برنده جنگ تجاری چین و آمریکا کیست؟
تاریخ نشر:باسمه تعالی
رسانهها و اتاقهای فکر زیادی را میشود یافت، که خیلی سریع در جواب این سؤال میگویند که «آمریکا مدتی است که بازنده شده و نتیجه تغییر نمیکند». البته همه این رسانهها و اتاقهای فکر وابسته به گلوبالیسم و جناح چپ آمریکا هستند. متأسفانه در ایران مطالب منتشر شده توسط رسانهها و اتاقهای فکر جناح چپ بیشتر مورد توجه قرار میگیرد؛ و حتی اکثر تحلیلهای سیاسی دانشگاهیان و شخصیتهای مطرح مستقل، متأثر از این مطالب است.
در حالی که باید به علائق سیاسی و وابستگی این رسانهها و اتاقهای فکر نیز توجه شود. بخش عمده مطالب منتشر شده توسط آنها فقط در حد یک پروپاگاندا است.
آنچه در بین چین و آمریکا در حال رخ دادن است، یک جنگ تمامعیار است و هدف نامگذاری «جنگ تجاری» برای آن، فقط کم کردن حساسیت مردم دنیا و نگرانی آنها، و کاهش تنش بینالمللی است. آمریکا در این مدت با تهدیدهای فراوان چین مقابله کرده و برگهای برنده متعددی را از دست آنها درآورده است. درباره تهدیدهای چین در خاک آمریکا قبلاً طی چند مقاله توضیح داده بودم. اخبار رقابتهای این دو قدرت در زمینههای دیگر، از جمله سلاحهای مستقر در مدار زمین، کمتر بازتاب دارد.
به فرض اگر جنگ را فقط در زمینه تجاری محدود بدانیم، اقتصاد آمریکا توان بیشتری از چین، برای گذراندن تنشهای جاری و برنده شدن این جنگ دارد. حتی کارشناسانی را میشود یافت که معتقدند آمریکا تا همین جا برنده نهایی این جنگ است.[2,3]
اقتصاد چین ضعفهای فراوانی دارد که توان این کشور در این نبرد را محدود میکند:
- حباب در بازار سهام و قیمت ملک و زمین
- آلودگی شدید آب و هوا و محدودیت آب قابل شرب و کشاورزی
- فساد شدید در همه ارکان جامعه
- عدم کنترل دولت مرکزی بر دولتهای محلی
- اختلاف طبقاتی شدید
- انفجار جمعیت و عدم توان تغذیه آن
- سیاست ظالمانه دولت چین در تصرف اراضی و املاک مردم
- از بین رفتن دارائی سازمانهای متولی بازنشستگی
- بدهی پنهان بانکها.
در کل بدهی چین نسبت به GDP این کشور بین 350٪ تا 400٪ است.[3]
اگر جنگ به مرحله برخورد نظامی برسد، آمریکا توان جلوگیری از 75٪ واردات نفت چین را دارد. در حال حاضر روسیه، ونزوئلا و ایران در مجموع ۲۵٪ کل نفت مورد نیاز چین را تأمین میکنند. بقیه واردات از کشورهای همسو با آمریکا تأمین میشود.[1]
برنامه گلوبالیستها در دهههای اخیر این بود که از طریق نفوذ وابستگان خود در آمریکا، زمینه فروپاشی این کشور و تجزیه آن را فراهم کنند. در سالهای اخیر بخش عمدهای از اسرار تکنولوژیهای نظامی آمریکا توسط رهبران نفوذی این کشور، مثل هیلاری کلینتون و اوباما، به چین منتقل شد. به علاوه ساختارهای اجتماعی این کشور به نحوی تخریب شد که با یک تلنگر ساده فروپاشی کند. مجموع این شرایط چین را به تسخیر آمریکا، محو جمعیت این کشور، و انتقال بخشی از جمعیت خود به این سرزمین، امیدوار کرده بود.
قیام ملیگرایان و تلاش آنها برای جلوگیری از ادامه این روند، بخاطر این بود که دریافتند دیگر فرصتی برای جبران برای آنها باقی نخواهد ماند.
دلیل اصلی ذکر این مطالب این است که این نکته را یادآور شوم که آمریکا توان دفاع از خود در برابر چین را دارد. فروپاشی اقتصادی در چین، و شروع نارضایتی عمومی و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، ممکن است چین را به بسط سرزمین خود و تصرف منابع نفتی در خاورمیانه و یا آفریقا وادار کند. خطر اصلی جنگ جاری در نهایت متوجه کشورهایی مثل ایران است، که رهبران آن در خواب غفلت به سر میبرند.
[1] Top 15 Crude Oil Suppliers to China http://www.worldstopexports.com/top-15-crude-oil-suppliers-to-china/
[2] Trump already has won the trade war with China https://thehill.com/opinion/finance/458846-trump-already-has-won-the-trade-war-with-china
[3] Why China Will Lose a Trade War With Trump https://www.thedailybeast.com/why-china-will-lose-a-trade-war-with-trump
الهم اشغل ظالمین بالظالمین
هر دو جامعه چین و امریکا دچار بحرانهای بسیار بزرگ اند.
من شخصا چین باستان را خیلی دوست دارم. اما آن چین با انقلاب فرهنگی نابود شده و چین نهیلیست جای آن را گرفته.(هرچند در حال احیا است و اقبال چینی ها به اندیشه های چین باستان در حال زیاد شدن است)
چنین موجودی رو به زوال است و احتمالا دهه های بعدی دهه های افول چین و برآمدن هند خواهد بود. چه جنگ تجاری را ببرد؛ چه ببازد.
امریکا هم رو به افول است و با این وضع مصرف زدگی ای که دارد حتی ممکن است نتواند به حیات خود به عنوان یک کشور مستقل و امن ادامه دهد.
ملی گرایان امریکایی باید اول فرهنگ مصرف گرای خود را اصلاح کنند؛ وگرنه با توجه به حال فعلی ، این کشور با یک ابر بحران متوسط(مثلا بحران 1929) و نرسیدن کالا دچار بحرانهای اجتماعی شدید میشود.
کشوری که مردم با اعتبار زندگی میکنند و درصد بالایی از جمعیت حتی 10هزار دلار پس انداز ندارند، در وضعیت خیلی شکننده ای قرار دارد.
سلام. اینکه دائم در نوشته هاتون اکثر دنیا غیر از دولت ترامپ رو زیر سلطه گلوبالیسم معرفی کنید و بصورت ضمنی یا صریح کارهای ترامپ را درست جلوه بدید از نظر من درست نیست. اینکه بیشتر از یک ساله که روز، هفته یا ماه بعد رو شروع عملیات دستگیری دموکراتها معرفی کنید، اوباما و هیلاری رو کشته شده بدونید و اونایی که ما میبینیم بدلشون بنامید هم همینطور. اینکه هر کسی را که در مخالفت با نظراتتون کامنتی بذاره به عوامی گری نسبت بدید و یک نوشته دیگه از خودتون درباره عوامی گری را رفرنس این انتساب قرار بدید هم همینطور. موفق باشید.
سلام،
۱- به خاطر نمیآورم ضمنی یا صریح کار ترامپ را تایید کرده باشم. فقط عادت به توهین ندارم. متاسفانه خیلیها عادت دارند درباره نظرات دیگران از روی فحشهایی که میدهند قضاوت کنند. در حالی که خود جمله باید صریحا تایید را برساند
۲- آنچه که درباره عملیات ملیگرایان گفتم خبر بود، و نه پیشگویی. متاسفانه بین این دو خلط میشود. بعضی مواقع اخباری هست که دیگران بازتاب نمیدهند و احساس میکنم گفتن آن مفید است. فرض کنید یک کشور بخواهد یک عملیات نظامی را انجام دهد و خبر آن را برسانیم. بعد به دلایل مختلف عملیات لغو شود و یا به تاخیر بیافتد. آیا باید خبر رسان را مسخره کرد؟ اگر کسی خبر دروغ بگوید میشود او را محکوم کرد؛ امااگر اصل خبر راست باشد و به هر دلیل اتفاق نیافتد، دیگر جای گله نیست.
سلام مجدد.
1- اگر منظورتون اینه که چون به ترامپ فحش ندادید من فکر کردم تاییدش میکنید باید بگم شما به دموکراتها و خیلی های دیگر هم توهینی نکردید. پس چرا فکر تایید آنها از طرف شما به ذهن من خواننده خطور نمیکنه؟ نفهمیدم چرا فکر میکنید که انتظار دارم به ترامپ فحش بدید.
2- چه چیزی را خبر مینامید؟ خبر هم ممکنه دروغ باشه. شما بهتر از من میدونید که میشه در مورد هر ادعایی یه خبر از یه جایی پیدا کرد. اگر من با سرچ در اینترنت چند تا لینک بذارم که مثلا ترامپ کشته شده و این بدلشه، یا هفته دیگه آغاز عملیات تیم هیلاری برای دستگیری ترامپ هست، یا ترامپ الان در گوانتانامو منتظر اعدامه، میتونم بگم "اینا خبر بود، پیشگویی نبود، و اگر به هر دلیلی اتفاق نیفتاده جای گله نیست" ؟!
ضمن عرض سلام،
۱- عجالتا که هیچ منفعت مادی از صرف وقت در نوشتن مطالب این وبلاگ برایم متصور نیست. اما از آن جهت که به این باور رسیدهام که ضعف اساسی در زمینه اطلاعرسانی وجود دارد، وقت زیادی را برای این کار صرف میکنم. بر اساس درکی که از حقیقت دارم مطالبی را که اطلاعرسانی آنها را لازم میبینم، در این وبلاگ میآورم. وجدانا اخبار را از خودم اختراع نمیکنم و تا حد امکان منابع را ذکر میکنم. اگر تحلیل شخصی داشته باشم، مشخصا ذکر میکنم که کجای مطلب حرف خودم است.
۲- درک شخصیام از حقیقت طبعا کامل نیست و هیچکس انتظار چنین چیزی را نمیتواند داشته باشد. منتها به قدر طاقت بشری سعی خودم را میکنم که حرف بیحساب نزنم.
۳- ادعای شما چیست؟ اگر فکر میکنید که دروغ میگویم، میتوانید مثل هزاران وبلاگ و کانال مرجف دیگر از این وبلاگ صرفنظر کنید و سراغ معتبرترها بروید. اگر فکر میکنید درک بهتری از حقیقت دارید و بهتر میتوانید اطلاعرسانی کنید، خود شما یک کانال یا وبلاگ راهاندازی کنید و مطالب را مطابق سلیقه خود بنویسید. اگر نتیجه بهتر از این درآمد، من هم استقبال میکنم و به ان رجوع خواهم کرد. حتی ممکن است به این نتیجه برسم که بجای اتلاف وقت روی وبلاگ، سراغ وظایف خانوادگی خودم بروم.
۴- انتظار اینکه من بر اساس سلیقه شما، و یا شما بر اساس سلیقه من کار کنید، توقع درستی نیست. هر کسی بر اساس وجدان و درک خود در برابر خدا مسئول است.
۵- اگر واقعا لینکی پیدا کردید که آن را وجدانا معتبر دانستید و ادعا کرده بود که ترامپ در گوانتانامو منتظر اعدام است، لطف کنید و آن را بفرمایید