باسمه تعالی

این مقاله به بررسی تاثیر رنگ خوراکی ها بر روی حس چشایی پرداخته و منابع داده های خود را نیز ذکر کرده است.

بنابر نقل مقاله مذکور، انسانها از همان بدو تولد چیزهای شیرین و خوشمزه را دوست دارند. اما اطلاعات رنگ غذاهای خوشمزه مادرزادی نیست و بر اثر تجربه به دست می آید. یعنی آدمها برای ساده تر کردن روش انتخاب خوراکیهای خوشمزه، از روی تجربه ی چشائی که قبلا داشته اند، خوراکی را بر اساس رنگ آن گزینش میکنند.

همین عامل مترادف فرض کردن رنگ خوراکی با میزان خوشمزه بودن آن، در نهایت گول زننده است و میشود با دستکاری در آن، حس چشائی آدمها را فریب داد. به عنوان مثال در آزمایشاتی که انجام شده، دریافته اند که آدمها معمولا نمیتوانند بدون اطلاعات رنگ نوشیدنی، وجود عصاره بعضی میوه ها مانند پرتقال را حس کنند. اگر هم آب لیمو را با رنگ پرتقالی به آنها بدهید، آنرا به اشتباه آب پرتقال فرض میکنند. با زردتر کردن ظرف آب لیمو نیز میشود احساس لیمویی بودن نوشیدنی را بالا برد. حتی متخصصان با تجربه در زمینه شیر که با نوشیدن آن میتوانند میزان چربی شیر را تخمین بزنند، با چشمهای بسته به اشتباه می افتند.

همین یافته ها باعث شد که محققین دست به تجربیاتی در زمینه تاثیر ظرف و رنگ آن روی احساس چشائی بزنند. به عنوان نمونه آزمایشات آنها نشان داد که مردم وقتی قهوه را در لیوان شفاف و یا آبی بنوشند، بیشتر از لیوان سفید احساس خوشمزگی میکنند. اما توت فرنگی که در بشقاب گرد سفید گذاشته شود، برای آدمها خوشمزه تر از توت فرنگی در بشقاب تیره و چهارگوش است. احتمالا دلیل آن هم این است که بشقاب سفید، رنگ توت فرنگی را واضحتر به بیننده منتقل میکند.

همین یافته ها باعث شده که رستوران ها در نورپردازی محیط خود و رنگ و شکل ظرفها، نکاتی را در نظر بگیرند که مشتریان احساس بهتری از غذاهای آنها داشته باشند. مثلا شرابهای با کیفیت پائین را با کمی تغییر رنگ و نورپردازی محیط میشود به عنوان بهترین نوع آن به خورد مردم داد.

شرکتهای غذایی بزرگ هم بر روی یکنواخت بودن رنگ محصولات خود و تقویت حس خوشمزگی آن زیاد کار کرده اند. مثلا سیب زمینی ها سرخ شده رستورانهای زنجیره ای مانند مک دونالد همه باید سایز و رنگ مشخصی داشته باشند. بعضی از این شرکتها برای نیل به این مقصود اول رنگ محصولات غذایی را با مواد شیمیایی از بین میبرند و بعد رنگ دلخواه خود را به آن اضافه میکنند.