باسمه تعالی

قبلاً در همین وبلاگ درباره تحرک جناح چپ در آمریکا برای تسخیر مجلسین و متعاقب آن رأی دادن به عدم کفایت سیاسی ترامپ، به منظور جایگزین کردن او با هیلاری کلینتون، نوشته بودم. بالا گرفتن اختلافات سیاسی و تند شدن روزافزون شعارهایی که دو جناح سیاسی متعارض بر علیه یکدیگر میدهند، امری انکار ناپذیر است. اما این کشمکش سیاسی پیچیدگی‌هایی دارد که تحلیل آن‌ها ساده نیست و بعضا تحلیل گران سیاسی ایران را به اشتباه می اندازد.

یک نمونه از این موارد، اقرار Paul Manafort رئیس کمپین انتخاباتی ترامپ، و Michael Cohen وکیل و به اصطلاح کارچاق‌کن او است. در آمریکا یک نوع معامله قضایی به نام plea agreement، مرسوم است که در آن دادستان تعهد میکند که به شرط اقرار متهم به ارتکاب موارد اتهام، از تعقیب موارد دیگر خودداری کند و یا در مجازات تخفیف دهد. ظاهر خبر اخیر این است که کوهن در چنین معامله‌ای به تمام ۸ مورد اتهام اقرار کرده است. یکی از موارداتهام این است که در زمان انتخابات ریاست‌جمهوری او به دو زن مبالغی را از منابع مالی ستاد انتخابات پرداخت کرده تا روابط نامشروع خود با ترامپ را افشا نکنند.

رسانه‌های جناح چپ نیز بر اساس همین اقرار توپخانه‌های تبلیغاتی خود را بکار انداختند و چنان وانمود کردند که دوران ترامپ به پایان رسیده است. در حالی که این ماجرا دامی بود که تیم رسانه‌ای ترامپ پهن کرده بود.

در تاریخ آمریکا موارد زیادی رخ داده که ستادهای تبلیغاتی کاندیداهای ریاست جمهور قوانین سخت انتخاباتی را نقض کنند و بعداً به جریمه نقدی محکوم شوند. در جریان انتخابات ۲۰۰۸ ستاد اوباما به خاطر چنین تخلفات انتخاباتی ۳۷۵ هزار دلار جریمه شد [1] و دو سال گذشته نیز ستاد برنی سندرز متخلف شناخته شد [2]. اتهام فقط در حدی است که جریمه‌های مالی را به همراه دارد و هیچ‌گاه یک رئیس‌جمهور به خاطر آن برکنار نشده است. از آن رو که ترامپ خود تأمین بخش عمده منابع مالی انتخاباتش را به عهده گرفته بود، وارد کردن اتهام سخت‌تر است. به علاوه اصل داشتن روابط نامشروع ترامپ، رازی نیست که کسی نداند، بلکه بارها ترامپ خودش با آب و تاب و بعضا اغراق درباره آن صحبت کرده است.

کاری که تیم رسانه‌ای ترامپ کرده خیلی کلاسیک و روشن است. در انگلیسی به حالتی که مخالفتها بالا میگیرد و مخالفان از نظر روانی به جایی میرسند که آماده پذیرش هرچیز غیرقابل باوری در مورد آن فرد یا جناحی که مخالف آن هستند میشوند، Confirmation Bias میگویند. وقتی مخالفان به چنین حالتی میرسند، خود تیم رسانه‌ای آن فرد یک خبر ضعیف یا دروغ را پخش کرده، تا مدتی مخالفان را با آن خبر بی‌ارزش سرگرم کند تا حواس آن‌ها از اصل مطلب پرت شود.

اصل این تکنیک در‌واقع همان چیزی است که از قدیم کسانی که به صحرا میرفتند بلد بودند: وقتی در صحرا تنها هستید و در محاصره گله جانوران وحشی قرار میگیرد، درست قبل از لحظه‌ای که آن‌ها عزم خود را برای حمله جزم کنند، یک شیء ترجیحا رخشنده را بین آن‌ها پرت میکنید تا تمرکز حواس آن‌ها را به هم بزنید. مدتی طول میکشد تا آن جانوران وحشی تمرکز حواس خود را بازیابند و میتوانید از فرصت بدست آمده برای فرار استفاده کنید.

برگردیم به قضیه کوهن: دادستان Khuzami که خود از وابستگان به جناح ترامپ است، موارد اتهام را به نحوی تنظیم کرده که بر اساس اقرار، دادگاه براحتی نتواند متهم را محکوم کند. مثلاً در بند ۷ اقرارنامه ذکر نشده که متهم کدام بند قانون را نقض کرده است. بنابراین چنین اقراری ارزش چندانی ندارد. بقیه موارد اقرار هم مربوط به تخلفات مالی شخصی خود کوهن است.

نکته جالب توجه این ماجرا این است که تمام رسانه‌های جناح چپ در دام این حیله افتادند و یکصدا خواستار محکوم شدن و برکناری ترامپ به خاطر این اعترافات شدند. در حالی که به تدریج واقعیت برای مردم آشکار می‌شود و نتیجه‌گیری آن‌ها این خواهد بود که بقیه ادعاهای جناح چپ همه توخالی و پوچ است و آن‌ها درک درستی از واقعیات در صحنه ندارند و در خیالات خود سیر میکنند. ترامپ برای حفظ اکثریت جمهور‌ی‌خواهان در انتخابات میان‌دوره‌ای ماه نوامبر احتیاج شدیدی دارد که در مدت باقیمانده جناح چپ و رسانه‌های آن را بی‌اعتبار کند. بنابراین بکارگرفتن چنین شگردهایی در آینده نیز محتمل است.

نکته دیگر این است که در صحنه سیاسی ایران نیز تیم های رسانه‌ای مطرح چنین شگردهایی را زیاد استفاده میکنند. هر از چندگاهی خبری شاذ که هیچ‌کس نمیتواند آن را راستی‌آزمایی کند پخش می‌شود و عده‌ای را به خود سرگرم میکند. بعداً هم معلوم می‌شود که هدف پخش آن خبر بی‌اعتبار کردن رقیب و یا پرت کردن حواس مردم از مطلب مهم دیگری بوده است.

[1] Obama 2008 campaign fined $375,000 https://www.politico.com/story/2013/01/obama-2008-campaign-fined-375000-085784

[2] The Donors Who Love Bernie Sanders A Little Too Much https://www.theatlantic.com/politics/archive/2016/05/the-bernie-sanders-donors-who-are-giving-too-much/482418/