باسمه تعالی

خبر مرگ رابین ویلیامز (Robin Williams) را هفته گذشته همه شنیده اند. فیلم های کمدی بسیاری از ایشان در سه یا چهار دهه اخیر پخش شده که مورد استقبال اکثر مردم واقع شده بودند. رابین مانند همه هنرپیشه ها و خواننده های معروف، سالها گرفتار اعتیاد به مواد مخدر و الکل بود و اخیرا هم بیماری پارکینسون او را آزار میداد. بنابراین خودکشی او چندان امر غیر منتظره ای نبود.

اما چند نکته در این ماجرا وجود دارد که ارزش آن را دارد که بازگو کنیم.

در روزهای قبل از خودکشی رابین، در بعضی شبکه های اجتماعی بحثی در گرفته بود درباره اینکه با توجه به مشکلات جسمی و روحی او، چه زمانی باید انتظار مرگ او و یا خودکشی اش را داشت. در قسمتی از سریال کارتونی Family Guy که در همان شب خودکشی او پخش شده بود، تمام موضوع برنامه درباره رابین ویلیامز بود و در آن شخصیت اصلی کارتون اقدام به خودکشی میکند. این شواهد حاکی از این است که احتمال اینکه به نوعی او را برای تسریع در خودکشی برنامه ریزی کرده باشند، وجود دارد. اصطلاحی که برای این کار بکار برده میشود، Predictive Mind Programming یا برنامه ریزی روانی برای اقدام به عملی مشخص و یا رسیدن به یک نتیجه مشخص است. قبلا هم در نوشته دیگری درباره این مطلب بحث کرده بودم.

Family_Guy_Robin_Williams

اینکه چه کسی در تشویق رابین به خودکشی دست داشته، بحث دیگری است. ممکن است کسانی که با مرگ او دارایی اش را به ارث می بردند، از اینکه چه شبکه های تلویزیونی و سایتهای اینترنتی را نگاه میکند، خبر داشته باشند و با برنامه ریزی در آنها رابین را مجبور به خودکشی کنند. حتی ممکن است سردمداران آمریکا که به منحرف کردن افکار عمومی جامعه خودشان از تحولات غزه و اوکراین و سرگرم کردن آنها با موضوعی بی ارزش نیاز داشتند، این ماجرا را برنامه ریزی کرده باشند.

چه نتیجه ای از ذکر این ماجرا باید گرفت؟

آنچه که این ماجرا به همه ما یادآوری میکند این است که پیدا کردن اینکه هرکسی چه کانال های تلویزیونی و یا سایتهای اینترنتی را می بیند، بسیار آسان است. علی الخصوص در مورد سایتهای اینترنتی اخبار، آدرس فرد رجوع کننده به سایت کاملا مشخص است و میشود نوع مطالب و ترتیب آنها را به نحوی عرضه کرد که با آنچه که عموم مردم در آن سایت میبینند متفاوت باشد. بنابراین امکان این وجود دارد که از آنها برای برنامه ریزی روانی افراد استفاده کرد.

همین ماه گذشته اخبار مربوط به برنامه ریزی روانی کاربران فیسبوک درز کرد و هدف این آزمایشات این عنوان شده بود که بررسی شود تا چه حد میشود بر روی احساسات کاربران تاثیر گذاشت. متعاقب آن پرس تی وی خبر دیگری از مدیریت سازمان های اطلاعاتی آمریکا در برنامه ریزی روانی کاربران شبکه های اجتماعی منتشر کرد.

ویروس های کامپیوتری و بدافزارها و نرم افزارهای جاسوسی تنها چیزی نیستند که میتوانند اطلاعات شخصی شما را بدزدند. این تصور که فکر کنیم اگر بطور ناشناس به سایتهای خبری و یا هر سایت دیگری رجوع کنیم، کسی متوجه ما نیست، تصور کودکانه ای است.

باید توجه داشته باشید که هر کلیکی که در اینترنت میکنید، ثبت میشود.

