باسمه تعالی

چند روز پیش یعنی دقیقا هفدهم جولای که خبر هدف قرار گرفتن هواپیمای مسافربری خطوط هوایی مالزی که از آمستردام به مقصد کوالالامپور پرواز میکرد را شنیدم، برایم واضح بود که این حادثه در اثر یک اشتباه و یا اتفاق رخ نداده و باید برنامه ریزی قبلی و اهدافی در پشت این حادثه باشند که به تدریج روشن شوند. به یاد این شعر معروف "که من نمیشنوم بوی خیر از این اوضاع" افتادم، اما چند روز صبر کردم تا شواهد بیشتری درباره این حادثه برملا شود تا بتوان با حدس و گمان کمتری حرف زد.

اولین خبری که خیلی سریع پس از سقوط هواپیما پخش شد، نوار مکالمه ای بود که ادعا میشد سازمان امنیتی اوکراین آن را رصد کرده و بین یک مبارز جدایی طلب در شرق اوکراین و یک ژنرال روسی انجام شده و در آن مبارز جدایی طلب گزارش هدف قرار دادن اشتباهی هواپیما را به طرف روسی میداد. ظاهرا تحلیل کارشناسی روی نوار نشان داده که این نوار از کنار هم گذاشتن چند مکالمه مختلف با هم درست شده و یکپارچه نیست. این مکالمه ها درباره هدف قرار دادن هواپیماهای دیگری بوده و در روزهای قبل از این حادثه انجام شده است. به علاوه timestamp ویدیوی مذکور در یوتیوب نشان میداد که این فایل در روز قبل از حادثه ساخته شده است. دستگاه اطلاعاتی اوکراین در انجام این کار ناشیگری زیادی به خرج داده، و با توجه به آشنایی روزافزون مردم با تکنولوژی های مختلف، امکان اینکه بشود این اشتباهات را از مردم مخفی کرد، هر روز کمتر میشود. نکته دیگری که ظاهرا توجه اهل دقت را جلب کرده این است که تعدادی از توییت هایی که درباره سقوط هواپیما نوشته شده، 3 دقیقه قبل از هدف قرار گرفتن ارسال شده است.

مطلب دیگر این است که مسیر هواپیمای مذکور در روزهای قبل از حادثه از غرب اوکراین عبور میکرده و در روز هفدهم توسط مسئولین اوکراینی به مسیری که از بالای مناطق درگیری عبور میکرده هدایت میشود. ظاهرا سه هواپیمای نظامی دیگر در نزدیکی این هواپیما پرواز میکردند تا در نهایت خلبان ترجیح بدهد که مسیر خود را عوض کند. بهر حال مسئولیت آسمان اوکراین با مسئولین اوکراینی است و صرفنظر از اینکه چه کسی این هواپیما را هدف قرار داده، مقامات اوکراین باید در هدایت هواپیما به منطقه خطر مقصر شناخته شوند. اما ظاهرا کشورهای غربی در متهم نشان دادن روسیه در این ماجرا تعمد دارند.

MH17_Flight_Path

شواهد جزیی دیگری هم هست که ذکر آنها موجب طولانی شدن بحث میشود و با همین شواهد  میشود با اطمینان نتیجه گرفت که هدف قرار دادن هواپیما از قبل برنامه ریزی شده بوده، و متهم اصلی دولت فاشیست اوکراین است.

اما جواب این سئوال که هدف از انجام این جنایت چیست، نیز باید داده شود

اگر بخواهیم دنبال جوابهای سطحی و پیش پا افتاده بگردیم، قطعا چندین مورد را پیدا خواهیم کرد که بشود به عنوان هدف معرفی کرد. مثلا ادعا شد که این جنایت به خاطر دور کردن توجه جهانیان از جنگ غزه و باز گذاشتن دست اسرائیل در نیل به اهداف خود در سایه سکوت خبری بوده است. البته اسرائیلی ها حداکثر نفع را از این واقعه برده اند ولی این مطلب نمیتواند دلیل اصلی باشد.

دلیل دیگری که مطرح شد، توافقات کشورهای روسیه، چین، برزیل، هند و آفریقای جنوبی که اتحادیه BRICS را تشکیل میدهند، در اجلاس اخیر خود در برزیل بود. مهمترین توافق این اجلاس که در روزهای 14 تا 16 جولای برگزار شد، این بود که بانک توسعه ای تشکیل شود تا بتوانند با سلطه بانک جهانی و IMF مقابله کنند. هدف این کار هم کم کردن وابستگی به دلار آمریکا و تقویت قوانین بین المللی و کم کردن تاثیر آمریکا بر جهان اعلام شد. چنین اقدامی قطعا عکس العمل شدید آمریکا را به دنبال خواهد داشت و آمریکا با تمام توان از سلطه دلار خود دفاع خواهد کرد.

