باسمه تعالی

جنگی که آل سعود و متحدانش از 2 هفته پیش بر علیه یمن شروع کرده بودند، همچنان ادامه دارد. آل سعود علاوه بر اعمال منطقه پرواز ممنوع و جلوگیری از رفت و آمد کشتی ها و بمباران اهداف نظامی به منظور جلوگیری از تحرکات حوثی ها و ارتش یمن، سیاست تخریب زیرساختهای اقتصادی یمن مانند نیروگاههای برق، ذخایر آب و مواد غذایی را پیش گرفته است تا در نهایت مردم یمن از حوثی ها خسته شوند و به آنچه که سعودیها میل دارند، راضی شوند. به عنوان نمونه انبارهای شرکت امور اقتصادی یمن را که بزرگترین انبارهای مواد غذایی یمن را تحت کنترل دارد، سه شنبه گذشته در شهر الحدیده با 3 موشک هدف قرار داده اند. به علاوه مرکز ذخیره مواد غذایی ارتش نیز در همان شهر تخریب شده است. همچنین در الحدیده دومین کارخانه بزرگ لبنیات در روز چهارشنبه گذشته با 5 موشک منهدم شده که منجر به کشته شدن 29 نفر شده است.

علیرغم اینکه آل سعود ومتحدانش سعی دارند جنگ یمن را دفاع در برابر هجوم شیعیان نشان دهند و با مذهبی کردن جنگ، جماعت بیشتری از اهل سنت را در کشورهای اسلامی با خود همراه کنند، نتیجه سیاست تخریب یمن این شده که حتی مخالفان حوثی ها، سعودیها را دشمن خود دیده، در صدد انتقام برآیند.

با اینکه آل سعود برای به ثمر رساندن جنگ نیاز به این دارد که نیروهای زمینی را به یمن بفرستد، چنین نیروهایی را در اختیار ندارد. بنابراین با رشوه دادن به دولت پاکستان از آنها درخواست کرده که واحدهای نظامی که تماما سنی باشند را به یمن ارسال کند. اما چنین کاری برای پاکستان عملی نیست. چون 30% از پرسنل ارتش آن غیر سنی هستند و تفکیک واحدهای ارتش به سنی و غیر سنی، موجب بروز اختلاف در ارتش و دامن زدن به جنگهای فرقه ای در خود پاکستان میشود. بنابراین نخست وزیر پاکستان، نواز شریف، اعلام کرده که در ارسال نیروهای نظامی به یمن عجله ای ندارد و در مباحثات پارلمان پاکستان، حتی یک نفر حاضر نشده از ارسال واحدهای ارتش به یمن دفاع کند. لذا نواز شریف فقط روی این تاکید کرده که از تمامیت ارضی عربستان و در مقابل هرگونه تهدیدی به آن، دفاع خواهد کرد، اما در مورد اینکه چگونه این کار را خواهد کرد، توضیح نداده است.

رسانه های غربی تلاش زیادی میکنند که آنچه در خاورمیانه میگذرد را به جنگ شیعه و سنی تبدیل کنند. مثلا چند روز پیش، پس از آنکه شهر تکریت از داعش پاکسازی شد، خبرهای زیادی در رسانه های غربی درباره قتل و غارت شهروندان سنی توسط شبه نظامیان شیعه منتشر شد. با اینکه چنین جنایاتی واقعا رخ داده بود، اما عامل اصلی آن درگیری رقابت قبایل سنی منطقه با هم بود. ظاهرا بعضی از این قبایل از قبایل دیگری که با داعش همکاری کرده بودند در صدد انتقام گرفتن بودند. در مورد یمن هم اصل انقلاب و حرکت حوثی ها بر اساس اختلافات فرقه ای نیست.

اگر پاکستان و یا ترکیه بخواهند با این سیاست جنگ فرقه ای عربستان همراهی کنند، بزرگترین صدمه را به خود خواهند زد و آتش درگیری های فرقه ای را به داخل کشورهای خود خواهند کشاند. لذا تلاش های دیپلماتیک فراوانی در روزهای اخیر در حال انجام است تا زودتر مسئله یمن را تا وقتی که هنوز قابل حل است، حل کنند. جمعه گذشته نواز شریف با نخست وزیر ترکیه در آنکارا ملاقات داشت و دوشنبه محمد بن نایف به آنکارا رفت. پس از آن هم رجب طیب اردوغان به ایران رفت تا با رهبر و رئیس جمهور ملاقات کند، و حمایت ایران را برای حل مسئله جلب کند و از آنها در حل مسئله کمک بگیرد. هر چند که در ظاهر چنین نشان میدهد که قصد او از آمدن این است که به ایرانی ها بفهماند که باید گروه های تحت نفوذ خود را از منطقه جمع کنند.

با اینکه تمام قصد عربستان از حمله به یمن این بود که به ایران ضربه بزند و تحرک ایرانیها در منطقه را محدود کند، در نهایت همه متحدان عربستان به ایران پناه آورده اند تا زودتر راهی برای برون رفت از مخمصه پیدا کند. در واقع کار عربستان به این منجر شد که همه به نقش موثر ایران اعتراف کنند و باز شدن گره مشکلات را در دست رهبری ایران ببینند. هر چند که واقعیت این است که حوثی ها تبعیت محض از ایران ندارند و رابطه آنها با ایران در حد روابطی حسنه و احترام آمیز است. ایران نقش تعیین کننده ای در انقلاب یمن نداشته و حرکت آنها کاملا خودجوش بوده است. کمک های ایران به آنها هم بسیار محدود بوده و تا به حال کسی از کمک موثر نظامی ایران به حوثی ها حرفی نزده است.