باسمه تعالی

یکی از دلایلی که آقای خامنه‌ای اجازه مذاکره مستقیم با آمریکا را نداد، این بود که آمریکایی‌ها به تعهدات خودشان پایبند نیستند. ایشان چند ماه پیش در دیدار با نخست‌وزیر ژاپن گفت:

«جمهوری اسلامی ایران به مدت پنج، شش سال در موضوع هسته‌ای با آمریکا و اروپایی‌ها در قالب ۱+۵ مذاکره کرد و به یک نتیجه هم رسید، اما آمریکا زیر این توافق و قرارداد قطعی زد، بنابراین کدام فرد عاقلی است که دوباره با کشوری که زیر تمام توافقها زده، مذاکره کند؟»

اولاً برجام یک قرارداد نبود و بیشتر به یک تفاهم‌نامه شبیه بود. چون هیچ‌یک از رهبران کشورهای حاضر در مذاکرات زیر چیزی را امضا نکردند و در هیچ‌کدام از مجلسین آن کشورها این توافق به رأی گذاشته نشد. قراردادی که در آمریکا به عنوان قرارداد غیر قابل تخطی شناخته شود، را Treaty مینامند و باید در مجلسین این کشور به تأیید نمایندگان برسد. برجام هیچکدام از مشخصات یک قرارداد دو یا چند جانبه را نداشت.

به علاوه برجام را می‌شود یک تعهد یک‌جانبه نامید. چون تنها در مجلس ایران، تعهد به آن تصویب شد. اگر نمایندگان مجلس ایران از متن محرمانه آن مطلع نشدند، تنها دولت گلوبالیست ایران را نمیشود مقصر دانست، بلکه این مطلب نشان از این دارد که مجموعه نظام تحت کنترل گلوبالیست‌ها است.

بعضی‌ها برای توجیه عدم مذاکره مستقیم با آمریکا، به این آیه قرآن اشاره میکنند و نقض قرارداد توسط این کشور را دلیل این عدم مذاکره میدانند.

سوره توبه آیه ۱۲

وَإِن نَّكَثُوا أَيْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْر إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ

واقعیت این است که این آیه بعد از برجام نازل نشده، بلکه حدود ۱۴۰۰ سال قبل از مذاکرات برجام نازل شده است. بنابراین هنگام شروع مذاکرات باید این آیه را در نظر میداشتند و نه فقط بعد از آن. آیه فوق به مؤمنین یادآوری میکند که اساساً کافران برای قراردادهای دوجانبه به اندازه اهل ایمان اعتبار قائل نیستند؛ و تا زمانی که سودی برای آن‌ها متصور بوده، و یا زوری بالای سر آن‌ها باشد، قرارداد را محترم میشمارند. آیه فوق طبیعت کفار را شرح میدهد و نمیشود با آن دشمنی دائمی و عدم توافق با کافران را توجیه کرد. نکته مهم این است که باید طبیعت اهل کفر را بشناسیم.

اتفاق ناگواری در حال رخ دادن است

متأسفانه روند حوادث و شواهد متعدد نشان‌دهنده این است که این عدم مذاکره مستقیم با آمریکا را نمیشود عزت اسلامی و سیاست «نه شرقی و نه غربی» نامید؛ بلکه واضحا پذیرش ولایت شیطان است. چنین چیزی قطعاً جای نگرانی‌های بسیار دارد.

سفرهای آقای ظریف در هفته‌های اخیر به فرانسه، به این منظور بود که فرانسه نمایندگی ایران را در مذاکرات با آمریکا به عهده بگیرد. چنین چیزی به معنی پذیرش ولایت فرانسه بر ایران است. چون فرانسه در درجه اول منافع خود را در نظر خواهد گرفت؛ و در درجه دوم به عنوان یک دولت گلوبالیست، سعی خواهد کرد که از ایران به عنوان یک کارت بازی در تقابل گلوبالیست‌ها با آمریکا استفاده کند.

تجربه برجام نشان داد که کشورهای اروپایی اساساً طرف مذاکره ایران نیستند؛ و هر توافقی با آن‌ها انجام شود، ارزش کاغذی که توافق روی آن نوشته شود، را ندارد. اگر ایران بخواهد مشکلات با آمریکا را از طریق مذاکره حل کند، چه دلیلی دارد که اول منافع گلوبالیست‌های شیطان‌پرست را تأمین کند؟

دادن اختیار مذاکره به گلوبالیست‌ها، چیزی نیست جز قبول ولایت آنها. وقتی دولت آمریکا رسما اعلام میکند که بدون پیش‌شرط آماده مذاکره است، چطور دولت ایران میتواند واگذاری حق مذاکره از طرف ایران به فرانسه را توجیه کند؟

قرآن در آیات متعدد پذیرش ولایت کفار بر مؤمنین را نهی کرده، و عواقب این کار را سنگین معرفی کرده است.

سوره آل عمران، آیه ۲۸

لَّا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّـهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَن تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّـهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّـهِ الْمَصِيرُ

سوره نساء آیات ۱۳۹ و ۱۴۴

الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّـهِ جَمِيعًا

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِين أَتُرِيدُونَ أَن تَجْعَلُوا لِلَّـهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا مُّبِينًا

حتی قرآن مؤمنین را از پذیرش ولایت یهود و مسیحیان نهی کرده، و هشدار داده که اولاً آن‌ها منافع خودشان را در نظر میگیرند و صداقت ندارند، و دوماً کسی که ولایت آن‌ها را بپذیرد، جزء آن‌ها محسوب میشود.

سوره مائده آیه ۵۱

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَىٰ أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ

اگر عدم مذاکره مستقیم با آمریکا نتیجه سیاست «نه شرقی و نه غربی» بود، امید این میرفت که عزت اسلامی و سربلندی ایران تأمین شود، و کشورهایی که خوی استکباری دارند، نتوانند به ایران ضربه بزنند. اما پذیرش ولایت شیطان توسط ایران، و اعطای اختیار مذاکرات به چین و فرانسه، به معنی این است که ایران باید منتظر دردسرهای فراوانی باشد. آیات فوق در نهی پذیرش ولایت شیطان بخوبی عواقب این کار را بیان میکند: اولاً عزت از دست خواهد رفت، و دوماً دیگران بر کشور سلطه پیدا خواهند کرد، و سوماً اعتباری پیش خدا نخواهند داشت.

پذیرش ولایت گلوبالیست‌ها توسط ایران، از طرف آمریکا به عنوان ضعف ایران تلقی میشود. بنابراین امکان حصول توافق همراه با حفظ عزت را نباید داشت. در ایران آقای ظریف به عنوان مجتهد سیاسی و قهرمان دیپلماسی معرفی میشود. در حالی که روش سیاسی او اصلاً در شان یک کشور اسلامی نیست. کار او مانند رفتار یک بچه خجالتی است که هر سؤالی از او بکنید، جوابش را فقط یواشکی در گوش مامانش بگوید.

البته آقای ظریف را نمیشود تنها مقصر این سیاست ذلیلانه معرفی کرد و مجموعه نظام در پذیرش ولایت شیطان، و واگذاری ابتکار مذاکرات به گلوبالیست‌ها، مقصر است.