باسمه تعالی

شاید پانزده سال پیش اولین باری بود که در مورد چیپ هایی که درون بدن کار گذاشته میشوند، مطلبی شنیدم. آن زمان تصورم این بود که چنین چیپ هایی برای جاسوسی کار گذاشته میشوند و مثلا مثل یک میکروفون مخفی که در سقف دهان برای شنیدن حرف فرد کار گذاشته میشود. در آن زمان نمیتوانستم این موضوع را باور کنم چون به عنوان یک مهندس میدانستم که با توجه به محدودیت عمر باطری های آن زمان و محدودیت ارسال سیگنال، چنین وسیله ای نمیتواند برای مدت طولانی کار کند. البته در آن زمان هیچ ایده ای از روش های کنترل ذهن و کنترل رفتار نداشتم. بتدریج که در این زمینه اطلاعات بیشتر کسب کردم، دریافتم که اولا کارگذاری چنین چیپ هایی در بدن افراد حداقل از سی سال پیش رایج بوده است و استفاده از آن عمدتا به منظور کنترل رفتار فرد حامل چیپ است. چنین فردی ممکن است رفتاری کاملا طبیعی داشته باشد و در یک لحظه ندای درونی به او فرمان دهد که عملی را مرتکب شود. هرچند قدرت روحی فرد حامل در میزان تاثیر پذیری از چنین القائاتی موثر است، اما با پیشرفت تکنولوژی چنین چیپ هایی، میزان تاثیرگذاری آنها روزبروز افزایش یافته و احتمال مقاومت فرد حامل کمتر میشود.

لینک ذیل در مورد مردی است که در سال 1988 به بیمارستان مراجعه میکند و بدون اطلاعش در بدن او چیپی را کار میگذارند که سالها بعد در عکس برداری رادیولوژی مشخص میشود و آنرا جراحی کرده و خارج میکنند.

Man Takes Legal Action against Former Government Hospital for Unknown ‘Microchip Implant’

اگر اخبار تیراندازی ها و قتل های دسته جمعی سالهای اخیر آمریکا را دنبال کنید، خواهید یافت که اکثر آنها در زمانهای خاصی که گروههای شیطانی نیاز به اجرای مراسم قربانی انسان و ریختن خون دارند، انجام شده است و نکته قابل توجه اینکه مرتکبین چنین جنایت هایی معمولا افرادی عادی و بدون سابقه جنایی هستند. بعضی از آنها حتی ادعا میکنند که خود خدا مستقیما به آنها دستور چنین کاری را داد. مثلا مادری که چند فرزند خود را قتل عام کرده بود و ادعا میکرد که خدا و یا مسیح به او فرمان دادند که چنین کند. چنین مطلبی حتی از جرج بوش، رئیس جمهور سابق آمریکا نقل شده که دستور حمله به عراق را مستقیما خدا به او امر کرده است که خود این امر حاکی از این است که حتی افراد در چنین سطحی بخاطر بکار بردن روشهایی مانند کاشت چیپ کنترل ذهن، توان سرپیچی از فرامین گروههای شیطانی پشت پرده را ندارند. لینک ذیل در مورد کسی است که 32 نفر را در دانشگاه ویرجینیا تک قتل عام میکند و پس از آن خودکشی میکند.

The V-Tech Massacre - Real-Life Manchurian Candidate

البته روش های کنترل ذهن و رفتار فقط محدود به روش کاشت چیپ نیست و تکنیک های متعددی توسعه یافته است. اما هنوز تحقیقات روی تولید چیپ های پیشرفته تر و موثرتر ادامه دارد.

فردي به نام Allan Frey در سال 1972 كشف كرد كه اگر موج الكترومغناطيس در محدوده فركانسي 0.3-3.0 GHz بصورت پالسي با طول معين و توان پايين پخش شود ميتواند توسط بشر شنيده شود و بسته به طول موج، احساس شنيدن صداهاي مختلف را درمغز ايجاد كند. بعدا روي اين روش بيشتر كار شد و فردي به نام Dr. Joseph C. Sharp در موسسه Walter Reed Army Institute of Research توانست با كنترل فركانس ها و طول پالس ها كلمات را بطور مشخص به مغز افراد مخابره كنند. در همان زمان ها كاربردهاي كه براي اين روش ذكر كردند اين بود كه احساس ندايي دروني مرتب با يك فرد صحبت كند و او را به كاري مثل قتل مجبور كنند و يا فرد احساس كند به او الهام ميشود و يا او را از تعادل فكري خارج كنند.

در لینک ذیل توضیحات ابتدایی درباره روشهای آزار الکترونیک  داده شده است:

Proven & Available Electronic Harassment Technologies

مثلا یکی از چنین مواردی که بطور عمده استفاده میشود پخش فرکانس های صدایی خاص در فروشگاههای بزرگ است که باعث کاهش 80 درصدی دزدی از فروشگاهها میشود.

در كتابي به نام Mind Control, World Control, the Encyclopedia of Mind Control    By Jim Keith چاپ 1998 كه در Google Books مي توانيد آنرا ملاحظه كنيد، در فصل 30 از بعضي تكنيكهايي كه در جنگ 1991 عراق استفاده شده مثل سلاح هاي مادون صوتي صحبت ميكند كه باعث اختلال فكري و جسمي ميشده و همچنين استفاده از چنين سلاح هاي براي ايجاد تله پاتي و تلقين كه بحث آن در مقالات علمي از 1980 شروع شده است. در صفحه 267 و 268 اين كتاب از ارتباط بعضي افراد دخيل در چنين پروژه هايي با گروهي شيطان پرست به نام كليساي شيطان و معبد ست خبر ميدهد.

اما در مورد Extra Low Frequecies (ELF) و اثرات آن بر مغز، فردي به نام Dr. Elizabeth Rauscher كه رئيس  Technic Research Laboratoryبود حدود 20 سال گذشته تحقيقاتي كرده بود و اثرات فركانس هاي مختلف را روي مغز بررسي كرد. مثلا فركانسي را يافته بود كه باعث ميشود افراد بخندند و اسم آنرا فركانس ماريجوانا گذاشته بود.

آزمايشات ذکر شده مربوط به دهه هاي گذشته است و اين روش ها به تدريج تكامل يافته است و به بلوغ خود رسيده است. قطعا بحث درباره این موضوع در حوصله یک مقاله و توان نویسنده نمیگنجد و فقط قصد این بود که در این باره هشدار داده شود که اگر مشاهده کردید که بعضی افراد در شرایطی خاص رفتارهای غیر متعارف از خود نشان میدهند، ممکن است تحت تاثیر این روشهای کنترل ذهن باشند و در وهله اول باید دنبال منشا آن گشت. مثلا اگر مشاهده شد که همه مردم شهر بشکلی غیر منتظره سر به شورش گذاشته اند و یا احساس ترس میکنند، ممکن است بخاطر فرکانس مادون صوت خاصی باشد که روی فرکانس خروجی برج های تلفن همراه مدوله شده باشد. در این لینک و این لینک میشود مختصر اطلاعات اضافه یافت.

در خاتمه بر این باورم که مطالعه جدی تری روی روشهای کنترل ذهن باید انجام شود، زیرا تاثیر چنین روش هایی در پیشبرد طرح های جنگی مدرن بیشتر از سلاح های مخرب است. بطور خاص احتمال وجود چیپ هایی که بقصد کنترل ذهن در بدن افراد بدون اطلاع آنها تعبیه میشود را نباید ضعیف دانست.