باسمه تعالی

وبلاگ زادالمسافر مدتی است که در ایران فیلتر میشود. بعضی از دوستان احتمال دادند که شاید مشکل از دیتاسنتر قبلی باشد. لذا از شرکتی دیگر server گرفتم و سایت را به آنجا منتقل کردم. اما تعداد بازدید سایت هنوز در حد وضعیت فیلتر شده قبلی است. برداشت شخصی‌ام از کسانی که مسئول فیلترینگ سایتها هستند، این است که هدف اصلی آن‌ها حفظ روایت، یا به اصطلاح narrative خودشان، است؛ که در ایران از وضعیت جاری دنیا تعریف میشود. ظاهراً حق و باطل و حدود شرعی و امثالهم اصلاً ملاک نیستند. مهم این است که در باور کسانی که روایت آن‌ها را باور کرده‌اند، خدشه‌ای وارد نشود. چنین چیزی هم تشویق مردم به عوامی‌گری است.

یکی از وجوه مشترک بین حکومت ایران با مخالفان نظام این است که هر دوی آن‌ها سعی دارند مدل‌های ساده‌ای از سازوکار سیاسی عالم تعریف کنند، تا ذهن ساده‌اندیش عوام بتواند آن را هضم کند؛ و به این وسیله بتوان نظر آن‌ها را جلب کرد. مثلاً مخالفان نظام، که از مشکلات اقتصادی توده مردم خبر دارند، روی اخبار دزدی‌های مالی مانور میدهند. آن‌ها با این کار سعی دارند تمام دعواهای فکری و اختلافات سیاسی را با مدل ساده «دعوا بر سر لحاف ملا» قابل هضم کنند.

از طرف دیگر مشی کلی طرفداران حکومت ایران نیز این است که این مدل ساده را ارائه دهند که کلید حل همه مشکلات در تبعیت از رهبری است. عده‌ای نیز با تبلیغ درباره ملاقات‌های مستمر رهبر با امام زمان، تلاش میکنند که زمینه باور چنین مدلی را ایجاد کنند. بعضی از مطالبی که در این رابطه تبلیغ میشود، در حد باورهای فرقه‌های ضاله بوده، هیچ ربطی به تشیع و اسلام ندارند.

هدف شخصی‌ام از بیان این مطالب این نیست که تهمتی به شخص رهبری وارد کنم. اما ساده کردن مدل ذهنی افراد یک جامعه، تا حدی که تمام وظایف دینی و سیاسی و اجتماعی خود را فقط در اطاعت محض از رهبری بدانند، استخفاف و استحمار مردم است. این همان روشی است که قرآن، در رابطه با فرعون، در آیه ۵۴ سوره زخرف شرح داده است: «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ»

بقیه برنامه‌هایی که حکومت دنبال میکند، مثل سرگرم کردن مردم با سریال‌های مبتذل تلویزیونی و مسابقات ورزشی ملی، اهمیت دادن به قهرمانان ورزشی و سلبریتی‌ها، پایین آوردن سطح اخبار رسانه‌ها، و بسیاری موارد دیگر، نیز برای عوامی بار آوردن مردم است.

نتیجه نامبارک تلاش هر دو جناح موافق و مخالفان نظام این است که مردم روز به روز بیشتر به طرف عوامی‌گری سوق داده شوند.

هرچند اداره جامعه‌ای، که عوامی‌گری در آنجا رواج داشته باشد، ساده‌تر است، چنین جامعه‌ای توان حل مشکلات پیش رو، و مقابله با چالش‌های جهانی را نخواهد داشت. قدرتهای استعمارگر جهانی متعددی منتظر فرصتهای مناسب هستند؛ و رشد عوامی‌گری قطعاً آن‌ها را تحریک خواهد کرد که چنین جامعه‌ای را استعمار کنند.

یکی از نشانه‌های رشد عوامی‌گری این است که ترانه‌هایی، مانند چیزهایی که امثال ساسی مانکن میخوانند، میتوانند مثل آتش در جنگل در هنگام خشکسالی، پخش شوند. وقتی یک ترانه، بدون داشتن معنی و محتوا و سروته، میتواند حتی مراکز آموزشی را مشغول خود کند، نشانه این است که عوامی‌گری به اوج خود رسیده است. چون حداقل انتظار از مراکز آموزشی این است که به متن ترانه‌ها و بار فرهنگی آن توجه کنند.

لذا تذکر این نکته را لازم می‌یابم که «باید با تلاش‌هایی که برای عوامی بار آوردن مردم می‌شود مقابله کرد». همه مخاطبین محترم این نوشته را نیز دعوت میکنم که اطرافیان خود را تشویق به مطالعه و توسعه فکر مستقل کنند.

از کسانی که اساساً با دین الهی مشکل دارند و برای دشمن کار میکنند، انتظاری غیر از «آدرس اشتباه دادن» نمیرود. اما کسانی که خود را دلسوز دین و یا ایران میدانند، باید بدانند که خلاصه کردن همه وظایف دینی و سیاسی و اجتماعی، در تبعیت از رهبری، به هیچکس، حتی خود رهبری، کمک نخواهد کرد. ضرر عوامی بار‌ آوردن مردم نیز در شرایط جنگی، با شروع عملیات روانی دشمن، معلوم خواهد شد. چون جامعه عوامی براحتی تحت تأثیر عملیات روانی قرار خواهند گرفت.

بخش عمده آن چیزی که در شبکه‌های اجتماعی یافت میشود اراجیف، تهمت، ادعاهای غیر قابل اثبات، و یا دروغ محض هستند. اما وجود این خزعبلات نباید بهانه این شود که جلوی تضارب افکار واقعی و تبادل فکر، بر مبنای استدلال و احترام متقابل، گرفته شود.

[1] عوامی‌گری عامل شکست انقلابها و انحراف حرکتهای اجتماعی است https://shakeri.net/4195