چند خبر و کمی تحلیل
Posted On:باسمه تعالی
حدود سه هفته پیش خبر رفتن رئیس ستاد ارتش آمریکا، ژنرال Dempsey، به اسرائیل پخش شد. ظاهرا در این سفر او با نتانیاهو ملاقات داشته و عدم تمایل آمریکا به همراهی با اسرائیل در حمله به ایران را تا زمان برگزاری انتخابات آمریکا، یعنی 6 نوامبر، به اطلاع او رسانده و آنها را دعوت کرده تا پایان انتخابات، از این حمله خودداری کنند. ظاهرا اسرائیلی ها دوست ندارند که زحمت بمباران مراکز هسته ای ایران را به تنهایی به عهده بگیرند و ترجیح می دهند شرایط را به جایی برسانند که آمریکا زحمت و هزینه اصلی را در این کار قبول کند. اما از آنجا که نتوانستند آمریکا را مجبور به این کار کنند، عصبانی شده و در صدد برآمدند که به نوعی دولتمردان آمریکا را تهدید کرده و بدین ترتیب آنها را مجبور به همراهی کنند. ژنرال دمپسی پس از دیدار با مقامات اسرائیلی به افغانستان رفت تا از نیروهای آمریکایی بازدید کند. هواپیمای او که در پایگاه بگرام فرود آمده بود، مورد حمله قرار می گیرد و دو نفر از همراهان او در هواپیما زخمی میشوند، ولی خود او که هواپیما را ترک کرده بود، صدمه نمی بیند. در خبرگزاری های رسمی چنین منعکس شد که طالبان چنین حمله ای را سازماندهی کرده بود. اما شواهد امر نشان میدهد که این کار نمیتواند کار آنها باشد. در پایگاه بگرام، تجهیزات حفاظتی و رادارهایی به ارزش حدود 2 میلیارد دلار کار گذاشته شده که نفوذ و حرکت افراد را کنترل می کنند. به علاوه آسمان منطقه توسط هواپیماهای بدون سرنشین دائما تحت نظر است. بنا بر ادعای این لینک، در شب حمله رادارهای پایگاه غیر فعال شده بود، و حمله کنندگان براحتی از صحنه فرار می کنند. بنابراین حمله نمی تواند کار شبه نظامیان طالبان باشد و باید کسی در پس این حمله باشد که توان نفوذ در پایگاه و از کار انداختن رادارها را داشته باشد. لذا حمله باید از طرف موساد، سازمان اطلاعاتی اسرائیل سازمان دهی شده باشد. علت این حمله را هم چنین تحلیل می کنند که اسرائیل میخواهد به دولتمردان آمریکا نشان بدهد که هر زمانی که مایل باشد، می تواند هر کدام از آنها را از بین ببرد. حتی شایعاتی مبنی بر اینکه رئیس جمهور آمریکا، اوباما، نیز به مرگ تهدید شده، شنیده شد.
تحلیل شخصی ام این است که ممکن است اوباما و حزب دموکرات ترجیح بدهند که تا قطعی شدن پیروزی شان در انتخابات، هیچ جنگی رخ ندهد. به این دلیل که رقیب آنها از احساسات مردم هنگام وقوع جنگ، بهره برداری کرده و شاید بتوانند شرایط را به نفع خود عوض کنند. اما گروه های شیطانی در پس پرده که مهار همه چیز را در آمریکا در دست دارند، جور دیگری به قضایا نگاه می کنند. آنها به خاطر تحت کنترل داشتن تمام رسانه ها، از توان خود در کنترل احساسات و روحیات مردم، اطمینان دارند و شمارش رای مردم در انتخابات نیز در دست آنها است. لذا احتمال اینکه شرایط به سمتی پیش برود که از کنترل آنها خارج شود، را نمی دهند. اما دلیل اصلی تعلل در شروع جنگ با ایران این است که ترجیح می دهند اسرائیل به تنهایی مسئولیت حمله را به عهده بگیرد. در نوشته دیگری تحت عنوان صدای طبل های جنگ توضیح داده ام که نقشه کلی گروه های شیطانی این است که با راه اندازی جنگ بین اسلام و یهودیها، شرایط را به نحوی پیش ببرند که به نابودی همزمان هر دوی آنها منجر شود. قصد آنها حمایت از یهود نیست، بلکه حمایت از یهود فقط بهانه ای برای راه اندازی جنگ با اسلام و مسلمانان و از بین بردن آنان است.
