درباره پولشویی و FATF
تاریخ نشر:باسمه تعالی
این روزها بحثهای بسیار دقیق و روشنگرانهای درباره خیانتی که در ماجرای تصویب لوایح پیوستن به FATF رخ داده، انجام شده و قصد ندارم این مطالب را در اینجا تکرار کنم. آنچه قصد دارم شرح دهم این است که پولشویی یک معضل بزرگ جهانی است، ولی کل حجم پولشویی در ایران به قدری در مقابل بقیه کشورها ناچیز است که قرار دادن ایران در «لیست سیاه» را کاملا غیرقابل توجیه میکند و نشان از این دارد که این اقدامی طراحی شده به قصد ضربه زدن به توان دفاعی ایران است.
اجازه بدهید اول پدیده پولشویی را شرح بدهم:
فرض کنید فردی ۱۰ میلیون دلار درآمد قاچاق را برای یک شرکت در آمریکا و یا کانادا، ارسال کند و این شرکت مبلغ گرفته شده را به عنوان جذب سرمایه خارجی برای پیشبردن پروژههای خود اعلام کند. پس از یک سال مثلا ۹۰ درصد مبلغ مذکور را به فرد قاچاقچی به عنوان حقالزحمه طراحی و یا مشاوره و یا خدمات برگرداند. حالا فرد قاچاقچی میتواند این مبلغ را به عنوان درآمد قانونی به حساب خود واریز کند و هرطور که خواست آن را خرج کند. به چنین روندی که پول سیاه قاچاق را به پول قابل مصرف تبدیل میکند پولشویی یا Money Laundering میگویند.
دزدی، قاچاق کالا، فرار از مالیات، تولید و عرضه مواد مخدر، تولید برندهای تقلبی، و مواردی مشابه اینها، در همه کشورهای دنیا جرم محسوب شده و ممنوع هستند و صاحبان این درآمدها، نمیتوانند در کشور محل اقامت خود چنین درآمدهایی را اعلام و یا مصرف کنند. بعضی مواقع حجم تخلف مالی به قدری بالا است که امکان برگرداندن پول به کشور مبداء وجود ندارد و باید بطریقی درآمد خود را به کشورهای دیگر منتقل کنند و در آن کشورها به خرید املاک و زمین و یا سرمایهگذاری روی آورند. بررسی نحوه حصول چنین درآمدهایی برای کشورهای دیگر چندان ساده نیست و همین مطلب امکان پولشویی را فراهم میکند.
کشورهای دیگر با پولشویی چه برخوردی دارند؟
نیاز به مقابله با پدیده پولشویی برای همه واضح است و کشورهای پیشرفته دنیا تمهیدات سختی برای مقابله با آن درنظر گرفتهاند. به عنوان نمونه در کانادا اگر فردی به بانک رجوع کند و بخواهد مبلغی در حساب خود واریز کند که با درآمد او تناسب نداشته باشد، مسئولین شعبه با پلیس تماس میگیرند و فرد مذکور باید به پلیس توضیح دهد که این مبلغ را چطور بدست آورده است. حتی اگر کسی رقم قابل توجهی از سپرده خود در بانک را بخواهد بصورت نقد بگیرد، باز باید علت آن را تشریح کند و درباره نحوه مصرف پول نقد خود توضیح بدهد. درآمدهای ناشی از فرار از مالیات، قاچاق کالا، و دزدی و رشوه در کل کشورهای غربی قابل شناسایی و رهگیری است و به همین دلیل اینگونه جرائم برای شهروندان عادی آن کشورها ساده نیست.
اما تقریبا همه کشورهای کاپیتالیستی از جذب پول های سیاه شهروندان دیگر کشورها استقبال میکنند و چنین چیزی را جلب سرمایه خارجی و کمک به اقتصاد خود تلقی میکنند. این کشورها، هرچند شدیدترین برخوردها را با شهروندان خود که مرتکب چنین جرائمی شوند دارند، راههای فرار قانونی و درهای پشتی را به نحوی ایجاد میکنند که پولهای سیاه بتوانند وارد آن کشور شوند.
