باسمه تعالی
Social Engineering به فنی گفته میشود که با استفاده از آن بتوان دیگران را به چیزی که واقعیت ندارد، متقاعد کرد و یا آنها را به کاری که میخواهید وادار کنید. هر چند امروزه از فن آوری های بسیاری در این راه استفاده میشود، ولی میتوان از تکنیک های بسیار ساده و غیر تکنولوژیک نیز کمک گرفت. شخصا ترجیح میدهم که برای این فن عنوان مهندسی روانی را بکار ببرم. چون لزوما مخاطب این فن کلیت جامعه نیست و افراد عادی میتوانند برای نیل به اهداف معمولی خود در مقابل دیگران از این فنون استفاده کنند. به صورت روزمره استفاده از چنین فنونی را در زندگی عادی خود شاهد هستیم. مثلا مادری که به طفل خردسال خود که غذای جدیدی را دوست ندارد، میتواند بباوراند که آن غذا خوشمزه است و بچه از خوردن آن لذت خواهد برد. اما هر چه به سطوح بالاتر برویم، بر خلاف تصور عموم که فکر میکنند که دیگر کسی قادر نخواهد بود چنین کاری با آنها بکند، استفاده از چنین روش هایی گسترده تر و شایع تر و پیچیده تر میشود و توسط کسانی انجام میشود که برای انجام آن آموزش تخصصی می بینند. آموزش این رشته حتی در بعضی کشورها مانند هلند از سطح دبیرستان آغاز میشود، به این صورت که دانش آموزان میتوانند در دبیرستانی تحصیل کنند که رشته تحصیلی آنها کنترل اذهان باشد.
شاید پس از چند دقیقه تامل درباره کاربرد های این فن، مواردی مانند بالا بردن فروش محصولات یک شرکت به ذهن ما خطور کند، ولی وسعت کاربرد این فنون بسیار بیشتر از این است. در ذیل لیست محدودی از کاربردها آورده شده است:
- سوءاستفاده افراد عادی جامعه از همدیگر: لزوما چنین سوءاستفاده هایی را کلاه برداری نمیتوان نامید، بلکه موارد بسیاری است که افراد تصمیماتی می گیرند که اگر بعدا با عقل سالم به قضیه نگاه کنند، از اینکه چطور چنین تصمیمی گرفته اند، بهت زده میشوند. مثلا دختری را فرض کنید که با همه کمالات و زیبایی با مردی زشت و فقیر که 30 سال سنش هم بیشتر است، با میل خود ازدواج میکند. یا کسانی که سرمایه خود را با رضا و رغبت دست کسانی میدهند که قبلا سابقه کلاه برداری یا ورشکستگی و مصرف مواد مخدر داشته اند. بعضا چنین افرادی بعدا که سر عقل می آیند، طرف خود را به جادو و جنبل متهم میکنند، در حالی که احتمالا با تکنیک هایی بسیار ساده تری بشود مردم را به چنین کارهایی وادار کرد.
- کلاه برداری هایی که در همه سطوح جامعه انجام میشود.
- جهت دهی نحوه تفکر جامعه و نحوه رفتار آن
- جهت دهی نگرش جامعه به مفاهیمی مانند علم و پیشرفت و نحوه زندگی
- جهت دهی سیاسی و ایجاد یا کنترل انقلاب ها و نا آرامی های اجتماعی
از این جهت که همه ما بطور مستمر در معرض بکارگیری این تکنیک ها هستیم، لذا لازم است حداقل آشنایی مقدماتی با این فنون را داشته باشیم تا کمتر مورد سوء استفاده باشیم و یا تصمیمات و تفکرات و علایق ما کمتر تحت تاثیر قرار بگیرد. درباره فن مهندسی روانی مطلب برای یادگیری بسیار است و در این زمینه کتابهای زیادی نوشته شده و فیلم های زیادی ساخته شده است که علاقه مندان میتوانند در این باره تحقیق مستقلی داشته باشند. کتابی که میتوانم معرفی کنم هر چند قدیمی است ولی به زحمت خواندن آن می ارزد ونام آن هنر اغوا یا The Art of Deception نوشته Kevin Mitnick است. نویسنده این کتاب که سالهای زیادی را صرف کلاه برداری از مردم کرده و بعد دستگیر شده، فنون خود را اول به پلیس آموزش میدهد و بعد آنها را در این کتاب به مردم معرفی میکند. این کتاب را در اینترنت از طریق تورنت ها میتوانید پیدا کنید. نویسنده در این کتاب خواسته نشان دهد که با چه فنون ساده ای میتوان مردم را اغوا کرد و از این راه کارهایی که در نگاه اول غیر ممکن می آید را انجام داد.
