خلاصه اخبار سیاسی نظامی جهان در اردیبهشت ۱۳۹۶
تاریخ نشر:باسمه تعالی
امروز ویدئو کلیپی را، منتسب به گروه Anonymous، دیدم که در آن اخطار داده بودند که شروع جنگ جهانی سوم نزدیک است و این جنگ سریع، قاطع و پرتلفات خواهد بود. خبرگزاری های رسمی و دولتها خبر آن را به مردم نخواهند رساند، چون کسی به فکر مردم عادی نیست. مطالبی که در این ویدئو کلیپ مطرح شده بود، خبر جدیدی نبود و همه آنها را بارها و بارها شنیده بودم. اما شاید مرور آنها و مختصری تحلیل مفید باشد.
گروه Anonymous
این گروه یک گروه کوچک هکر بودند که در مواردی توانایی خود را در جهت مقابله با گروههای قدرتمند سیاسی جهانی بکار گرفته بودند. اطلاعی از اینکه از اول چنین گروهی تحت مدیریت یکی از سازمانهای اطلاعاتی بزرگ دنیا راهاندازی شده باشد، ندارم. اما از اول قرار نبود که این گروه نقش یک سازمان سیاسی را بازی کند. به علاوه آنچه که به عنوان بیانیههای این گروه پخش میشود را هر کسی میتواند ساخته باشد و راهی برای راستیآزمایی آنها وجود ندارد.
این اتفاق را در سالهای اخیر بارها شاهد بودیم که حوادث تروریستی و یا بیانیههای سازمانهای تروریستی، توسط سازمانهای اطلاعاتی مطرح دنیا جعل میشود و از این موارد برای جلو بردن پروپاگاندای خود استفاده میکنند. به عنوان نمونه اکثر فیلمهایی که به عنوان پیام اسامهبنلادن تا سال ۲۰۱۰ پخش شده بود، تقلبی بودند. حتی در سال ۲۰۰۴، درست روز قبل از انتخابات ریاستجمهوری، اسامهبنلادن پیامی فرستاد و مردم آمریکا را تهدید کرد. همین مطلب نتیجه انتخابات را عوض کرد و مردم را مجاب کرد که باید به بوش رأی دهند تا موضع سرسختانهتری در قبال تروریسم داشته باشند.
بنابراین چنین فیلمهایی هیچ اعتباری ندارند و اگر خبر جدیدی در آن پیدا شود، باید مستقلا راستیآزمایی شود.
شایعات مربوط به جنگ هستهای
در سالهای اخیر شایعات مربوط به جنگ هستهای زیاد شنیده شده است و چنین تصوری به مردم القاء شده که رخداد ناگهانی جنگی جهانی، که در چند ساعت بتواند صدها میلیون کشته بجای گذارد، محتمل است. قبلاً در همین وبلاگ خبری در مورد تصمیم انگلیس به حمله پیشدستانه به روسیه آورده بودم، که به دلایل مختلف رخ نداد. در مقاله دیگری درباره حمله آمریکا به دو بندر در چین و حمله متقابل چین به پایگاه آمریکا در ژاپن نوشته بودم. در ماه گذشته هم اخبار زیادی درباره تهدید هستهای دونالد ترامپ علیه کرهشمالی و تصمیم او درباره حمله سریع زمینی به سوریه پخش شد.