به عنوان نمونه کشور کوچک استونی، که روی نقشه اروپا به سختی میتوان آن را پیدا کرد، با داشتن تولید ناخالص داخلی، یا GDP، حدود ۲۵ میلیارد دلار در سال، رتبه صدم تولید ناخالص داخلی در دنیا را دارا است. اما حجم پولشویی بانکهای این کشور بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۷ حدود ۱۰۰۰ میلیارد دلار بود. یعنی گردش مالی در این کشور تقریبا هر سال معادل ۴ برابر کل تولید ناخالص داخلی آن بوده است. [1]
شخصا آمار دقیقی از حجم پولشویی در شهرهایی مثل لندن و نیویورک و هنگکنگ و امارات ندارم. اما قاعدتا باید حجم عملیات پولشویی در این مراکز به مراتب بیش از این باشد. برآورد یکی از مراکز وابسته به سازمان ملل این است که رقم پولهای سیاه در گردش در دنیا سالانه حدود ۲ هزار میلیارد دلار است. [2] قاعدتا باید سهم قابل توجهی از گردش پولهای سیاه در مراکز ذکر شده انجام شود. با یک حساب ساده میتوان یافت که در ۵۰ سال اخیر حدود صدهزار میلیارد دلار پول سیاه وجود داشته که بخش عمدهای از آن در کشورهای سرمایهداری ماندهاند و دیگر به مبداء بازنگشتهاند.
پولشویی در کانادا
نمونه دیگر کشور کانادا است که بخش قابل توجهی از پولهای سیاه دنیا را به خود جلب میکند. استان Guangdong در جنوب چین، که کارخانه دنیا نام گرفته، در کنار تولیدات صنعتی مجاز، بخش عمدهای از مواد مخدر صنعتی دنیا،مثل methamfetamine یا به اصطلاح شیشه، و Fentanyl را تولید میکند. بخش دیگری از تولیدات این استان کپیبرداری غیرمجاز از برندهای مطرح جهانی است، که در خفا انجام میشود و درآمدهای حاصله را نمیشود اعلام کرد. این تولیدات تقلبی از طریق Macau و هنگکنگ به سراسر دنیا صادر میشود و درآمد فروش آن عمدتا سر از ونکوور،در ساحل غربی کانادا، درمیآورد. صاحبان این پولها راههای زیادی برای شستشوی این پولها در ونکوور دارند. مثلا با یک ساک ورزشی پر از پول وارد کازینو میشوند و چیپهای بازی کازینو را میخرند؛ مقداری قمار میکنند و بعد هنگام خروج به جای پول نقد، یک چک برای گرفتن پول در یک بانک غیر معروف میگیرند. بعد این پولها را به هنگکنگ منتقل میکنند و از طریق موسسات حقوقی و بانکهای هنگکنگ، این پولها به پاناما و جزایر Cayman و یا British Virgin Islands منتقل میشود. چندبار گردش پول بین این موسسات حقوقی و بانکها مدارک لازم برای قانونی جلوه دادن پول را فراهم میکند. بعد همین پولها را به بانکهای معتبر ونکوور منتقل میکنند و با خرید مستغلات سرمایه خود را حفظ میکنند.
حجم ورود پولهای سیاه سرگردان چینی و هندی به ونکوور به قدری زیاد است که قیمت مستغلات را در این شهر بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۸ به حدود ۴ برابر افزایش داده است. اکنون قیمت خانه در این شهر به قدری بالا است که با درآمدهای مشاغل عادی امکان خرید و یا پرداخت اقساط خانه عملی نیست و شهر دچار بحران کارتنخوابی شده است. چون بسیاری از جوانان و خانوادههای شاغل توان پرداخت اقساط خانه و یا اجاره را ندارند. مشکل دیگری که ورود پولهای سیاه به کانادا به همراه داشته، این است که صاحبان این پولهای سیاه خود از تولیدکنندگان مواد مخدر هستند و ورود آنها به کانادا باعث میشود بخشی از تولیداتشان در استان بریتیش کلمبیا توزیع شود و در مقاله ای با عنوان «بحث درباره قانونی شدن ماریجوانا در کانادا» درباره این معضل توضیح دادهام. [3]
پولهای سیاه در ایران
ایران از نظر نظارت بر گردشهای مالی در جامعه ضعیف است و فرارهای مالیاتی و درآمدهای قاچاق کالا و دزدی را نمیشود کنترل کرد. مثلا اگر فردی که قبلا سابقه پول زیاد داشتن ندارد، به بانک رجوع کند و مبلغ قابل توجهی را به حساب خود واریز کند، بعید میدانم کسی از او سئوال «از کجا آوردهای» را بپرسد. اعمال نظارت بر گردش مالی در جامعه و مقابله با تخلفات مذکور، کاری است که با طراحی مجدد سیستم مالی، در داخل کشور باید انجام شود و پیوستن به معاهدات بینالمللی کمکی به برطرف کردن ضعف داخلی در ایران نمیکند.