دومین مطلب چند سریال تلویزیونی است که شخصی به نام Derren Brown ساخته و در هر قسمت از آنها یکی از کاربردهای مهندسی روانی را نشان داده است. به عنوان نمونه سری Trick or Treat ویا Trick of the Mind را میتوانم نام ببرم. این فیلم ها هم از طریق تورنت قابل دانلود است و فکر میکنم همه فیلم ها حداکثر حدود 10 گیکابایت بشود. هرچند این سریال ها از طریق تلویزیون انگلیس نمایش داده شده و به تصور من هدف آن این است که به مخاطبین این مطلب را بباوراند که چقدر موجودات ضعیف و بدبختی هستند و چقدر راحت میشود آنها را به هرکاری واداشت تا تصور کرامت انسانی از ذهن آنها پاک شود، اما اگر کسی به قصد یادگیری آنها را ببیند تا دیگران نتوانند با او چنین کنند، مطلب برای یادگیری در آنها زیاد خواهد یافت. این شخص در برنامه های خود از هیپنوتیزم هم استفاده میکند که یکی از مهم ترین ابزارهای این فن است.
در زمان های قدیم چنین فنونی را به نام سحر می شناختند و به چند دلیل از اول بحث این نام را بکار نبردم و به نام مهندسی روانی بسنده کردم. دلیل اول اینکه بعضی ها تصور خرافه از این نام دارند، غافل از اینکه آنچه در دوره معاصر از این فنون شاهدیم، ادامه همان تکنیک ها است. اگر ساحران در قدیم کاری میکردند که مردم ریسمانی را چون مار ببینند، امروزه اسم این کار را هیپنوتیزم می گذارند و افرادی مثل Benny Hinn که کشیشی شیطانی است مرتبا از مشابه چنین تکنیک هایی در مراسم خود استفاده میکند. و اگر در قدیم میتوانستند با سحر بین زن و شوهر اختلاف بیاندازند، امروزه نیز با تکنیک های مانند Subliminal messages میتوانند به همان نتایج برسند. دلیل دوم اینکه سحر در هزاره های پیش چنان پیشرفته بوده که بعضی از تکنیک های آن ممکن است در دوره جدید ناشناخته مانده باشد و استفاده نشود. اگر در دوره معاصر از تکنولوژی های جدید کمک گرفته میشود، باز به این معنی نیست که به تمام تکنیک های قدما اشراف دارند. دلیل سوم اینکه در دوره جدید ممکن است از تکنیک هایی ساده تر استفاده شود، ولی چنین تکنیک هایی در زمینه های بسیار متعدد و وسیعی که قبلا تصور آن هم نمیشد، بکار برده میشوند. مثلا در قدیم شاید شان ساحران اجل از این بود که فروش محصولات یک شرکت را بالا ببرند، ویا شاید حتی به این فکر نمی افتادند که سئوال های علمی که در ذهن مردم می آید را جهت دهی و کنترل کنند و یا رفتار آحاد جامعه را تعریف کنند. بلکه به دنبال استفاده های سرراست و مشخص میرفتند.
آشنایی با این فنون از این جهت میتواند مفید باشد که آدم بتواند به سطحی از رشد فکری برسد که تحت تاثیر این روشها قرار نگیرد. اما از طرف دیگر باید مراقب بود که به سوء استفاده از این تکنیک ها نیز وسوسه نشویم. آیه 102 سوره معروف به بقره از دو فرشته و یا پیامبر به نامهای هاروت و ماروت نام میبرد که تکنیک های سحر را از آن جهت به مردم بابل می آموختند که بتوانند با آشنا شدن با آن، تحت تاثیر اثرات سحر قرار نگیرند، ولی در عوض مردم از دانش خود سوء استفاده کردند.