تندیس سازی در ایران را نمیشود هنر نامید
تاریخ نشر:باسمه تعالی
اگر به مبانی فرهنگ ایرانی/اسلامی، و تفاوت آن با فرهنگ مسیحی، دقت کنیم خواهیم یافت که تندیس سازی در فرهنگ ما جایی ندارد.
فرهنگ غربی روی محسوس کردن متخیّل تأکید زیادی دارد. نقاشیهای کلیساهای تاریخی مؤید این ادعا هستند؛ و نمونه این نقاشیها را در فرهنگ اسلامی نمیتوان یافت. پیشرفت غرب در عرصه سینما، درواقع ادامه همان روند محسوس کردن متخیّل است. استفاده از Meme (خوانده میشود میم) بجای کلام و شعر، نیز بخاطر همین مشخصه کلی فرهنگ است.
علماء قدیم درباره علت این موضوع توضیحات خوبی ارائه کردهاند. بعضی از بزرگان گفتند که علت را باید در خود حضرت مریم و پسرش حضرت عیسی (علیهما السلام) یافت. قرآن میفرماید که زمانی که فرشته مامور شد که به حضرت مریم بشارت مادر عیسی شدن را بدهد، بصورت بشری که دست و پا و چشم و گوش سالم و کامل داشت، بر او ظاهر شد.
سوره مريم،آيه 17: «فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا»
خدا نفرمود ما بشر فرستاديم؛ بلکه خدا فرمود ما روحمان را فرستاديم؛ اما تمثّل اين روح از دید مریم به صورت بشر بود. یعنی امر معقول برای مریم بصورت متخیّل درآمد. این روح در عالم مادی بصورت محسوس درنیامد و بدن مادی نیافت؛ بلکه فقط در قوه متخیّله مریم ظهور داشت.
به دلیل همین تجربه مریم، مسیحیت و به تبع آن فرهنگ غربی، در تبدیل معقول به متخيّل، سابقه دارند؛ و هنرهای تجسمی و سینِما و امثالهم در آن فرهنگ پیشرفته هستند.
عیسی (ع) نیز با گل را به شکل پرنده درآوردن و دمیدن روح در آن، متخیّل را تبدیل به محسوس کرد. مجسمهای از گل به شکل پرنده، محصول قوه متخیّله از یک شئ محسوس خارج از ذهن است.
سوره آل عمران،آيه 49: «أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللّهِ»
مجموع این دو واقعه این است که معقول به متخیّل، و متخیّل به محسوس تبدیل شد. فرهنگ غربی همین کار این مادر و پسر را گرفته، و به عنوان ستون تمدن خود قرار داده است: «وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً»
فرق فرهنگ اسلامی و ایرانی با فرهنگ غربی در این است که روی کلام تأکید بیشتری دارد؛ و همین امتیاز این فرهنگ را به مراتب غنیتر میکند. سرّ این تأکید این است که هر آنچه بر رسولالله در مقام «دَنَا فَتَدَلَّى» نازل شده، بصورت عرَبِيٍّ مُّبِينٍ درآمده است؛ تا زمینه تکامل عقل بشر ایجاد شود.
سوره زخرف،آيات 3و4: «إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ * وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ »
درباره تندیس فرشته مهر
🔹نکات زیر، در رابطه با خبر ذیل درباره ساخت «تندیس فرشته مهر»، را میتوانم عرض کنم:[1]
1️⃣ما باید اول فرهنگ خود، و امتیازهای آن، را بشناسیم. بعضی وقتها افرادی سعی دارند اجزائی از فرهنگهای دیگر را قرض بگیرند، که نشانه عدم درک آنها از فرهنگ خودشان است. مثلاً فرض کنید کسی از بوق دوچرخه خاصی خوشش بیاید، و بخواهد آن را روی لامبورگینی نصب کند. هرچند بوق دوچرخه میتواند زیبا و یا خوش صدا باشد، اما کسی که آن را روی لامبورگینی نصب کند، از ارزش لامبورگینی بیاطلاع است.
در فرهنگ ما تأکید روی کلام است؛ چون تاثیر و دوام کلام هزاران بار بیشتر از متخیّل است. شاهد این ادعا هم این است که اشعار امثال فردوسی باقی مانده، ولی کمتر نقاشیی از آن دوران را میشود یافت.
2️⃣در تندیسهایی که ایرانیها میسازند، المانهای طراحی را میتوان یافت که خود طراح اثر هم نداند که حکمت آن چیست. مثلاً در اثر زیر شاید اگر از طراح اثر بپرسید که حکمت ۸ پر داشتن بال فرشته چیست، نتواند دلیلی برای آن بیاورد. اگر هم به او اعتراض شود، ممکن است راضی شود که پرها را به ۷ یا ۹ عدد تغییر دهد. همین مسأله ارزش این تندیسها را در حد یک تقلید میمونوار از غربیها پایین میآورد.
از دید غربیها هر جزئی از طرح باید بر اساس یک نظم ریاضی خاص باشد، و مفهوم مشخصی را حمل کند. میزان عمق و دقتی که غربیها در اثرهای هنری خود بکار میبرند، معمولاً برای شرقیها شناخته شده نیست.
3️⃣غربیها از سمبلهای ادیان قدیمی بدون دلیل استفاده نمیکنند؛ و اگر این کار را بکنند، برای تبلیغ یک دین و یا باور خاص است. هیچ سمبلی فقط به بهانه زیبایی استفاده نمیشود.
بال فرشته تندیس ذیل، مشابه نماد اهورامزدا، ۴ ردیف پر دارد، و این نماد را تداعی میکند. بعید میدانم طراح طرح بتواند دلیل قانعکنندهای، برای استفاده از یک نماد مذهبی باستانی در بزرگداشت کادر درمانی، بیاورد.
4️⃣تندیسسازی در ایران به هیچوجه قابل قیاس با هنرهای تجسمی غربیها نیست. چون اساساً نه مدعیان هنر، و نه مردم، با ظرافتهای ریاضی و طراحی، و انتقال مفاهیم به کمک سمبلها، آشنا نیستند. این موضوع همان ضربالمثل «کلاغی خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن خود را نیز فراموش کرد» را تداعی میکند.
5️⃣تندیسسازی در ایران درواقع تلاشی برای تبلیغ ادیان باستانی، و بازگشت به بتپرستی است؛ که در سایه غفلت و خمودی علمای دین و اهل فرهنگ، در حال پیشرفت است. شاهد این ادعا همین تندیس ذیل است.
آیا طراح طرح میتواند توضیح دهد که چرا برای بزرگداشت کادر درمانی از سمبل فرشته،مشابه نماد اهورامزدا استفاده کرده؟
آیا او میتواند نامیدن اثر به نام «فرشته مهر»، که نماد خورشید پرستی باستانی است را توجیه کند؟