باسمه تعالی

گروه دولت اسلامی عراق و شام اصرار زیادی دارد که آنها را به نام داعش نخوانند و حتی در تبلیغات خود به آیه 11 سوره حجرات اشاره میکنند که در آن میفرماید وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ یعنی با لقبهای زشت و ناپسند یکدیگر را صدا نزنید. در حالی که خود آنها رکیک ترین تعابیر را درباره مخالفان و رقبای خود و علی الخصوص شیعیان بکار میبرند. آنها واقعا لیاقت نام دولت اسلامی را ندارند و به علاوه شخصا کلمه داعش را دارای معنی توهین آمیز نیافتم. بنابراین به همین نام اکتفا میکنم.

اتفاقات اخیر عراق را از دو منظر میشود بررسی کرد. منظر اول اینکه گروه موسوم به داعش چگونه توانستند تحرکات اخیر را انجام دهند و استراتژی و تاکتیک آنها چه بود. مطلب مهم تر این است که تحولات اخیر پرده از کدام واقعیتها برداشت و چه عواقبی در پی دارد.

در تحلیلی که از آقای ماشاءالله شمس الواعظین درباره تحولات اخیر عراق خواندم، مطلب اول را خوب بررسی کرده بود:

پرسش ساده این است که داعش چگونه توانست به‌راحتی و حتی بدون جنگ دامنه‌دار این شهر را تصرف کند. این پرسش ساده با این انگیزه مطرح می‌شود که ملاحظه کنیم نیروی داعش از چه شیوه‌ای برای تصرف این شهر استفاده کرده است؟ ...

با این حال، معجزه‌ی نیروهای داعش جای دیگری شکل گرفت. داعش عمدتا به پدیده‌ی شوک روانی کوبنده و گسترده به مثابه ابزاری برای خنثی کردن حریف از توسل به هرگونه اقدام متوسل شد و از این ابزار به‌صورت کاملا موفق بهره گرفت. شما وقتی به خروجی خبری سایت‌های خبری در منطقه از ساعات اولیه‌ی روز سه‌شنبه توجه کنید، به نکات جالبی برخورد می‌کنید. من کاری به خبرگزاری‌های معتبر جهان ندارم که به‌شدت با احتیاط عمل می‌کردند، به همین سایت‌های کشور خودمان یک بار دیگر رجوع کنید و ملاحظه کنید که چه به روز شمال عراق آورده‌اند. 95 درصد خبرها و گزارش‌ها عاری از حقیقت بود. داعش در شهر موصل شایع می‌کند که دو لشکر ارتش عراق در پادگان‌های این شهر محل ماموریت خود را ترک کرده‌اند و واحدهای پلیس این کشور لباس‌های رسمی خود را از تن به در کرده و لباس‌های محلی پوشیده‌اند. سپس واحد کوچکی از داعش چند مرکز پلیس را تصرف می‌کند،‌ واحد دیگری به سراغ رادیو و تلویزیون می‌رود و واحد سوم به مراکز دولتی رجوع کرد. پس از رواج این شایعه بود که لشکر چهارم عراق پادگان خود را ترک می‌کند و به مناطق امن فرار می‌کند. پلیس موصل محل ماموریت خود را ترک می‌کند و منظومه‌ی نظامی و امنیتی این شهر به راحتی فرو می‌پاشد. اما شایعه‌ی بزرگتر و موثرتر این بود که داعش به خانقین حمله کرد، داعش به سامرا حمله کرد‌، داعش بیجی عراق را تصرف کرد، داعش به صد کیلومتری کربلا رسید و داعش و داعش... در نتیجه ترس و وحشت پیکره‌ی امنیتی و افکار عمومی شهرهای دو استان نینوا و صلاح‌الدین را فرا می‌گیرد. فراتر از این، باید اشاره کرد که برخی از شهرهای مرزی کشورمان در اثر این شایعه‌ی بزرگ، تحت تاثیر قرار گرفته‌اند و نسبت به امنیت شهرهای خود، بویژه در غرب کشور که صدها کیلومتر با محل وقوع حادثه فاصله داشت، ابراز نگرانی کردند!

