باسمه تعالی

در حیات وحش رفتار موجودات شکارچی را بر اساس نیازهای تعریف شده شان میشود تحلیل کرد. شکارچی هایی مانند شیر، پلنگ و گرگ هرچند گروهی زندگی می کنند، اما هر کدام آنها مسئول برآوردن نیازهای خود است و اگر در گروه هستند، فقط به این دلیل است که احساس میکنند نیازهای آنها به این روش بهتر تامین میشود. رهبری در اجتماع آنها مانند اجتماع انسان ها قابل تعریف نیست و اگر به دنبال قوی ترین عضو گروه راه می افتند، فقط به این دلیل است که احساس می کنند او توان بیشتری برای شکار دارد و میخواهند اگر چیزی شکار کرد، آنها هم سهمی ببرند.

انتظار اولیه این است در بین جوامعی که توجه به ادیان توحیدی در آنها کمرنگ تر است، رفتار جوامع را با الگوهای طبیعی بهتر بشود تحلیل کرد. هرچند کلیت این مطلب درست است، این الگو در تحلیل انگیزه های انسان ها گویا نیست. آن چیزی که باعث تفاوت حیوانات با انسان میشود این است که حیوانات در تشخیص نیازهای خود درست عمل میکنند و عاملی باعث فریب آنها نمیشود. اما قضیه در مورد انسان فرق دارد. انسان در معرض فریب شیطان و یارانش است و یکی از مهمترین روش های فریب شیطان، گول زدن انسان در تشخیص نیازهای خود و معرفی موارد غیر ضروری به عنوان نیاز است. تمام اعتیادها و عادات غلطی که در بین انسان ها رایج است، در همین مقوله می گنجد.

To See the Rest, Open Article in A Page