اخراج محقق دانشگاه بدلیل مقاله ای حاوی نفی شواهد تئوری تکامل
تاریخ نشر:باسمه تعالی
غرب روایت خاص خود را از جهان و بطور اخص از علم، تاریخ و تمدن دارد و اصرار فراوانی در این دارد که روایت خود را برای تحلیل وقایع عالم کافی و روشنگر نشان دهد. طبیعتا غرب برای بسط سلطه فرهنگی و سیاسی خود احتیاج به این دارد که به بقیه عالم بقبولاند که با الگوهای فکری و علمی غربی میتوان درک بهتری از حقایق عالم داشت. بنابراین با تمام وجود از روایت خود از علم و تاریخ دفاع میکند. البته هر از چند گاهی پدیده ای یا شاهدی پیدا میشود که روایت غرب عاجز از تحلیل آن است. لذا اینگونه شواهد که با روایت رسمی غرب همخوانی نداشته باشند، یا سانسور میشوند و یا اگر خبر پخش شد و سانسور آن مقدور نبود، آنرا با حیله های مختلف بی اعتبار و مخدوش جلوه میدهند.
شخصا موارد فراوانی را در سالهای اخیر برخورد کرده ام که محققی در گزارش یافته های خود، چیزی را گزارش کرده که روایت متداول غرب را نقض میکند و این گزارش به از دست دادن شغل محقق و حتی تعطیلی مرکز تحقیقاتی می انجامد.
در خبری که امروز مشاهده کردم، داستان محققی شاغل در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا را آورده بود که در مقاله خود ذکر کرده بود که در آزمایشاتی که بر روی بقایای متعلق به یک دایناسور انجام داده، بافت های نرم پیدا کرده است. ایشان در مقاله خود فقط به این بسنده کرده بود که این مطلب باید بیشتر پیگیری شود، اما از مقاله او میشد نتیجه گرفت که فسیل مذکور که بنا بر باورهای معتقدان به تئوری تکامل باید دهها میلیون سال عمر داشته باشد، متعلق به دوره اخیر است.
از آنجا که بعضی مسیحیان و یهودی ها معتقدند که عمر خلقت بیش از 6 هزار سال نیست، دانشگاه به این بهانه که محقق مذکور دنبال اثبات باور آنها است، ایشان را اخراج کرده است. روایت رسمی غرب این است که دایناسورها دهها میلیون سال پیش منقرض شده اند و هرگونه شاهدی که این باور را خدشه دار کنند را تحمل نخواهند کرد. البته با کمی تحقیق و یا داشتن حافظه خوب از چند دهه پیش، این را خواهید یافت که اعدادی که به عنوان عمر خلقت و موجودات ارائه شده، چقدر در طول زمان دستخوش تحول شده است.
قبلا در مقاله ای تحت عنوان "درباره ایمو" آورده بودم که شباهت ایمو، که پرنده ای شبیه شترمرغ و ساکن استرالیا است، به فسیل های دایناسورهای قدیمی آن قدر زیاد است که بعضی براین عقیده هستند که ایمو شاهد عدم انقراض نسل دایناسورها است. حتی یکی از انواع دایناسورها را Dromiceiomimus که به معنی شبیه ایمو است، مینامند. اطلاعات زیادی را در این باره از جمله در این لینک میشود پیدا کرد.
سلام!
از مطلب شما بهره بردم و از شما سپاسگزارم.
همواره منتظر نوشتههای جدید شما هستم.
با سلام
از لطف شما متشکرم
سلام
با توجه به اشراف شما به مطالب و نظریات جدید شما و با توجه به این که من اصولا از کسانی که مانند شما از بالا به قضیه نگاه میکنند خوشم می آید قصد کردم تمام مطالب شما را بخوانم و صمیمانه از شما متشکرم
البته این به معنای موافق بودن بنده با تمام نظریات شما نیست ولی شخصا معتقدم کسانی که از بالا قضایا را نگاه میکنند اشتباهات به مراتب کمتری دارند .
در این راستا به شما پیشنهاد میکنم از این سایت ""www.binesheno.com ""
که متعلق به شخصی به نام ایت الله مرتضی رضوی است دیدن کنید
ایشان نظریات بدیعی درباره ی خلقت انسان و اسمان ها و زمین و فلسفه دارد بنده به شخصه قدرت راستی ازمایی مطالب ایشان را ندارم و اگر زحمتی نیست نظرتان را درباره ی سایت ایشان بگویید .از نظریات ایشان میتوان به تخمین عمر کیهان ،چند روح داشتن انسان به جای یک روح ،شروع خلقت انسان روی همین زمین به جای بهشت ،تعیین مکان مادی بهشت و جهنم ،اغاز خلقت از ماده ای کوچک ،اغاز دین کابالا با همدستی قابیل و ابلیس و سیطره ی این دین تا به الان ، ترسیم شکل کلی از عالم خلقت،رد نظریه های فلسفی رایج و..... که تمامی ان را از روایات و قران و تاریخ و سیره ی اهل بیت برداشت کرده اند .
از سوالات بنده این است که چطور چنین کسی هیچ بازتابی در رسانه ها و جوامع علمی نداشته همانطور که وبلاگ شما انچنان بازتابی ندارد در حالی که اسنادی در سایت ایشان وجود دارد که نظریه ی جدید عمر کیهان که 13700000000
است را از کتب ایشان به سرقت برده اند.
ممنون
با سلام،
از عنایت جنابعالی و لطفتان متشکرم. بررسی دقیق مطالب آن سایت و نظرات این آقا قطعا زمان بر است و باید با دقت آنرا بخوانم. اما چند نکته را مقدمتا میتوانم عرض کنم:
اولا دزدی علمی با شدت تمام در همه تاریخ علم رخ داده است و موضوع جدیدی نیست. در دوره معاصر بعید است بشود نظریه علمی پیدا کرد که کسی بتواند ادعا کند که خودش آنرا ابداع کرده است. بحث معمولا سر این است که چه کسی اول آنرا دزدیده است. شخصا خیلی ها را دیده ام که ادعا میکنند که استیون هاوکینگ مقاله آنها را به نام خود چاپ کرده است.
دوما نظریات علمی مانند تعیین عمر کیهان و نظریه Big Bang نظریاتی هستند که برای جلب توجه عوام و خوراک فکری آنها طرح میشوند. اگرنه واضح است که واحد اندازه گیری عمر کیهان سال شمسی نیست. چند میلیون سال پیش طول سال شمسی 400 روز برآورد شده و طول روز هم 25 ساعت بوده است. پس نمیشود آنرا واحد طول عمر کیهان به حساب آورد. تئوری دادن درباره عمر کیهان فقط معرکه گیری است، چون واضح است که هیچ ابزاری برای راستی آزمایی این تئوری وجود ندارد. به علاوه تنها ابزاری که درباره چنین مباحثی میشود استفاده کرد، فلسفه و استدلالات عقلی است. اما عوام نه توان درک آن را دارند و نه به آن علاقه نشان میدهند. برای همین هر کس که بخواهد معروف شود و حرفهای شبه علمی بزند، چنین نظریاتی را ارائه میکند.
سوما تاریخ پر از نظریات فلسفی است و آنچه که در دوره معاصر به عنوان جریان های اصلی فکری مطرح هستند، فقط مواردی هستند که گروهی توانسته اند آنها را به محصولی تجاری تبدیل کنند و با آن دار و دسته راه بیاندازند. برای ارائه نظریات فلسفی کافی است در کتابهای قدیمی کمی غور کنیم و حرفهای نو از آنها در آوریم.
سلام
"تئوری دادن درباره عمر کیهان فقط معرکه گیری است، چون واضح است که هیچ ابزاری برای راستی آزمایی این تئوری وجود ندارد.""
این حرف شما را قبول دارم که راستی ازمایی چنین چیزی ممکن نیست چون کسی از عمق کیهان و حتی از جایگاه ما در کهکشان اطلاعی ندارد و چون ما مواد استدلال را در اختیار نداریم میشود گفت حتی فلسفه هم در مورد عمر کیهان و شکل ان به ما کمکی نمیکند ولی توجه داشته باشید که اگر به فرض، چنین چیزی در روایات و ایات امده باشد و ان روایات نیز سند محکمی داشته باشند و ما از ان اطلاعی نداشته باشیم و جناب رضوی با توجه به علم اصول و حدیث و رجال توانسته باشد چنین چیزی را از انها استنباط کند رد کردن ان کار عجولانه ای است
و حتی نمیتوان گفت اگر چنین چیزی بوده پس چرا تا به حال گفته نشده که البته این از شما به دور است ولی من در ابتدا چنین سوالی برایم پیش امد که البته اشتباه میکردم به هر حال من قصد تایید ان را ندارم ولی برایم اثبات شده که ایشان قصد دکان راه انداختن ندارند و در نهایت احتمالا از ایات و روایات اشتباه برداشت کرده اند که من برای رد ان شایستگی علمی ندارم ولی مطمئنا ارزش دیدن دارد
اگر تمایل به بررسی اثار ایشان داشتید پیشنهاد میکنم از کتاب "کابالا و پایان تاریخش " شروع کنید زیرا بسیار به نظریات شما درباره گروههای شیطانی و اداره جهان توسط انها شباهت دارد برای نمونه در این کتاب گفته شده که تاریخ از پیمان قابیل و ابلیس شروع شد که منجر به دینی شد که به ان کابالا گویند و کابالیسم در تمام جریان تاریخ ساری بوده و در تمام تمدن ها نقش موثری داشته است و دیدار شیاطین انس و جن به صورت سازمان یافته بوده است و تا الان ادامه دارد ....
