درس مردانگی
تاریخ نشر:باسمه تعالی
خیال ندارم به کسی درس مردانگی بدهم. چون برای اینکه آدم به دیگران درس مردانگی بدهد، باید اول خودش مظهر مردانگی باشد و حداقل قول و فعلش یکی باشد. در این دوره هم که مبانی اخلاقی مدونی دست مردم نیست و هر کس استانداردهای خود را خودش تعریف میکند. مردم هم منتظرند که یک نفر ادعای مردانگی کند تا بر اساس معیارهای از خود ساخته شان حال او را بگیرند. بنابراین هر کس ادعای مردانگی کند، فقط خود را مضحکه دیگران کرده است.
اما قصد دارم در این باره بحث کنم که درس مردانگی را از چه کسانی نباید گرفت.
آدم تا وقتی جوان است، دوست ندارد از خود نقطه ضعفی نشان بدهد و به نظرات دیگران توجه بیش از انداره ای دارد تا نکند از نگاه آنها کمبودی داشته باشد. درست همین احساس جوانها بزرگترین نقطه ضعف آنها است و دیگران سعی میکنند که با سوء استفاده از این مطلب، فرد جوان را به کارهایی که میخواهند وادار کنند و تا ممکن باشد، از او سواری بگیرند. از بعضی از این موارد میشود با اغماض رد شد. مثلا اگر مادری که نان بیات دوست ندارد و اول صبح هوس نان تازه کرده، به پسر جوان خود بگوید که یک مرد وقتی مرد است که همیشه اول صبح نان تازه بخرد؛ شاید احتیاجی نباشد که به او یادآوری شود که برای درس مردانگی دادن به دیگران، باید اول صلاحیت خود را احراز کند. اولین قدم این احراز صلاحیت هم اثبات مرد بودن است. هیچ ایرادی در این نیست که مادری از فرزند خود بخواهد که کاری را که در توان اوست انجام دهد. اما بهتر است این کار را با کلمات مناسب بیان کند.
اما همیشه این طور نیست و بعضی وقتها دیگران آرزوهای دراز و توقعات بیجا و رذائل اخلاقی خود را به اسم درس مردانگی میخواهند به خورد مردان بدهند.
فقط به عنوان مثال این نمونه را عرض میکنم که فرض کنید مادر یا همسر آدم ادعا کند که یک مرد باید ماشین شیک و آخرین مدل داشته باشد و یا وضعیت خانه و موقعیت اجتماعی او چنین و چنان باشد تا بشود او را مرد حساب کرد. در چنین مواردی قاعدتا لازم است که به آنها یادآوری شود که چنین ادعایی نمیتواند بر اساس قواعد مدون اخلاقی باشد. به علاوه جوانمردی یک فضیلت روح آدم است و با داشتن و نداشتن مال، کم و زیاد نمیشود و لازم نیست آنرا با اشیا خارجی در معرض نمایش بگذاریم.
البته آدم هم متناسب با سن و تجربه و پختگی که کسب میکند، کمتر در این دامها ممکن است که بیافتد. اما به تجربه دریافته ام که این طور نیست که آدم به جایی برسد که دیگران دیگر هوس نکنند که از این حربه استفاده کنند. حتی ممکن است که آدم به سنین 70 و 80 هم برسد و نوه های خردسال او بخواهند با این حربه او را به کاری وادار کنند.
مرد که نباید استانداردهای چگونه مرد بودن را از خانم ها یاد بگیرد.
درس مردانگی دیگر کمتر از دستور آشپزی که نیست. همان طور که آدم دستور آشپزی را از آشپز می گیرد، باید درس مردانگی را از کسی که هم تجربه مرد بودن و هم تجربه جوانمردی دارد، بگیرد. برای اثبات این حرف کافی است مثلا دستور پخت قرمه سبزی را از چند نفر غیر آشپز بگیرید و بر اساس آن پخت کنید تا نتیجه کار به شما نشان دهد که چرا باید دستور پخت را از آشپز گرفت.
سلام!
عالي بود؛ بهويژه اين جمله:
«در این دوره هم که مبانی اخلاقی مدونی دست مردم نیست و هر کس استانداردهای خود را خودش تعریف میکند.»
سربلند باشيد!
با سلام،
از لطف و عنایت جنابعالی متشکرم