اما واقعیت این است که توان واقعی نظامی قدرتهای بزرگ جهانی با آنچه که ادعا میکنند، بسیار فاصله دارد. این مطلب که قدرتهای جهانی بخواهند توان خود را با پروپاگاندا بیشتر از آنچه که هست نشان دهند، فقط بخشی از این فاصله است. بخش دیگر آن چیزی است که کمتر کسی درباره آن تحلیل ارائه کرده است:
قسمت مهمی از منابع مالی هر کشوری به صنایع نظامی اختصاص داده میشود. طبعا این صنایع با اغراق در کارآیی سلاحهای ساخت خود، سعی دارند سیاستمداران را قانع کنند که توان نظامی حاصله ارزش سرمایهگذاریها را داشته است. به علاوه با طرح پروژههایی که بعضا تخیلی و غیر قابل حصول هستند، سعی در گسترش صنعت خود میکنند. به این دلیل که هم سیاستمداران و هم مردم چنین مطالب تخیلی را در فیلمهای هالیوودی دیدهاند، مرز واقعیت و تخیل برای آنها مخدوش شده و به این باور میرسند که چنین پروژههایی قابل انجام هستند. مسأله دیگری که باعث میشود سیاستمداران به اشتباه بیافتند این است که عموما این افراد درک بالایی از ریاضیات و مفاهیم فنی مهندسی ندارند. مثلاً اگر سلاح لیزری به آنها نشان داده شود که بتواند یک قایق و یا هواپیمای بدون سرنشین را از ۲ کیلومتری هدف قرار دهد، به این باور میرسند که قرار دادن چنین سلاحی روی ناو جنگی میتواند آن ناو را از چنین خطری حفظ کند. در صحنه جنگ واقعی هیچوقت یک ناو فقط توسط یک قایق کوچک و یا یک هواپیمای بدون سرنشین هدف قرار نمیگیرد و قاعدتاً دهها عدد از آنها بصورت همزمان هجوم میآورند. در چنین شرایطی هیچ منبع انرژی را نمیتوان پیدا کرد که بتواند برق آن سلاح لیزری را برای دهها شلیک پشت سرهم تأمین کند. طراحی مفهومی یک سلاح با طراحی سلاحی که بشود از آن در میدان جنگ استفاده کرد و با آن نبرد را برد، فاصله زیادی دارد.
نتیجه ارائه اطلاعات اغراقآمیز صنایع نظامی، درباره میزان کارآیی سلاحهای تولیدی، به مقامات نظامی و از طریق مقامات نظامی به سیاستمداران، کار را به جایی رسانده که همه آنها برآورد غلطی از میزان واقعی کارآیی ماشین جنگی خود در میدان نبرد داشته باشند. تصحیح این باورهای غلط هم کار سادهای نیست، چون به لغو بسیاری از پروژههای نظامی منجر خواهد شد. لغو پروژههای بزرگ، تعطیلی کارگاهها و صنایع زیادی را در ایالتهای مختلف به همراه خواهد داشت. بنابراین نمایندگان کنگره و سنا که طبعا از دست رفتن مشاغل و درآمد را در ایالتهای خود برنمیتابند، خود به عاملی برای تبلیغ آن سلاحهای غیرکارآ تبدیل میشوند.
سناریوی ضربه اول
سناریوی ضربه اول یا First Strike این است که یک ابرقدرت در آن واحد صدها موشک حامل کلاهکهای هستهای به کشور متخاصم شلیک کند تا آنها توان مقابله به مثل را از دست بدهند. این که هیچیک از قدرتهای جهانی تا بحال نتواستهاند چنین سناریویی را پیاده کنند، دلایل متعددی داشته است که مهمترین آنها این است که وقتی فرماندهان میدانی آماده اجرای آن میشوند، درمییابند که احتمال اجرای موفق این نقشه پایین است و بنابراین عملیات متوقف میشود. اما ظاهراً سیاستمداران از این تجارب درس نگرفتهاند و هنوز روی موفقیت چنین سناریویی حساب میکنند.
بعضی از تحلیلگران سیاسی چنین اظهار نظر کردهاند که تهدید کرهشمالی توسط آمریکا و تحریک آنها به تهدید متقابل، فقط به این منظور بوده که بتوانند در گرد و غبار حاصل از این تقابل، سیستم موشکی THAAD را در کرهجنوبی نصب کرده و مخالفتهای چین و روسیه را به بهانه خطر کرهشمالی نادیده بگیرند. اخیراً مقامات نظامی روسیه اعلام کردهاند که شبیهسازیهای کامپیوتری آنها نشان میدهد که آرایش این سیستمهای موشکی و دیگر تجهیزات نظامی آمریکا در سطح جهان طوری طراحی شده که بتوان از آن در سناریوی ضربه اول اتمی به روسیه بهره گرفت. بنابراین ادعای آمریکا درباره دفاعی بودن این موشکها قابل باور نیست.