درواقع داعش نان مهارت خود را در تولید و اشاعه‌ی انفجاری یک شایعه‌ی دروغین خورد و موفق شد. در حالی که برای تصرف نظامی همین شهر موصل مطابق قواعد نظامی، به چند لشکر زره‌ای و زمینی و پوشش هوایی و پیوستگی جغرافیایی نیروی مهاجم و غیره نیاز است. هیچ کس نپرسید که داعش چگونه این همه نیرو را به دور از نظارت واحدهای امنیتی گردآوری کرده و در نتیجه به اصل شایعه تردید کنند!؟

اما مطلب مهم تر این است که بررسی شود این تحولات چه واقعیتهای پنهانی را آشکار کرده و چه انتظاراتی از ادامه این تحولات میشود داشت.

اولین نکته قابل بررسی این است که برخورد ساکنان شهرهای تصرف شده با داعشی ها چه بود

عکس ها و فیلم های گرفته شده از رژه نیروهای داعش در موصل حکایت از استقبال مردم از داعش داشت.

ISIS_Mosul_Parade

حداقل نتیجه ای که میشود گرفت این است که برای ساکنان موصل نیروهای دولت مالکی با داعش فرقی ندارند. چون هیچ خبری از مقاومت مردمی در برابر داعش از موصل مخابره نشد. همین مطلب نشانه این است که دولت مالکی فاقد اعتبار لازم برای اداره کشور است و ظرفیت حل مسائل آتی را نخواهد داشت. بنابراین انتظار اینکه با وجود این دولت بشود شرایط را تحت کنترل درآورد، انتظار واقعی نیست.

نقش ارتش عراق در این ماجرا

ظاهرا غیر از دو لشکر عراق که در دو پادگان بزرگ مستقر بودند، حدود 30 هزار نفر نیروهای پلیس و نیروهای امنیتی در شهر حضور داشتند. یعنی تقریبا تعداد نیروهای دولتی 10 برابر پارتیزانهای حمله کننده بوده که اگر انگیزه ای برای دفاع داشتند، بدون هیچ فرماندهی مرکزی و بدون هیچ طرح عملیاتی باید میتوانستند این حمله را دفع کنند. بعد از حمله اسامی چند نفر از فرماندهان عالی ارتش در موصل که سابقه حضور در حزب بعث داشتند به عنوان خائن مطرح شد و به آنها اتهام همکاری با داعش را وارد کردند. به عنوان نمونه سرتیپ مهدی صبیح الغراوی، فرمانده پلیس فدرال موصل، قبلا افسر گارد ریاست جمهور بوده و سپهبد عبود قنبر، فرمانده عملیات مشترک موصل، از افسران سابق ارتش صدام بود. از آنجا که فرماندهی نظامی داعش را افسران سابق گارد ریاست جمهوری صدام به عهده دارند، احتمال همکاری بین این عوامل و افسران بازگشته به خدمت در ارتش جدید وجود دارد.

در فیلم پروپاگاندای منتشر شده داعش صحنه ای را نشان میدهد که در ایست و بازرسی موقت آنها یک نفر با لپ تاپی در دست می آید و از روی مدارک شناسایی افراد، اسم آنها را وارد میکند و اگر در دیتابیس خود یافت که آن فرد سابقه حضور در نیروهای نظامی و امنیتی داشت، او را درجا اعدام میکنند. همین مطلب نشانگر این است که داعش به تمام دیتابیس های نظامی عراق دسترسی دارد و اطلاعات خوبی از آنها دارد و چنین چیزی امکان ندارد، مگر اینکه توسط افراد رده بالای نظامی به آنها منتقل شده باشد.

Isis databse on laptop

اما مشکل فقط  خیانت فرماندهان نیست.

مشکل اصلی این است که تنوع قومیت ها و مذاهب و اختلافات قومی و فرقه ای عراق را با یک بحران هویت روبرو کرده است و افراد ارتش هم متاثر از همین مطلب، در جایی که منافع قومی و مذهبی خودشان مستقیما در خطر نیست، انگیزه ای برای مبارزه ندارند. چنین ارتشی را براحتی نمیشود فرماندهی کرد تا در راستای منافع عراق واحد عمل کند.

