آدرس غلط دادن سایت مشرق درباره هلال حاصلخیز
Posted On:باسمه تعالی
مدتها است که وقتی سایتهای ایرانی را مرور میکنم، آنها را مملو از خبرهایی می یابم که توسط دستگاه جنگ روانی غربیها پخش شده است. این مطلب اختصاصی به رسانه های به اصطلاح معتدل و لیبرال نیز ندارد و تقریبا تمام رسانه های اصولگرا را هم شامل میشود. به عنوان نمونه سایت مشرق در صفحه درباره ما چنین آورده است:
مشرق امروز یک سنگر است در خاکریز اول نبردی که آن را «جنگ نرم» میخوانند و اگر حق مدد فرماید برای حراست از فردای ایران اسلامی این سنگر را تبدیل به قرارگاهی خواهیم کرد تا جانانه از فرهنگ آسمانی این مرز و بوم حراست نماییم.
بنابراین انتظار طبیعی این است که چنین سایتی دیگر در پخش تحلیل های خبری خود دقت کافی داشته باشد. اما متاسفانه چنین انتظاری را دیگر نمیشود داشت.
سایت مشرق در یک تحلیل سه قسمتی به نقل از یک روزنامه لبنانی، درباره هلال حاصلخیز و ریشه یابی علل درگیری های منطقه مطالبی را عنوان کرده که آدرس غلط دادن حساب میشود و برآن شدم مطالبی را درباره این موضوع بنویسم:
در بخش سوم مشرق چنین آورده:
با این وجود تمامی جنگهای غرب برای تسلط بر منطقه با ایجاد فتنه مذهبی دنبال میشود ، اما اهداف این جنگ ها کاملاً اقتصادی است.
جنگی که در حال حاضر در سوریه و عراق دنبال میشود، برای تسلط بر گاز منطقه و مسیر انتقال خط لوله آن و کنترل نرخ آن است.
جنگی که در منطقه ما ایجاد شده جنگ کاملاً ژئوپلیتیک و اقتصادی و رقابت یر سر انرژی است.
به این ترتیب ایران نیازمند نوآوری در گفتمان سیاسی خود در منطقه هلال حاصلخیز است تا بتواند اندکی از فضای مذهبی موجود در این محور بکاهد.
کل این تحلیل بسیار ناهمگون و پر از اشتباهات تاریخی و سیاسی بود. دو سال پیش در مقاله ای مدل های فکری که مبنای جهان بینی افراد را تشکیل میدهد، را بررسی کرده بودم و به این نتیجه رسیده بودم که مدل پیدا کردن یک انگیزه اقتصادی برای تحلیل تمام وقایع سیاسی، مدل کودکانه ای است. احتمالا شما هم نوزادی یک تا دوساله را دیده باشید که تازه به راه افتاده باشد. تمام جهان بینی این نوزاد بر موضوعات خوردنی بنا شده است و هرچه را که بیاید اول میچشد. چون تصور دیگری از اینکه اشیاء کاربردی غیر از خوردن داشته باشند، ندارد. اگر به فرض پدر یا مادر نماز بخوانند و سر بر مهر نماز بگذارند، به سرعت راه می افتد و مهر را لیس میزند. چون فرضش این است که حتما باید مهر خوشمزه باشد که پدر و مادر او سرشان را به طرف آن میبرند.
دلیل خیلی ساده و واضح برای نشان دادن بی اعتباری این تحلیل این است که درگیری های منطقه بیش از هزار سال سابقه دارد و در سده های قبل هنوز منابع نفت و گاز کشف نشده بود و همین درگیری ها در آن زمان هم رخ میداد. دعوای سقیفه و غدیر 1400 سال است که ادامه دارد. دشمنی های یهود با اسلام هم از روز اول بعثت رسول الله شروع شده است. حتی قبل از اسلام هم درگیری های دو امپراطوری ایران و روم، در واقع دعوای دو طرز تفکر و عقیده بود. تصور اکثر مردم این است که این دو امپراطوری ها برای حفظ و گسترش حوزه نفوذ خود، و به تعبیری هژمونی، با هم درگیر بودند. اما در واقع امپراطوری ها هژمونی را فقط برای گسترش عقیده خود لازم دارند و اگر فقط بحث بر سر منافع اقتصادی و منابع طبیعی باشد، برای همه واضح است که چنین منافعی در سایه همکاری و آرامش بیشتر قابل تحصیل است.
متاسفانه چنین طرز تفکرهای کودکانه ای در بین مسئولین رده بالای سیاسی در همه جای دنیا پیدا میشود و هر چه که چنین افرادی بیشتر با تکیه بر سیاستهای پوپولیستی بالا آمده باشند، بیشتر دچار عوام زدگی میشوند.