چند نکته مهم در اینجا وجود دارد. اولین نکته این است که ادعای ابرقدرتها در چند دهه گذشته این بود که روی توان اجرای حمله پیشدستانه کار کردهاند، چون رقبای آنها هم انجام سناریوی ضربه اول را در نظر داشتهاند. یعنی یک مسابقه دائمی در داشتن دست برتر در توان وارد کردن ضربه اول در جریان بوده است. اما واقعیت این است که دلیل عدم اجرای این سناریو توسط قدرتهای جهانی این بوده که محدودیتهای فنی و مهندسی و اطلاعاتی باعث شده که هیچکدام از قدرتهای جهانی امکان اجرای این سناریو را نداشته باشند. این به این معنی است که همه تبلیغات آنها پوچ و در حد پروپاگاندا بوده است. آمریکا هنوز در حال اجرای تمهیداتی است که بتواند انجام این سناریو را عملی کند، در حالی که هرچه بیشتر جلو میروند، امکان اجرای موفق این نقشه کمتر میشود.
نکته دوم این است که هدف اصلی آمریکا این است که رقبای جهانی خود را به این جمعبندی برساند که آمریکا توان اجرای سناریوی ضربه اول را دارد و با این تمهید بتوانند آنها را به پذیرش رهبری آمریکا مجبور کنند. یعنی تأکید اصلی روی جنبههای روانی کار است و نه نکات فنی و مهندسی. با چنین رویکردی نباید انتظار داشت که اگر روزی واقعاً مجبور شوند از این تجهیزات در جنگ هستهای استفاده کنند، همه چیز مطابق ادعای طراحان نظامی پیش رود.
تهدید کرهشمالی توسط ترامپ
تا اینجا معلوم شده که تهدید کرهشمالی توسط ترامپ توخالی بود. اولاً ترامپ روز ۱۱ آوریل ادعا کرد که ناو هواپیمابر کارل وینسون و زیردریاییهای هستهای را به آبهای کرهشمالی فرستاده است. اما بعداً معلوم شد که حدود دوهفته طول کشیده تا هماهنگیهای لازم به عمل آید و این ناوگروه در عمل راهی آبهای کره شود. وقتی یک ماشین نظامی چنین سردرگم و بدون هماهنگی است، چطور میتوان انتظار داشت که توان اجرای سناریوی پیچیدهای مانند سناریوی ضربه اول را داشته باشد؟
هدف اصلی این غوغا چه بود؟
خاصیت اصلی این سرو صداها این بود که فریاد مخالفت چین و روسیه در برابر استقرار سیستم THAAD در کرهجنوبی در رسانههای دنیا بازتابی نداشته باشد. البته چین تهدید را جدی تلقی کرده و در خبرهای دیروز آمده بود که در آبهای نزدیک کره دست به آزمایش موشکی جدید زده است، تا به آمریکا بفهماند که آنها هم توان حمله پیشدستانه به این سیستم موشکی را دارند. روسیه هم بارها هواپیماهای بمبافکن خود را در نزدیکی ساحل غربی آمریکا به پرواز درآورد تا هشداری داده باشد.
ارتباط غوغای کره شمالی با سوریه
خاصیت دیگر این غوغا این بود که حواس اهل عالم را از شکست اخیر آمریکا در موشکباران پایگاه هوایی سوریه و برنامههای آتی برای عملیات در این کشور منحرف کند. از طرحهایی که توسط طراحان نظامی آمریکا برای عملیات در سوریه مطرح شده بود، چنین برمیآید که آنها عدهای بیتجربه هستند که با آزمایش و خطا سعی دارند راهی برای پیشبرد طرحهای خود پیدا کنند. ظاهراً طرح اولیه آنها این بود که با پیاده کردن نیرو در بیروت و حمله سریع زمینی دمشق را تصرف کنند. عدم امکان اجرای این طرح، با حضور حزبالله لبنان در آن منطقه، کاملاً واضح بود و نشان از این داشت که نظامیهای آمریکایی تحلیل درستی از توان رقبای خود ندارند.
بعداً ظاهراً این طرح به این صورت تغییر کرد که تجهیزات خود را در بندر عقبه پیاده کنند و حمله بزرگ زمینی را با کمک اردن سازماندهی کنند. اما باگذشت حدود یک ماه از پیاده کردن تجهیزات نظامی در بندر عقبه، تعداد محدودی از این تجهیزات در المفرق، در مرز اردن نزدیک درعا، و التنف، نزدیک نقطه تلاقی مرزهای عراق و اردن و سوریه، دیده شده است. رزمایش مشترک دولت های غربی - عربی، تحت عنوان شیر در کمین با حضور ۷۴۰۰ نظامی از ۲۱ کشور از روز یک شنبه در مرزهای مشترک شمال اردن و جنوب سوریه در حد فاصل ارتفاع الشهاب تا گذرگاه نصیب و مناطق الرمثا و خربة عواد آغاز شده است.