در این شرایط هرگونه تلاش برای تحرک بیشتر نظامی ممکن است به تمرد بیشتر و بروز مشکلات جدی تر مانند کودتا منجر شود. تمام سیستم های سیاسی و نظامی عراق مانند ماشین زنگ زده ای است که وقتی بخواهند آنرا به راه بیاندازند، قطعات زنگ زده از هم جدا میشوند و فروپاشی میکنند.

غنائم مالی داعش از تصرف موصل

خبرهای رسیده حاکی از این است که حدود 430 میلیون دلار پول نقد در شعبه بانک مرکزی عراق در موصل و مقادیر زیادی شمش های طلا در بانکهای این شهر بوده که همه به دست داعش افتاده است. به علاوه مناطق چاههای نفت و معادن بسیاری در مناطق تصرف شده توسط داعش وجود دارد که به عنوان منبع درآمد برای آنها حساب میشوند. درآمدهای اخذ مالیات و ترانزیت کالا و انواع و اقسام فرصت های درآمدزایی دیگر هم پدید آمده که در جمع باعث میشوند این گروه توان مالی خوبی برای ادامه عملیات خود، تهیه اسلحه و استخدام افراد جدید داشته باشد.

غنائم نظامی درگیری های اخیر

ادعا شد که عکس زیر از یکی از پادگانهای موصل قبل از تصرف گرفته شده است.

Mosul Captured base by ISIS

خود همین عکس شاهدی از وسعت تجهیزات به غنیمت گرفته شده است. فیلم هایی هم از جابجایی تعداد زیادی ادوات توپخانه که از پادگانهای موصل به غنیمت گرفته شده بود، در اینترنت پخش شد. بخشی از این ماشین آلات و تجهیزات زرهی در این چند روز به سوریه منتقل شده تا در نبرد با جبهه النصره بتوانند دست برتر را داشته باشند.

تولد کردستان مستقل

کردها برای نسل های متمادی در انتظار روزی بودند که بتوانند کرکوک را در اختیار بگیرند و پایتخت کشور مستقل خود کنند. برای آنها مسئله فقط منابع نقتی موجود در کرکوک نبود. از زمان صدام سیاست کوچ اعراب به این شهر و تغییر بافت جمعیت آن اجرا شد تا کردها دیگر نتوانند ادعایی بر این شهر داشته باشند. در دوران پس از صدام هم دولت مرکزی اجازه نداد این شهر تحت کنترل کردها درآید، چون واضح بود که اگر چنین اتفاقی بیافتد، هیچ چیز دیگر نمیتواند مانع استقلال آنها شود.

حمله داعش به کرکوک و عدم توانایی دولت مرکزی در دفاع از آن باعث شد که نیروهای پیشمرگ کرد بدون هیچ درگیری و تلفات سنگین بتوانند این شهر را تحت کنترل بگیرند و بعید است که دیگر از این شهر عقب نشینی کنند. خبرهای رسیده حاکی از آن است که نیروهای کرد سلاح های موجود در پادگان های ارتش را غارت کرده و حتی از تشک ها و کولرها صرفنظر نکرده اند. بنابراین احتمال اینکه پس از رفع خطر داعش بطور مسالمت آمیز این شهر را پس دهند، دور از انتظار است.

این واقعیت که منطقه کردستان برنده اصلی تحولات اخیر شد، همه را به این فکر فرو برده که احتمالا داعش در پس پرده توافقاتی با آنها برای تقسیم مناطق نفوذ داشته تا بتوانند هر دو به آنچه که میخواهند برسند.

با توجه به ارتباطات زیاد کردستان با رژیم صهیونیستی اسرائیل، از جمله فروش نفت به آنها از طریق ترکیه و فعالیت شرکت های اسرائیلی در کردستان، احتمال اینکه در آینده از آنها به عنوان یک اهرم فشار علیه ایران و سوریه استفاده شود، وجود دارد.