ممنون از توجهتون
ضمن عرض سلام،
از راهنمایی شما متشکرم و انشاءالله کتابهای ایشان را خواهم خواند.
من قصد متهم کردن ایشان را ندارم. اما چنانکه افتد و دانی همه ما ممکن است درگیر مباحثی بشویم که بیش از اینکه جنبه علمی داشته باشد، معرکه گیری حساب شود.
در مورد آیات و روایات هم میتوانم بگویم که رسول خدا و امامان از بیان مطالبی که موجب بحث و اختلاف بشود خودداری میکردند. علی الخصوص قرآن از ذکر جزئیاتی که حواس مردم را از اصل موضوع پرت میکرده، خودداری کرده است. مثلا درباره تعداد اصحاب کهف و یا تاریخ ملتها چیزی نگفته و به رسول الله یادآور شده که وارد بحث با دیگران درباره موضوعات اینچنینی نشود.
بنابراین انتظار اینکه ایشان و یا دیگران چنین احادیثی را ارائه کنند، خیلی بجا نیست.
علی الخصوص بحث عمر کیهان بحثی انحرافی است، چون هیچ مشکلی را از کسی حل نمیکند. از نظر فلسفی میشود نتیجه گیری کرد که هر چند که همه مخلوقات حادث هستند، اما اصل خلقت قدیم است. بنابراین رفتن دنبال اینکه اصل خلقت از چه زمانی شروع شده بیمعنی است. میتوان بحث کرد که کیهانی که در معرض دید ما هست، زمانی حادث شده است و درباره عمر آن بحث کنیم. اما باید بدانیم که این تنها عالم نیست و در احادیث تا جایی که خاطرم هست صحبت از 16 هزار و 80 هزار عالم شده که بحث تقدم و تاخر زمانی اصلا در آن راه ندارد.
سلام
از سرعت عمل شما متشکرم
اینکه ما کیهان را از دایره زمان خارج کنیم از نظر ایشان کاملا اشتباه است و اعتقاد دارند که فقط خدا مجرد از زمان است و با مباحثی مانند عالم مجردات کاملا مخالفند بنابراین نتیجه میگیرند که کیهان و هر عالم دیگری،- که ایشان به عوالم دیگر نیز معتقدند- زمان شروع دارند و اصلا زمان را خلق خدا میدانند و با این اشکال که با انتخاب زمان شروع برای خلقت، خدا را محدود به زمان میکنیم و اینگونه بحثها مخالفند زیرا درباره ی خدا معتقد به دو کار هستند خلق و امر"و له الخلق و الامر" که در نظام خلقی علت و معلول معنا دارد یعنی میشود برای هر معلولی علتی طلب کرد ولی نباید نظام علت و معلول که خود خلق خداست بر خدا جاری کرد و با اشکال ماده اولیه این گونه برخورد میکنند که خدا نوع دیگری از کار دارد که به ان امر میگویند و در اینجا سوال از اینکه ماده اولیه از کجا امده که بعد از ان به تسلسل برسیم اشکال دارد زیرا ""از"" مربوط به نظام خلق و علت و معلول است و در نظام امری چنین چیزی موضوعیت ندارد " فاذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون"
بنابراین عقل در نظام امر هیچ موضوعیت ندارد و امر خدا مانند ذات خدا قابل شناسایی برای عقل نیست " یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربی"
یعنی تفکر درباره ی امر مجاز نیست مانند ذات خدا
قصدم مزاحمت نبود فقط گفتم سخن شما بی جواب نماند
ممنون