باسمه تعالی

یکی از دوستان محترم با تعجب سؤال کردند که «مگر ما آمریکای خوب و آمریکای بد داریم؟». ظاهراً برای ایشان مسلم بوده که تک‌تک ۳۳۰ میلیون نفر مردم آمریکا همه شیطانی هستند، و تنها راه نجات دنیا قتل عام همه آن‌ها است.

ریشه همه توهمات این‌چنین به مفهوم ذهنی دولت-ملت برمیگردد. قبلاً درباره این موضوع زیاد بحث کرده‌ام، و لینک [1] یکی از این مطالب است.

آن چیزی که باعث شده مفهومی به نام آمریکا، چه خوب و چه بد، در ذهن مردم شکل بگیرد، همین مدل دولت-ملت است. این مدل هیچ‌وقت گویا نبود، اما در دوره معاصر بیش از پیش بیمعنی شده است.

واقعیت هر کدام از جوامع معاصر، چه ایران و چه آمریکا، این است که مردم از نژادهای گوناگون، عقاید و مذاهب مختلف، و سلیقه‌های سیاسی رنگارنگ، در کنار هم زندگی میکنند. اکثر مردم در همه جوامع، فطرتی که بر اساس آن خلق شده اند را حفظ کرده و حق‌طلب هستند.

برای مردم ایران خیلی واضح است که وقتی عنوان «ایرانی» را بکار میبریم، هر نوع باور و عقیده و سلیقه‌ای را می‌شود از یک «ایرانی» انتظار داشت. اما اگر همین افراد با عنوان «آمریکایی» برخورد کنند، یک مدل کلیشه‌ای و بعضاً منفی، در ذهن آن‌ها شکل میگیرد. در حالی که نسبت افراد حق‌طلب و مذهبی و عدالت‌طلب در هر دو این جوامع با هم قابل مقایسه است.

طبعا در هر جامعه‌ای، وجود افرادی که فطرت خود را دفن نکرده‌اند، باعث می‌شود جریان حق‌طلبی به انحاء مختلف ظهور و بروز داشته باشد، و حتی چنین افرادی به منصب‌های سیاسی نیز دست یابند. البته بین حق‌طلبی تا حل همه اختلافات بین ملل و اقوام، کمی فاصله وجود دارد؛ و دلیل آن سوءتفاهم‌ها و تضاد منافع است، که حل همه آن‌ها به زمان زیادی نیاز دارد.

یکی از تکنیک‌های اصحاب قدرت برای عوام‌فریبی، ارائه یک مدل کلیشه‌ای از ملتهای دیگر است؛ و مدل دولت-ملت در این بین نقش عمده‌ای دارد. تا زمانی که این مدل ناقص برای قضاوت استفاده شود، باید انتظار ادامه عوام‌فریبی را داشته باشیم.

به عنوان نمونه آقای خامنه‌ای اخیراً چنین گفت:

«ما وقتی که می‌گوییم در غرب یک روح وحشیگری وجود دارد که با ظاهر آراسته و ادکلن‌زده و کراوات‌بسته‌اش منافاتی ندارد، بعضی‌ها تعجّب می‌کنند و انکار می‌کنند. این را حالا خودشان می‌گویند. می‌گویند این نماد زنده شدن غرب وحشی است»

عوام‌فریبی این حرف این است که از یک مدل درباره کل جوامع موجود در سرزمین آمریکا استفاده شده، و یک حکم را بر همه مردم آن سرزمین جاری کرده است.

ایالات متحده آمریکا متشکل از ۵۰ کشور مختلف است، و سیستم حکومت در هر کدام از این ایالتها با هم فرق دارند. همان طور که در اتحادیه اروپا، ما بین یک ایتالیایی با یک لهستانی و یا فرانسوی فرق قائل هستیم، در آمریکا نیز بین دولتهای دموکرات و گلوبالیست با مسیحی‌ها و ملی‌گرایان فرق زیادی وجود دارد. پس چطور تصویری که برای مردم از اروپا ارائه می‌شود با آمریکا فرق دارد؟

روح وحشیگری در غرب سابقه داشته و دارد. اما نمیشود این را به همه ملل و اقوام آن سرزمین نسبت داد. عوام‌فریبی خامنه‌ای همین مدل سازی موضوع با «خوش درخشیدن ملت ایران» و «زنده شدن غرب وحشی» است.