هر کسی که چند سال سابقه رجوع به سایتهای خبری اینترنتی را داشته باشد، اطلاعات با ارزشی از روحیه و شخصیت خود و اینکه چه چیزی توجه او را جلب میکند، در اختیار سازمان های اطلاعاتی غربی میگذارد. از همین که در لیستی از اخبار روی کدام لینک اول کلیک میکنیم، میشود دریافت چطور میشود توجه ما را جلب کرد. اینکه یک فرد به اخبار اقتصادی و یا اجتماعی و یا حتی اخبار مربوط به هنرپیشه های معروف توجه کند، میشود علایق و نقاط ضعف او را یافت. عضویت در شبکه های اجتماعی و آنچه که در آن شبکه ها بیان میکنیم، قطعا اطلاعات باارزش تری از افراد در اختیار سازمان های اطلاعاتی میگذارد.

با تحلیل روانشناسانه رفتار فرد در اینترنت، میشود نحوه تاثیرگذاری بر او را پیدا کرد.

بنابراین نباید تصور کنیم که اگر به یک سایت خبری رجوع میکنیم، حتما همان چیزی را خواهیم دید که هر کس دیگری مشاهده میکند و باید احتمال داد که مطالب منتشر شده در وبسایت دقیقا به منظور تاثیرگذاری روانی خاصی، با توجه به شناختی که از ما دارند، تنظیم شده باشد. این مطلب در درجه اول باید مورد توجه مسئولین سیاسی و نظامی و اقتصادی باشد. بعضی از این برنامه ریزی های روانی لزوما در زمینه های کاری فرد نخواهد بود، بلکه میتواند فقط باعث شود که فرد مورد هدف و یا اطرافیان او دچار دردسر و یا توهم شوند. فرض کنید که یک مسئول سیاسی در حین یک ماموریت مهم، یکباره دچار مشکلات خانوادگی شود و مجبور شود تمام هم و غم خود را صرف جلوگیری از طلاق و یا افسردگی اطرافیان کند. طبعا چنین چیزی بر کیفیت کاری او تاثیر میگذارد.

بقیه افراد اجتماع نیز نباید خود را مصون از این قبیل برنامه ریزی ها بدانند. ممکن است یک روز با مراجعه به این شبکه های اجتماعی و یا دیدن کانال های تلویزیونی خاص به یکباره احساس کنید که دیگر تحمل ندارید و باید به خیابان بریزید و فریاد بزنید و حال کسی را بگیرید. در چنین مواردی آدم باید از خود سئوال کند که چه اتفاقی پیش آمده که کاسه صبرش لبریز شده و چیزی را که تا دیروز با آن مشکلی نداشته، به یکباره دیگر نمیتواند تحمل کند.

سابقه برنامه ریزی روانی

قبلا در پست دیگری درباره این قبیل کارها بیشتر نوشته بودم و اصل موضوع جدید نیست و در تمام تاریخ بشر این تکنیکها استفاده میشده است. در تاریخ صد سال گذشته موارد زیادی گزارش شده که نشان دهنده استفاده از این تکنیکها بوده است. مثلا از 150 سال پیش که تلفن کاربرد عمومی پیدا کرده، موارد زیادی رخ داده که فقط با یک تلفن ساده، فرد مورد نظر را به خودکشی و یا انجام یک عمل مانند کشتن فرد دیگری مجبور کرده اند. این اتفاقها این قدر مشهور بوده که موضوع فیلمنامه چندین فیلم سینمایی، البته با تحریف و اغراق، قرار گرفته است. حتی در دهه 60 نیز یک فیلم ایرانی با همین مضمون ساخته شد که در آن تلفن زنگ میزد و به فرد مخاطب زمان مرگش را اعلام میکرد. البته این قبیل فیلمها فقط برای لوث کردن قضیه بود.

اتفاقی که اخیرا رخ داده این است که اولا تمام اخلاقیات و رفتار و نقاط ضعف روانی افراد از طریق کلیکهایی که در اینترنت میکنند، قابل شناسایی و ضبط است و امکان ارائه مطالب تنظیم شده برای فرد مورد نظر، به منظور برنامه ریزی روانی او، در سایتهای خبری و شبکه های اجتماعی که به آن رجوع میکند، وجود دارد.