رقت بار مسلمین در کشورهای دیگر مانند جمهوری آفریقای مرکزی و چین است که هیچ اظهار نظری و یا ابراز تاسفی حتی از مقامات مذهبی نیز نشنیده ام. در همین وبلاگ قبلا چند خبر در این رابطه آورده ام.
خبرنامه دانشجویان ایران: بیانیه سیاسی لوزان و حواشی به وجود آمده پس از آن بین منتقدین و موافقین توافق نهایی بر اساس راهکارهای ارائه شده در آن، بحث نسبتا جدیدی را برای عموم مردم باز کرد و آن بحث، آشنایی بیشتر با تعداد تحریمها، نوع تحریمها، مرجع اعمال کننده آن، کشورهای اجرا کننده آن و ... بود.
موضوع هستهای علاوه بر اهمیت مباحث فنی از منظر راهبردی و استراتژیک به یکی از اصلیترین مسائل کشور طی 10-12 سال گذشته تبدیل شده و چگونگی مدیریت این موضوع و آنچه در توافق نهایی احتمالی در سه ماه آینده خواهد گذشت، میتواند بر بسیاری از مؤلفههای قدرت ملی و امنیت ملی در ایران تأثیرگذار باشد.
بهمنظور بررسی ابعاد مختلف فنی و بهویژه راهبردی موضوع هستهای، خبرگزاری تسنیم با دعوت از آقایان فریدون عباسی رئیس سابق سازمان انرژی اتمی و مهدی محمدی کارشناس مسائل راهبردی هستهای به واکاوی زوایایی پرداخته است که به نظر میرسد برای درک بهتر از "آنچه درباره تأسیسات هستهای و فضای سیاسی کشور در این باره تاکنون گذشته و آنچه در مسیر پیشِرو باید بدان توجه ویژهای داشت" از اهمیت بالایی برخوردار است.
دو کارشناس شناخته شده این حوزه، در این میزگرد که بیش از 2 و نیم ساعت به طول انجامید نکات مهمی را در حوزه تخصصی خود مطرح کردند و گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم بنا دارد با توجه به اولاً اهمیت موضوعات مطرح شده و ثانیاً مطول بودن آنها، این میزگرد را بهصورت موضوعی و مجزا در چند بخش مختلف به خوانندگان خود تقدیم کند. آنچه در ادامه میآید بخش سوم مطالب مطرح شده توسط آقای مهدی محمدی است.
هر چند شخصا پیگیر جدی وضعیت فیلم های سینمایی نیستم، اما چنانکه افتد و دانی، فیلم های زیادی از کشورهای مختلف را در این سالهای اخیر مشاهده کرده ام. با جرات میتوانم ادعا کنم که سینمای ایران تافته جدا بافته ای است. البته نه از آن جهت که محصول کشوری اسلامی است و طبیعتا باید تابلویی از مکارم اخلاق و رفتارهای پسندیده و سلامت روانی هنرپیشه ها باشد، بلکه از آن جهت که وقتی یک فیلم ایرانی را تا انتها ببینی، تا چند روز حالت از خودت و زندگی و هر آنچه که دور و برت است، به هم میخورد.
به گزارش «یک بیست»، در مذاکراتی در این سطح استفاده از هر واژه و عبارتی بسیار مهم و قابل تامل جدی است و اکنون که متاسفانه عبارت مبهم «مرتبط با هسته ای» در اسناد توافق آماده است لازم است تا این عبارت مورد مداقه قرار گیرد. با توجه به آنکه تحریمهایی که تاثیراتی بر اقتصاد ایران داشتهاند همگی مصوب آمریکا هستند و از میان تحریم های آمریکا نیز تحریم های مصوب کنگره به مراتب اهمیت بیشتری نسبت به دستورات اجرایی رئیس جمهور آمریکا دارند. از سوی دیگر و به صورت کلی نیز کنگره نقش بسیار تعیین کننده ای در ساختار سیاسی آمریکا دارد. از این رو اقدامات کنگره در قبال مذاکرات هسته ای و بخصوص تفسیر آنها از تحریم های مرتبط با هسته ای قابل توجه و مهم است. در همین راستا الیوت انگل (Eliot Engel – عضو حزب دموکرات) و اد رویس (Ed Royce – عضو حزب جمهوری خواه) نامهای درباره مذاکرات هستهای با ایران خطاب به اوباما تهیه کردند که توسط ۳۴۲ نماینده دیگر کنگره آمریکا از هر دو حزب اصلی آمریکا امضا شد. این نامه که در تاریخ ۱۸ تیر ۹۳ (۹ جولای ۲۰۱۴) به اوباما ارسال شد، با تاکید بر لزوم مشورت کامل با کنگره در مذاکرات هستهای، میگوید: