باسمه تعالی

در مقاله قبلی درباره تلاش آمریکا برای تضعیف اقتصادی کشورهای اروپایی و ایجاد بحران‌های احتماعی در این قاره، بحث کرده بودم. آنچه گفته شد حاصل دسترسی به اسرار پشت پرده نیست. همه چیز روباز انجام می‌شود و اسرار مگویی در کار نیست. بر خلاف تصور عموم، در عصر کنونی برای دانستن نیات و برنامه‌های قدرتهای بزرگ دنیا، احتیاجی به عملیات جاسوسی و شنود و نفوذ در آن‌ها نیست. بلکه کافی است که کسی حوصله خواندن اسناد و مدارک و گزارش‌ها و تحلیل‌های اتاق‌های فکر، که از طریق اینترنت هم قابل دسترسی است، داشته باشد.

شاهد این ادعا گزارش سال ۲۰۱۲ واحد آموزش و دکترین ارتش آمریکا است که با نام Operational Environments to 2028: The Strategic Environment for Unified Land Operations منتشر شده بود. این گزارش نقشه راه ارتش تا سال ۲۰۲۸ را ترسیم کرده است. هرچند خواندن این گزارش صد صفحه‌ای قابل توصیه است، اما بطور مختصر چند نکته از آن را در اینجا خواهم آورد:

درباره اروپا

این گزارش در ۵ سال پیش، چهار اقتصاد مطرح آینده دنیا را آمریکا، چین، هند و ژاپن عنوان کرده و اسمی از اروپا و یا آلمان نبرده است. در ضمن ضعف اقتصادی، بحران‌های اجتماعی و مهاجرت به کشورهای اروپایی را دلیلی برای دخالت نظامی آمریکا در اروپا، در بین سالهای ۲۰۲۵ تا ۲۰۳۰، عنوان کرده است.

There are no likely scenarios requiring a U.S. limited intervention over the next decade. Later in the forecast period (2025-2030) there is a possibility that population declines and continuing financial weakness will seriously erode social and economic conditions in some European states, leading to widespread collapse in civil order, failure of national governments, or humanitarian crises due to natural disasters that weakened states are unable to contend with.

این مطلب به وضوح دستهای پشت ماجرای سیل مهاجرت سالهای اخیر، و تلاش آمریکا برای ضعیف کردن اروپا و به‌خصوص آلمان، از نظر اقتصادی، را نشان میدهد.

تلاش آلمان برای نزدیک شدن به اردوگاه چین و روسیه، و فاصله گرفتن از آمریکا، در سال‌های اخیر واضح است و از دو سال پیش در این وبلاگ درباره آن بحث کرده‌ام. حتی اخیراً آنجلا مرکل رسما اعلام کرد که دوران دوستی آلمان و آمریکا به پایان رسیده است و آلمان مجبور است راه مستقل خود را برود.

درباره آذربایجان

این گزارش آذربایجان و همچنین نیجریه را به عنوان مناطق درگیری در آینده معرفی کرده است. آنچه در افغانستان، سوریه، یمن و عراق در جریان است، ادامه خواهد داشت و به آذربایجان نیز سرایت خواهد کرد؛ تا زمینه‌ای برای شکست و یا محدود کردن ایران، چین و پاکستان باشد.

درباره هند

این گزارش راه برقراری آرامش و امنیت در اقیانوس هند را همکاری نزدیک نظامی بین آمریکا و هند دانسته و پاکستان را تولیدکننده سلاح‌های کشتار جمعی و صادرکننده تروریسم معرفی کرده است. اتفاق مهمی که در سال ۲۰۱۶ افتاد و کمتر در رسانه‌ها و در بین تحلیل‌گران سیاسی بازتاب داشت، امضای قرارداد همکاری نظامی هند با آمریکا با عنوان the logistics support and communication interoperability agreements بود. این قرارداد به هواپیماهای نظامی و کشتی‌های جنگی آمریکا اجازه میدهد که از پایگاه‌‌های نظامی هند برای سوخت‌گیری و دیگر نیازهای لجستیک استفاده کنند. هرچند چین هنوز از تشویق هند به همسویی با BRICS و جدا کردن راه خود از آمریکا، ناامید نشده؛ درگیری‌های مرزی هند با چین و پاکستان، طبیعی‌ترین نتیجه این اقدام هند است. البته خبرهایی هم از دست داشتن نیروهای عملیات ویژه آمریکایی در شدت بخشیدن به این درگیری‌ها به گوش میرسد. هدف آمریکا از این کار مضاعف کردن فشار بر چین از طریق درگیری با هند و شروع جنگ در شبه‌جزیره کره است. دلیل اینکه تا کنون جنگ در کره شروع نشده، این است که کشتی‌های جنگی روسیه بین ساحل کره و ناوگان هفتم آمریکا مستقر شده‌اند و آمادگی دارند که هر آنچه که از کشتی‌های جنگی آمریکایی شلیک شود را رهگیری کرده، هدف قرار دهند. اما معلوم نیست که بتوانند برای مدتی طولانی از وقوع جنگ جلوگیری کنند؛ چون احتمال دارد که کره جنوبی دست به حمله پیش‌گیرانه بزند و از جبهه دیگری جنگ شروع شود.

درباره روسیه

پیش‌بینی این گزارش این است که ناتو، پس از اینکه پوتین در سال ۲۰۲۰ پست خود را ترک کند، قادر خواهد بود که طرح اشغال روسیه را دنبال کند:

Future deterioration in Russia’s security environment could eventually (post-2020) lead to increased dialogue and mil-mil relations with Russia, potentially leading to combined training or small-scale combined operations with Russian ground forces in the Arctic, the Caucasus, or Central Asia.

عملیات مشترک با روسیه هم وقتی معنی دارد که ناتو روسیه را جزء اقمار خود درآورده باشد. درباره ضعف‌های بنیانی روسیه قبلاً در این وبلاگ بحث کرده‌ام و این گزارش نیز به بعضی از آن‌ها اشاره کرده است. اما چنین نتیجه‌گیری کرده که احتمال درگیر شدن آمریکا در جنگهای نامنظم در آسیای میانه و روسیه، فقط محدود به مواردی است که برای حفظ امنیت خطوط انتقال نفت و گاز به اروپا لازم است.

“U.S. Army involvement in irregular warfare in the Europe/Russia region during the forecast period appears unlikely.” ” One exception that could arise late in the forecast period would involve a request by a weakened Russia for NATO assistance to stabilize key oil producing regions upon which Europe depends.”

خود همین مطلب نشان دهنده این است که ارتش آمریکا برای کنترل ورودی انرژی به اروپا برنامه‌ریزی کرده، تا بتواند اروپا را تحت کنترل خود نگه دارد. درگیری‌های ۳ سال اخیر در اوکراین نیز یکی از راه‌های دستیابی به این هدف است.

مفهوم زمان در فرهنگهای مختلف

نکته جالب توجه دیگر این گزارش، مطلبی است که درباره مفهوم زمان آورده است:

در فرهنگ‌های غربی هروقت سخن از برنامه‌ریزی برای آینده پیش آید، یک دوره زمانی کوتاه‌مدت و مشخص مورد نظر است. اما در فرهنگهای شرقی، برای پیش‌برد یک سیاست در طی دهه‌ها و یا صده‌ها برنامه‌ریزی میکنند. وقتی غربیها برای برتری در یک بازه زمانی مشخص برنامه‌ریزی کنند، حریف فقط صبر میکند و مترصد فرصت مناسب میماند. این صبر میتواند حتی برای ۲۰۰ سال هم ادامه پیدا کند. بنابراین راه اصلی این است که طرف غربی برای نابودی کامل حریف خود، و یا حداقل از بین بردن فرهنگ و هویتش و جایگزین کردن آن با فرهنگ غربی، برنامه‌ریزی کند.

همین بیان جواب خوبی برای کسانی است که خیال میکنند که می‌شود با آمریکا به توافق برد-برد رسید.