اگر ایشان واقعاً ادعای خودش مبنی بر رهبر مذهبی بودن، و ولی‌امر مسلمین جهان بودن، را باور داشت، باید از موج «بیداری بزرگ» و اقبال مردم در آمریکا به مذهب و خداپرستی استقبال میکرد. در حالی که ایشان دنبال ارائه تصویر غلط از واقعیت موجود در غرب، و عوام‌فریبی رفت.

ظاهراً آن چیزی که ایشان را به چنین رفتاری واداشته، این تصور است که اگر با گلوبالیست‌ها همسو شود، و به نابودی آمریکا کمک کند، فرصتی برای بسط هژمونی خود پیدا خواهد کرد. تصورم این است که ایشان بزودی خواهد فهمید که این فقط یک اشتباه محاسبه است؛ و هیچ‌کس از همراهی با شیطان سود نمیبرد.

مدل دولت-ملت

 منشاء بسیاری از اشتباهات در تحلیل‌های سیاسی مدل دولت-ملت است. در دنیای امروز چنین مدلی واقعاً اعتبار ندارد. چون هر کشوری را که در نظر بگیریم، مجموعه‌ای از گروه‌های قدرت است، که کاملاً مجزا از هم عمل میکنند و هر کدام برای خود ارتباطات بین‌المللی و روابط خارجی مستقلی دارند.

این مطلب در مورد آمریکا نیز صادق است، و حتی بخش‌هایی از ارتش آمریکا تحت امر پنتاگون نبوده، و مستقل عمل میکنند. به عنوان نمونه ترامپ بارها دستور خروج نیروها از سوریه را صادر کرده، و ژنرال Votel صریحاً از دستور او سرپیچی کرده است.

از دهها سال پیش مشهور بود که سازمان سیا تماماً تحت امر Jesuit های وابسته به واتیکان است و دولت آمریکا هیچ کنترلی بر آن ندارد. این سازمان حتی به بودجه دولتی نیاز نداشته و درآمد خود را از مواد مخدر و تجارت برده و امثالهم تأمین میکرد.

وضعیت بعضی نیروهای نظامی آمریکا، مانند نیروی هوایی، نیز به‌قدری وخیم است، و عوامل سازمان‌های اطلاعاتی رقیب، و Deep State بقدری در آن نفوذ دارند، که دولت آمریکا به این جمع‌بندی رسیده که راهی جز منحل کردن کامل آن ندارد.

یکی از دلایل تاسیس نیروی فضایی این بود که به تدریج زمینه انحلال نیروی هوایی، و تقسیم آن بین نیروی زمینی و دریایی و Marine ایجاد شود. ادعا می‌شود که ماموریت سازمان ناسا این بود که حواس مردم را از اخبار پیشرفت‌های واقعی منحرف کرده، و با اخبار بی‌ارزش مشغول کند. این سازمان فاسد نیز به زودی منحل خواهد شد.

هدف جریان ملی‌گرایی در آمریکا این است که در مقابل گلوبالیسم، مدل دولت-ملت را احیا کند. تعبیر آن‌ها از ملی‌گرایی این است که هویت ملی را حفظ کرده، و دولتی داشته باشند که از حق حاکمیت ملی آن‌ها دفاع کند. اما عجالتاً چنین چیزی در آمریکا تحقق نیافته است. زمانی که سازمان‌های سیا و ناسا، و نیروی هوایی منحل شدند، و بقیه نیروها و سازمان‌های اطلاعاتی تحت امر یک دولت واحد درامدند، آن زمان می‌شود درباره احتمال چنین چیزی بحث کرد.

[1] مفهوم دولت-ملت