مسئله رقابتهای اقتصادی بین کشورها واقعی است و وجود چنین رقابتی کاملا طبیعی است. بین دو مغازه دار همسایه در بازار و حتی بین دو عضو یک خانواده رقابت وجود دارد و باید هم وجود داشته باشد. اما فرض اینکه چنین رقابتهایی بتواند به راه اندازی جنگهایی در این سطح شود و خسارات به این عظمت به جای بگذارد، غلط است.
برای همه دنیا واضح است که بازیگران اصلی در بازار گاز دنیا، ایران و روسیه وقطر هستند. تمام تلاش روسیه هم این است که نگذارد راه انتقال گاز ایران به اروپا باز شود. بنابراین اگر منابع گاز منشاء اصلی درگیری بود، باید رقابت اصلی بین ایران و روسیه میبود. در حالی که این دو با هم در حال همکاری در صحنه سوریه هستند.
نمونه دیگر داستان اخوان المسلمین در مصر و حکومت محمد مرسی بود که شدیدترین موضعگیری را بر علیه سوریه داشت و واضح بود که از دست دادن چنین متحد مهمی برای عربستان در شکست دادن سوریه، جبران ناپذیر است. اما عربستان حاضر شد که از کودتا حمایت مالی کند و حکومت اخوان المسلمین را سرنگون کند. دلیلش هم این بود که اخوان المسلمین به تدریج به سمتی میرفت که اصلح بودن حاکم و اهل تقوی بودنش را شرط بداند و همین امر حکومت آل سعود را زیر سئوال میبرد. بنابراین عربستان از تمام منافع ملموس اقتصادی و استراتژیک خود صرفنظر کرد و مرسی را سرنگون کرد و راضی به این شد که کودتاگرانی سر کار بیایند که اخوانی های مخالف نظام سوریه را قلع و قمع کنند و روابط خود با دولت سوریه را از سر بگیرند.
نمونه سوم حمایت غرب از تشکیل اسرائیل است. دفاع از اسرائیل سالانه میلیاردها دلار هزینه برای غرب دارد و هیچ کس نیست که بتواند بر اساس تحلیل های اقتصادی، منفعتی برای غرب در حفظ اسرائیل تعریف کند. منابع طبیعی خاصی هم در آن منطقه وجود ندارد. بعضی چنین ادعا میکنند که اسرائیل به عنوان پادگان نظامی آمریکا در منطقه است. در حالی که پایگاه های اصلی آمریکا در عربستان قرار دارد و در اردن و کویت و دیگر کشورهای منطقه نیز چنین پایگاه هایی وجود دارد.
بنابراین فرض اینکه منابع طبیعی و منافع اقتصادی عامل همه درگیری های عالم است، درست نیست.
متاسفانه مردم عادت کرده اند که خطوط نانوشته را بخوانند و از اصل مطلب معمولا مغفول میمانند. روسیه بطور واضح اعلام کرده که نگران این است که گسترش گروه های سلفی و تکفیری در نهایت به این منجر شود که این گروهها در داخل خاک روسیه برای آنها مزاحمت ایجاد کنند. در سالهای اخیر، گروههای سلفی از غفلت ایران استفاده کردند و تقریبا تمام امام های جماعت شیعه و حتی سنی های معتدل را در روسیه ترور کردند و آنها را با افرادی سلفی جایگزین کردند. بنابراین جمعیت قابل توجه مسلمین روسیه در معرض این افکار تکفیری قرار دارد و برای همه واضح است که آمریکا قصد دارد مسئله تروریسم را به داخل خاک روسیه و چین بکشد و از این طریق توان آنها را محدود کرده و آنها را تحت کنترل درآورد.
بنابراین روسیه قصد خود در از بین بردن گروههای تکفیری مستقر در سوریه پنهان نمیکند در این راستا با رقیب اصلی اقتصادی خود، ایران، هم همکاری میکند. چین هم دقیقا به همین دلیل در حال وارد شدن به صحنه نبرد سوریه است. در ماههای اخیر خبر رسید که دستگاه امنیتی ترکیه امکانات سفر هزاران خانواده اویغور چینی را به سوریه فراهم کرده تا در آنجا آموزش ببینند و هسته گروه های نظامی در چین را ایجاد کنند و بتوانند استان سین کیانگ چین را درگیر جنگ داخلی کنند. برای همین چین هم نیروهای نظامی خود را به سوریه فرستاده تا اویغورها را در آنجا شکار کنند و پایگاه های آموزشی آنها را از بین ببرند. اتفاقات تروریستی اخیر در ترکیه هم در واقع هشداری به ترکیه است که بداند اگر به گسترش تروریسم کمک کند، خود او هم درگیر این مشکلات خواهد شد.