تبادلات مالی و اقتصادی ایران با بقیه کشورهای دنیا محدود است و ظرفیت پولشویی، مثل لندن و ونکوور، را ندارد. وقتی میشود کشوری مثل ایران را در «لیست سیاه» قرار داد که پولهای سیاه از سراسر عالم به آن سرازیر شوند و پس از چند دست چرخیدن به عنوان پول مشروع به مبداء خود برگردند و یا همانجا ذخیرهسازی بشوند. پولهای سیاه خارج شده از ایران هم اکثرا سر از کشورهای غربی درمیآورد و آنها،علیرغم علم به سیاه بودن آن، مشکلی با جذبش ندارند. مثلا برای کانادا واضح است که سرمایه شخصی مثل خاوری نتیجه دزدی است، اما این سرمایه را به ایران بازنمیگرداند. تابحال نشنیدهام که بانکهای غربی از قبول سرمایه مقامات سیاسی ایرانی به بهانه سیاه بودن آن خودداری کند. در حالی که واضح است که وقتی یک مقام ایرانی چند ده میلیون دلار پول خود را در یک بانک غربی به عنوان سپرده میگذارد، این پول باید از راه اختلاس و ارتشا به دست آمده باشد.
کشورهای غربی مشکلی با پولهای سیاهی که از ایران خارج میشود ندارند و درعین حال مطلع هستند که حجم پول های سیاه واردشده به ایران برای شستشو، خیلی پائین است. از این دو مطلب میتوان به این جمعبندی رسید که اصرار کشورهای غربی برای پیوستن ایران به FATF هیچ ربطی به موضوع پولشویی ندارد. بنابراین مشخصا قرار دادن ایران در لیست سیاه به منظور ضربه زدن به محور مقاومت در خاورمیانه است؛ تا بواسطه آن در قدم اول ایران در مرزهای خود محصور شود و در قدم بعد گلوبالیستهای داخلی بتوانند به پشتوانه گلوبالیستهای خارجی دین را از صحنه سیاست حذف کنند؛ اقدامی که قطعا تجزیه کشور و کاهش شدید جمعیت را به دنبال خواهد داشت.
[1] Tiny Estonia may have laundered a staggering $1 trillion in dirty money https://www.rt.com/business/440326-estonia-money-laundering-scandal/
[2] Money-Laundering and Globalization https://www.unodc.org/unodc/en/money-laundering/globalization.html
[3] بحث درباره قانونی شدن ماریجوانا در کانادا https://shakeri.net/3010
چطور حذف دین از سیاست موجب کاهش جمعیت میشود؟!
سلام،
قبل از جنگ جهانی اول انگلیس توانست بر کشور مسلط شود و اولین کاری که کردند این بود که قحطی ایجاد کردند. بعد با پخش لباس های آلوده بیماری را در کشور پخش کردند. نتیجه این شد که پایان جنگ حمعیت ایران ۴۵٪ یعنی ۹ میلیون نفر کم شد.
این دفعه هدف اصلی گلوبالیستها این است که برای همیشه توان قیام ایران به عنوان قطب فکری جهان اسلام را از بین ببرند. راهاندازی جنگ داخلی در مرحله اول و بیوتروریسم در مرحله بعد باید جمعیت را طوری از بین ببرد که دیگر نشود ایران به عنوان یک مجموعه سیاسی توان سرپا ایستادن داشته باشد.
شما استدلال خود را بر پایه درستی قرار نمی دهید. این امر که حجم پولشویی در ایران نسبت به کشورهای دیگر بالا نیست دلیلی برای حساسیت جامعه جهانی نیست. کانادا را مثال می زنید در حالی که این کشور یکی از اعضاست.
اگر کشوری را به عنوان شاهد می آورید، باید عضو سازمان نباشد.