از اینکه اسرائیل تا چه اندازه موفق به مجبور کردن آمریکا به حمله به ایران شود، چیزی نمی دانم، اما آنچه که مسلم است این است که ماشین نظامی آمریکا برای حمله و نابودی مسلمین به کار گرفته خواهد شد و نه دفاع از یهود. اسرائیل برای آنها فقط نقش طعمه ای را دارد که بر سر قلاب زده اند.
نشانه دیگری که حاکی از این است که پس از وقوع جنگ بین یهودیها و مسلمانان، یهودی ها در غرب قلع و قمع خواهند شد، این است که بر احساسات ضد یهود به طور روزافزون در غرب دامن زده میشود. به عنوان نمونه اخیرا خبرهای زیادی درباره دست داشتن موساد در ماجرای یازدهم سپتامبر پخش میشود که این ویدئو کلیپ و این لینک شاهدی بر این مطلب است. ممکن است موساد در این ماجرا نقش داشته باشد، ولی اجرای چنین نقشه ای بدون هماهنگی و پشتیبانی تمام دستگاه های اطلاعاتی آمریکا برای هیچ کس عملی نبود.
درباره دلایل اهمیت روز 11 سپتامبر برای گروه های شیطانی، حرف زیاد زده شده است و شخصا اطلاعات دقیقی از صحت آنها ندارم، ولی میدانم برای بسیاری از پیروان مکاتب قدیمی و شیطانی روز مهمی است. این روز در تقویم میلادی اتیوپی که معتبرترین و قدیمی ترین تقویم میلادی است، روز اول سال است. لذا احتمال اینکه در چنین روزی گروه های شیطانی پروژه های مهم خود را شروع کنند، زیادتر است. اتفاقی که امسال در چنین روزی افتاد، حمله به سفارتخانه های آمریکا در مصر و لیبی و کشته شدن سفیر و سه نفر دیگر از کارکنان آمریکایی در بنغازی بود.
ماجرا از این قرار است که فردی یهودی به نام Sam Bacile که ادعا شده در کالیفرنیا در زمینه معاملات املاک فعال است، پولی را از حدود 100 فرد و گروه یهودی جمع می کند تا فیلمی بر علیه اسلام بسازد و این فیلم با نام Innocence of Muslims ساخته میشود. این فیلم فقط یکبار در یک سالن نمایش داده میشود و به خاطر کیفیت پایین مورد توجه قرار نمی گیرد. بعد بخش هایی از آن در اینترنت پخش شده و باز هم مورد توجه واقع نمیشود. تا آنجا که تهیه کننده فیلم بخش هایی از فیلم را با زیرنویس عربی در یوتیوب به اشتراک می گذارد و خبر آن در کشورهای عربی پخش میشود. شخصا قطعه ای 13 دقیقه ای از این فیلم را که در یوتیوب موجود است را دیدم و برداشتم این است که آنقدر کیفیت فیلم پایین است و آنقدر در توهین و جسارت به ساحت مقدس رسول الله در این فیلم افراط شده که نمی تواند برای مخاطب غربی ساخته شده باشد. غربی ها فیلم خوب زیاد دیده اند و هر فیلم بی کیفیتی نمی تواند توجه آنها را جلب کند. از طرفی دیگر این فیلم، نمی تواند پروژه ای آمریکایی محسوب شود، چون مجریان آن یهودی بوده و با سرمایه اسرائیلی ها ساخته شده است. حتی بعضی ها ادعا کرده اند که کسی را با نام ادعایی سازنده در کالیفرنیا پیدا نکرده اند. نکته دیگر اینکه جز آن کشیش دیوانه فلوریدایی کس دیگری از این فیلم استقبال نکرده که بهانه ای برای به خشم آوردن مسلمانان باشد. بنابراین تنها احتمال این است که ساخت این فیلم پروژه ای باشد که به بهانه آن و با تبلیغات، مسلمین را خشمگین کرده و با کمک عوامل نفوذی حملاتی را به سفارتخانه های آمریکا سازمان دهی کنند؛ حملاتی که برای انجام آن و کشتن سفیرو دیگر کارمندان، به نقشه قبلی و سلاح و افراد آموزش دیده و مجرب نیاز است.
اما هدف طراحان این پروژه چه میتواند باشد؟ برداشت من این است که انجام این پروژه در سالگرد واقعه یازدهم سپتامبر، به قصد تحریک احساسات غربی ها و باوراندن این مطلب که دشمن اصلی آنها اسلام است، میتواند باشد. به علاوه داستان طوری ساخته شده که از نظر مردم در غرب، تقصیر اصلی ساخت این فیلم به گردن اسرائیلی ها باشد. بنابراین در نهایت به تشدید احساسات ضد یهود نیز منجر میشود.