مبانی فکری داعش

هرچند رهبران داعش در بین القاعده آموزش دیده اند و فعالیت های جهادی خود را از افغانستان شروع کرده اند، اما لزوما پیرو وهابیت نیستند. خود رهبر داعش به نام ابراهیم عواد ابراهیم علی بدری سامرایی که با نام مستعار ابي بكر البغدادي معروف است، دارای دکترای علوم اسلامی از دانشگاه بغداد است.

با اینکه رهبر القاعده، ایمان الظواهری، بطور صریح از او خواست که فعالیت در سوریه را به جبهه النصره واگذار کند، از این دستور تخطی کرده و خود را بالاتر از الظواهری دانست. حدود 2 ماه پیش بود که 9 نفر از امرای سازمان القاعده در افغانستان و ترکمنستان و پاکستان (یعنی مناطقی که به اصطلاح جهادی، خراسان بزرگ خوانده می‌شود) با امیر «دولت اسلامی عراق و شام» ابوبکر البغدادی به عنوان «امیرالمؤمنین» بیعت کردند. این بیعت به نام «بیعت خراسانی» معروف شد. حالا داعش داعیه برپایی خلافت اسلامی را دارد که کل سرزمین های اسلامی را  در بر میگیرد. رهبر داعش خود را القرشی الهاشمی معرفی میکند تا بتواند ادعای جانشینی بنی عباس را داشته باشد.

بسیاری از افرادی که از سراسر دنیا برای جهاد به سوریه و عراق می آیند، در واقع امید آنها کمک به برپایی خلافت اسلامی است. در بین آنها افراد زیادی مانند دکتر حسن کوناکاتا ژاپنی که از سال 1983 مسلمان شده، ریاست جمعیت مسلمانان ژاپن را به عهده داشته، و در دانشگاههای ژاپن به تدریس اسلام مشغول بوده، میشود پیدا کرد. عاملی که مشوق حضور این افراد در درگیری هاست، احادیثی است که حوادث سوریه را مقدمه ظهور مهدی موعود و برپایی خلافت پرشکوه اسلامی معرفی میکند.

ایراد مدل خلافت اسلامی که داعش و همچنین جبهه النصره و دیگر گروههای سوری دنبال میکنند، این است که آنچه که آنها را دور هم جمع میکند، فقط نفرت از شیعیان است و هدف آنها فقط سرکوب شیعیان است وگرنه دنبال اجرای احکام تعطیل شده اسلام و سنتهای فراموش شده رسول الله نیستند. اما درک این مطلب برای افرادی مانند دکتر کوناکاتا زمان بیشتری را طلب میکند تا رهبران این گروه های مدعی، ماهیت واقعی خود را بیشتر نشان دهند.

احتمال ورود آمریکا در درگیری نظامی در عراق و سوریه

این روزها خبرهایی به گوش میرسد که آمریکا در حال بررسی ورود در درگیری های سوریه و عراق را دارد تا از پیشرفت گروه های تکفیری جلوگیری کند. دخالت نظامی آمریکا احتمالا به صورت استفاده از جنگنده ها و هواپیماهای بدون سرنشین برای بمباران مواضع معارضان خواهد بود. اما ایراد این کار این است که حق حاکمیت دولتهای سوریه و عراق را نقض خواهد کرد و از این به بعد این دولتها نمیتوانند جلوی کشورهای دیگر را برای عملیات در خاک خود بگیرند. به علاوه هیچ تضمینی وجود ندارد که آمریکا فقط اهداف متعلق به معرضان تکفیری را هدف قرار دهد و میتواند اهدافی را انتخاب کند که به تضعیف و سقوط دولت سوریه منجر شود.

آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی در سالهای اخیر تلاش زیادی برای برقراری منطقه پرواز ممنوع در سوریه کردند تا بتوانند فضای این کشور را تحت سیطره خود درآورند و با اشراف اطلاعاتی و تفوق هوایی برنامه های خود را به پیش برند و البته ناموفق بودند. بهانه قرار دادن گروه های تکفیری این فرصت را به آنها میدهد که بدون مجوز سازمان ملل و بدون مخالفت بین المللی به آنچه که آرزو داشتند برسند.