باسمه تعالی

یکی از دوستان محترم توئیتی را، درباره کودتای بولیوی و برکناری رئیس‌جمهور مورالس، فوروارد کردند، به این مضمون:

«کودتای بولیوی کمتر از یک هفته پس از فسخ قرارداد فروش لیتیوم از سوی رئیس‌جمهور ایوو مورالس صورت گرفت. طرف قرارداد: شرکت آمریکائی تسلا که پس از کودتا و استعفای رئیس‌جمهور، ارزش سهامش سریعاً رشد کرده است. عکس‌العمل ترامپ به استعفا: لحظه‌ای پراهمیت برای دموکراسی در نیمکره غربی پیدا کنید پرتقال فروش و معنی واقعی دموکراسی از منظر ایالات متحده آمریکا را.»

نکته اول:

دولتها، چه متحد و چه رقیب، ممکن است در بعضی مواقع باهم تضاد منافع داشته باشند، و اصطکاکی بین آنها پیش بیاید. اما معمولاً این تضاد منافع به برخورد و توهین و یا حتی جنگ منجر نمیشود. به عنوان نمونه ۵ سال پیش تصادف و مرگ خبرنگار شبکه پرس‌تی‌وی در نزدیکی مرز ترکیه و سوریه، توسط سازمان امنیت ترکیه MIT، صحنه‌سازی شد. مستندات زیادی درباره نقش MIT در این حادثه وجود دارد، اما در این ۵ سال تابحال ندیده‌ام که کسی در ایران به این کار ترکیه اعتراض کند.

در چنین مواقعی معمولاً نحوه برخورد اهل سیاست این است که ضرر و منافع رسانه‌ای کردن موضوع را بررسی میکنند، و همکاری‌های استراتژیک و بلندمدت دوکشور را به راحتی با حوادث اینچنین خراب نمیکنند. این رویه، هرچند غلط، ظلمی است که باید بالسویّه باشد.

نکته دوم:

در مورد آمریکا، برخورد رایج در ایران این است که هر گناه کرده و یا ناکرده‌ای را با بوق و کرنا رسانه‌ای میکنند. نکته نگران‌کننده در این قضیه این است که حکمت دمیدن بی‌حساب بر آتش دشمنی ایران و آمریکا، مخفی نگه داشتن این نکته است که ایران به تدریج در حال فرورفتن به چاه گلوبالیسم است.

اگر در آمریکا یک مهاجر هنگام عبور از مرز، یک سیلی بخورد، امکان ندارد که رسانه‌های ایرانی آن را با بوق و کرنا گزارش نکنند. اما اگر دو میلیون مسلمان اویغور به کمپ شستشوی مغزی فرستاده شوند، زنان زندانی عقیم شوند، همسران مردان زندانی را به وابستگان دولتی چینی برای استفاده واگذار کنند، و اعضای بدن این زندانی‌ها برای پیوند فروخته شوند، هیچ صدایی از همین رسانه‌های به اصطلاح حق‌طلب ضد آمریکایی در نخواهد آمد. حتی تعدادی استاد دانشگاه خودفروخته و بیوجدان، هم پیدا خواهند شد، که درباره پیچیده بودن مسائل فرهنگی در چین بحث کنند و جنایات رخ‌داده در چین را تبلیغات رسانه‌ای غربی بخوانند.

شخصاً هیچ نفعی در دفاع از آمریکا برایم متصور نیست. اما این نکته را لازم است که یادآوری کنم که دشمنی با آمریکا نباید بهانه به دام شیطان افتادن و عضویت در جبهه گلوبالیسم شود.

