باسمه تعالی

در دنیا هر روز خبرهای جدیدی رخ میدهد و معادلات بسیاری تغییر میکند. دنبال کردن و تحلیل تحولات هم کار راحتی نیست. اما طبیعت آدم این است که، زمانی که درک خود را از اوضاع جهان کامل یافت، و به این نتیجه رسید که ساز و کار سیاسی عالم را فهمیده است، با دوربین مغز خود یک عکس، یا به اصطلاح snapshot، از آن میگیرد و آن را مبنای همه تحلیل‌های آینده قرار میدهد. این پدیده را در سالهای دور در یک سریال تلویزیونی به نام «دائی جان ناپلئون» به تصویر کشیده بودند. این سریال درباره فردی بود که از نظر دید سیاسی هنوز در دوران ناپلئون به سر میبرد، و متوجه نبود که یک قرن از آن زمان گذشته است.

همه کسانی که این فیلم را دیدند، به حال دائی جان، و اینکه نمیتواند خود را با زمانه تطبیق دهد، تأسف میخوردند. اما کمتر کسی متوجه این حقیقت است که این قصه، داستان تک‌تک خود ما است و همه ما کم و بیش دچار چنین وضعیتی میشویم. افرادی که بتوانند تحولات جاری دنیا را، بدون پیش‌داوری خاطرات گذشته خود درک کنند، خیلی نادر هستند.

متأسفانه در این دوران با این پدیده خیلی بیشتر از گذشته برخورد داریم. دلیل آن هم این است که اگر در ذباله‌دان تاریخ جستجو کنید، دهها هزار فرد صاحب‌نام و به اصطلاح متفکر درجه ۳ و ۴ را میتوانید بیابید، که ظاهر حرفهای آن‌ها جذاب باشد؛ اما باید ماهها و یا سالها وقت خود را تلف کنید، تا متوجه تاریخ مصرف گذشته بودن آن‌ها بشوید. افراد سرشناس علمی و استادان دانشگاهی زیادی را خواهید یافت، که هنوز در ذباله‌دان تاریخ کندوکاو میکنند؛ و اطلاعات به‌روز، جایی در تحلیل‌های آن‌ها ندارد.

جوانترها هم، که کمتر با این پدیده آشنا هستند، ابهت این «دائی جان ناپلئون»ها آن‌ها را میگیرد و مجبور می‌شوند بخش عمده‌ای از وقت خود را برای درک تاریخ مصرف گذشته بودن اطلاعات و تحلیل‌های آن‌ها تلف کنند.

چند مثال درباره تحلیل‌های تاریخ مصرف گذشته

اخیراً یک قطعه کوچک از یک فیلم آمریکایی را دیدم که ۱۱ سال پیش تولید شده بود، و در آن درباره نقشه آمریکا برای تصرف ایران بحث میکرد. چند نفر هم این ویدیو کلیپ را به خود من فوروارد کردند. اولاً در این ۱۱ سال خیلی اتفاقات مهمی افتاده است؛ و بسختی بتوان با استناد به فیلم ۱۱ سال پیش، تحولات جاری را تحلیل کرد. دوماً اصل فیلم یک محصول درجه ۳ است، که در بازار سید اسماعیل هالیوود درست شده؛ و اصلاً قابل استناد نیست. از این فیلمها و سریال‌های تلویزیونی، که سعی دارند خود را رازآمیز نشان دهند و فروش خود را بالا ببرند، زیاد می‌شود یافت.

بحث افول هژمونی جهانی آمریکا

افول هژمونی جهانی آمریکا سالها پیش رخ داده، و تاریخ مصرف این بحث گذشته است. حالا دیگر آمریکا دنبال هژمونی، با تعریف سنتی، نیست و به آن احتیاجی ندارد. برای رهبران جدید آمریکا روشن شد که راه گذشته قابل ادامه نیست. بنابراین در حال تعریف مجدد خود و نحوه تعامل با بقیه دنیا هستند. تکیه بر اطلاعات تاریخ مصرف گذشته باعث می‌شود که از درک شیوه جدید اعمال هژمونی آن‌ها غافل بمانیم.

بعضی‌ها نمیتوانند تعریف سنتی هژمونی را کنار بگذارند، و بنابراین رفتارهای سیاسی آمریکا را احمقانه فرض میکنند. فرض آن‌ها این است که آمریکا هنوز دنبال هژمونی سنتی است و فقط بلد نیست چطور هژمونی خود را حفظ کند. چطور میشود به اینها فهماند که دنیا تغییر کرده؟

بحث سقوط دلار

یکی از بحثهای تاریخ مصرف گذشته دیگر، این بحث است که دلار موقعیت ارز جهانی خود را از دست داده است. قبلاً در مقاله دیگری در این باره شرح داده‌ام که وقتی ارز یک کشور به عنوان ارز جهانی شناخته شود، کسری تراز تجاری زیاد شده، و کشور رو به غیر صنعتی شدن میرود.[1] یعنی عملاً برای مدت طولانی نمیشود ارز یک کشور به عنوان ارز جهانی باقی بماند، چون به فروپاشی آن کشور منجر میشود.

مدت زیادی است که آمریکا ارز جهانی بودن دلار را به ضرر خود میبیند، و خودش دنبال این است که دلار از موقعیت ارز جهانی خارج شود، تا بتواند صنایع بزرگ را به کشور خود برگرداند. یکی از الزامات ارز جهانی بودن دلار این بود که تجارت نفت فقط بر پایه این ارز باشد؛ بنابراین آمریکا خودش وارد کننده نفت بود و سعی میکرد با تسلط بر حوزه‌های نفتی، ارزش دلار را حفظ کند. حالا آمریکا خودش تولید کننده نفت است و قصد دارد با کاهش ارزش دلار، توان رقابت خود در بازارهای جهانی را زیاد کند.

خاتمه

در دنیا اتفاقات زیادی در حال رخ دادن است؛ و شخصا سعی کردم چشم‌انداز دست اول و به‌روزی از این تحولات در این وبلاگ ارائه دهم. شاید زندگی در دنیای خاطرات برای بعضی از قدیمی‌ها خوشایند باشد؛ اما چنین چیزی برای جوانترها قابل توصیه نیست. چون زمانی متوجه تغییرات دنیا میشوند، که نحوه تعامل با شرایط جدید را نمیدانند. این مطلب زمینه استعمارهای جدید را فراهم میکند.

خلاصه مطلب اینکه بهوش باشید و ابهت «دائی جان ناپلئون»ها شما را نگیرد، که ضرر خواهید کرد.

[1] سکه هزار میلیارد دلاری https://shakeri.net/3828