در این رزمایش گردانی زرهی متشکل از تانک های چلنجر انگلیسی، تعدادی بالگرد نظامی کبرا و بلاک هاک حضور دارند. از سویی دیگر ۴ هزار تن از عناصر تروریستی آموزش دیده هم در منطقه التنف مستقر شده اند. هر چند حضور این تعداد نظامی و میلیشیا به بهانه رزمایش این احتمال را به همراه دارد که از آنها برای حمله به سوریه و تصرف درعا و یا دیرالزور استفاده شود، میزان نیروهای نظامی و تجهیزات مستقر شده با آنچه که در ابتدا قرار بود وارد میدان شوند، بسیار متفاوت است. حدود یک ماه پیش صحبتهایی که به نقل از مقامات آمریکایی بگوش میرسید، حاکی از برنامه آمریکا برای ارسال ۵۰ هزار سرباز در میدان سوریه بود. به علاوه قرار بود عملیات ضربتی و قاطع باشد. حتی نیروهای هوایی چندین کشور از جمله ترکیه، رزمایشی هوایی برای هدف قرار دادن سیستم دفاع هوایی روسیه در سوریه برگزار کرده بودند.
همه این مطالب نشان دهنده این هستند که آمریکا با دوران شکوه نظامی خود خیلی فاصله دارد. این ماشین نظامی هم در اجرای عملیات خود کند و ناهماهنگ عمل میکند و هم در طراحی عملیاتهای نظامی خود ضعیف عمل میکند. آمریکا در عملیات بازپسگیری کویت از صدام، در سال ۱۹۹۱، توانست در مدتی کوتاه ۶۰۰ هزار نیروی نظامی را همراه با تجهیزات فراوان به منطقه درگیری اعزام کند. اما در حال حاضر با همه عزم جزمی که برای ساقط کردن بشار اسد دارد، توان حرکت نظامی موثری را ندارد. حتی اگر آمریکا و انگلیس برای مقابله با چین و روسیه، اقدام به اجرای حمله پیشدستانه ضربه اول کنند، احتمال موفقیت آنها بسیار پایین است و این ماشین نظامی توان برنامهریزی و هماهنگی و اجرای عملیات را ندارد.
سلام خسته نباشید
به نظرتون رزمایش فعلی آمریکا در اردن با 4 رزمایش قبلی فرق میکنه ؟
احتمال حمله اردن به سوریه چند درصد هست ؟
ضمن عرض سلام و تشکر از عنایت جنابعالی
نیت آنها قطعا فرق کرده و واقعا قصد حمله دارند. حتی اگر موفق به حمله به دمشق و یا تصرف درعا نشوند، قصد دارند یک منطقه امن و احتمالا پرواز ممنوع در جنوب درست کنند تا زمینه آموزش و رشد گروههای مخالف دولت باشد.
اما مسئله این است که توان و جرات کافی ندارند. با این تمهیدات بعید است که بتوانند تغییری در میدان ایجاد کنند.
با سلام و سپاس از مطلب حضرتعالی،
ظاهراً مشکل دسترسی به سایت از داخل ایران، مقداری بهبود یافتهاست؛ زیرا گاهی دسترسی ممکن میشود(مانند اکنون) و گاهی نه!
ظاهراً بستگی دارد به رِنج IP دادهشده از سوی ISP به مودم.
ضمن عرض سلام
از عنایت جنابعالی و ذکر نکته فوق متشکرم
سلام
درصورت امکان متن مقالات رو تو کانال تلگرام هم بفرستید
ضمن عرض سلام و تشکر از عنایت جنابعالی
میتوانید توضیح بفرمایید چه مزیتی در این کار نسبت به فرستادن لینک هست؟
فرستادن لینک فقط منجر به این می شه می فهمیم یه مطلب جدید در سایت هست و تیترش رو می تونیم بخونیم و اگه بخواییم رو لینک کلیک کنیم به علت فیلترینگ یا مشکلات فنی سایت قادر به باز کردن متن نیستیم و باید از فیلترشکن استفاده کنیم که همیشه در دسترس نیست