نکته سوم:

قبلاً در مقاله دیگری توضیح داده‌ام که تحولات اخیر در آمریکا باعث شده که مفهوم دولت-ملت چندان بر این کشور صادق نباشد.[2] بارها پیش آمده که ترامپ دستور رسمی به مقامات نظامی و یا سفرای این کشور در خارج صادر کرده؛ و این مقامات، چه نظامی و چه سیاسی، علناً با این دستور مخالفت کرده‌اند. برکناری و یا خودکشی کردن این مقامات، طبعا هزینه و زمان زیادی را نیاز دارد، و سرکوب همه آن‌ها در کوتاه مدت عملی نیست. دولت ملی‌گرای ترامپ هر روز با هجمه‌های شدیدی در داخل این کشور روبرو است، و تلاش زیادی برای جلوگیری از جنگ داخلی و شورش اجتماعی میکند.

بسیاری از اتفاقاتی که در صحنه سیاسی آمریکا رخ میدهد، نتیجه لابی‌گری سرمایه‌داران و شرکتهای بزرگ است و نمیشود آن را به دولت نسبت داد. به عنوان نمونه در مقاله‌ای با عنوان «درباره دخالت آمریکا در امور ونزوئلا» توضیح داده بودم که بخش عمده تبلیغات بر علیه ایران در آمریکا از طرف صاحبان تجارت پسته حمایت میشود، تا بتوانند بازار این محصول را انحصاری کنند.[3]

در بسیاری از موارد دیگر نیز دولت آمریکا هنوز نتوانسته راهی برای خنثی کردن دشمنی شرکتهای گلوبالیستی این کشور با دولت، پیدا کند. شرکتهای اینترنتی بزرگ هنوز حساب کاربران ملی‌گرا را مسدود کرده، و حتی علناً در نتیجه انتخابات محلی و ملی این کشور تأثیر میگذارند، و بزرگترین شاکی این وضعیت، خود ملی‌گرایان آمریکا هستند.

نکته چهارم:

آنچه در رسانه‌ها، در مورد کودتای اخیر در بولیوی، پخش شد، حاکی از این بود که لغو قرارداد فروش لیتیوم بولیوی، عامل کلید خوردن این کودتا بود. البته قضیه فراتر از این بود، و مورالس توانسته بود که دست بانکداران جهانی، و صندوق بین‌المللی پول IMF را قطع کند. مدارک زیادی نیز حاکی از این هستند که عوامل شرکت بلک‌واتر اغتشاشات را ایجاد کرده، و در این کودتا نقش داشتند.

معمولا مشتریهای شرکت بلک‌واتر، یا شرکتهای وابسته به آن تحت هر نام دیگری، وابستگان به گلوبالیسم هستند.[4] پروژه کودتای بولیوی نیز پروژه‌ای گلوبالیستی است، و سرمایه‌داران گلوبالیست آمریکایی نیز در آن ذی‌نفع هستند. شخصاً هنوز شاهدی مبنی بر اینکه این پروژه توسط دولت ملی‌گرای آمریکا هدایت شده باشد، نیافتم. در حال حاضر مشکلات داخلی آمریکا به حدی است که دولت این کشور توان برنامه‌ریزی برای کودتا در کشورهای دیگر را ندارد.

بیانیه‌ای که ترامپ پس از استعفای مورالس صادر کرد، در‌واقع حرکتی سیاسی برای Damage Control یک حادثه اتفاق افتاده بود. بهرحال مورالس استعفا داده و دیگر قدرتهای جهانی برای تاثیرگذاری در تعیین جانشین او، و مدیریت شرایط موجود، وارد میدان میشوند. دولت ملی‌گرای امریکا، مانند هر دولت دیگر دنیا، تلاش دارد به روی کار آمدن دولت همسوی با خود در بولیوی کمک کند.

[1] Five years on, Press TV journalist Serena Shim's legacy lives on https://www.presstv.com/Detail/2019/10/14/608615/the-legacy-of-Serena-Shim

[2] مفهوم دولت-ملت https://shakeri.net/4710

[3] درباره دخالت آمریکا در امور ونزوئلا https://shakeri.net/4307

[4] ماجرای قتل جمال خاشقجی https://shakeri.net/3745

[5] Statement from President Donald J. Trump Regarding the Resignation of Bolivian President Evo Morales https://www.whitehouse.gov/briefings-statements/statement-president-donald-j-trump-regarding-resignation-bolivian-president-evo-morales/