اما نشانه های دیگری هست که حاکی از آن است که برنامه ریزی برای هدف قرار دادن هواپیمای MH17 از مدتها قبل انجام شده است. به علاوه تمام سران شرکت کننده در اجلاس اخیر تحت کنترل گروه های شیطانی نظم نوین جهانی هستند. شاهد آن هم این است که همه آنها در اجلاس امنیت اتمی ماه مارس، که مملو از سمبل های گروههای شیطانی مانند هرم ناتمام بود، شرکت کرده بودند و پین هایی که نشان دهنده سرسپردگی آنها به این گروهها بود را بر سینه خود زده بودند.

NSS_2014_illuminati_Pin

اگر واقعا کشورهای عضو BRICS قصد داشتند که با سلطه بانکداران جهانی که بانیان اصلی نظم نوین جهانی هستند مبارزه کنند، باید از عضویت ایران در این گروه استقبال میکردند. در حالی که ایران همیشه خارج از اتحادیه های اقتصادی و سیاسی و نظامی آنها است.

تشکیل بانک توسعه BRICS و حتی سقوط دلار آمریکا به معنی مقابله با نظم نوین جهانی نیست. بلکه به معنی این است که قدم بعدی نظم نوین با شکستن ساختارهای کهنه و زمینه سازی برای ایجاد دولت واحد جهانی و دین واحد شیطانی در حال برداشته شدن است. شکستن ساختارهای کهنه و مجبور کردن تمام ملتهای عالم به دست برداشتن از مدل دولت-ملت جز با تنشی شدید عملی نیست و برای ایجاد این تنش راه اندازی جنگ جهانی سوم را انتخاب کرده اند تا علاوه بر اهداف ذکر شده بتوانند جمعیت جهان که از نظر آنها بیمصرف و به اصطلاح useless eaters هستند را به حدود 500 میلیون کاهش دهند.

سمبل های عددی که در سقوط هواپیمای MH17 بکار رفته است:

سمبل های عددی بکار رفته در این پروژه کاملا نشانگر دست داشتن گروه های شیطانی در این کار است. اولا پرواز MH17 در 17 جولای مورد هدف قرار میگیرد. این هواپیما در تاریخ 17 جولای 1997 اولین پرواز خود را انجام داد و درست در پایان 17 سال کار سقوط کرد. پرواز TWA 800 هم در 17 جولای 1996 هدف موشک قرار گرفت و سقوط کرد. اگر ارقام موجود در عدد 1996 را با هم جمع کنیم به 25 میرسیم و جمع ارقام 25 معادل 7 است. جمع ارقام 2014 هم عدد 7 است. مدل هواپیما هم بوئینگ 777 است. تاریخ هدف قرار گرفتن آن هم 17 جولای 2014 است که معادل 7/17/7 است.

وجود این همه عدد 7 در این داستان نمیتواند تصادفی باشد. پس باید این مطلب را عمیقتر بررسی کنیم.

علم حروف و اعداد یا Numerology

علم الاعدادی که توسط این گروه های فراماسونی و شیطانی استفاده میشود، بیش از آن که با علم جفر قابل مقایسه باشد، در حد یک وسیله ارتباطی برای رد و بدل کردن پیامها بین افراد مطلع به این علم الاعداد است. دلیل آن هم این است که تقویم گریگوری مسیحی اصالت و دقتی ندارد که بخواهد اعداد آن مبنای حوادث تکوینی باشد. در حالی که تقویم قمری واقعا امری تکوینی است. اگر بر اساس علم الاعداد این گروهها تاریخی را در تقویم گریگوری مشخص میکنند، بیشتر معنای قراردادی دارد.

در علم الاعداد آنها عدد 7 ارزش خاصی دارد. به علاوه هر عدد چند رقمی ارزشی معادل جمع ارقام خود را دارد تا در نهایت به یک عدد تک رقمی برسیم. مثلا عدد 2005 معادل 7 است و عدد 1997 معادل 8 است. به عنوان نمونه مراسم قربانی کردن انسانها در لندن در تاریخ 7 جولای 2005 که معادل 7/7/7 است در جلوی ساختمان صهیونیستها به شماره 77 انجام شد تا از دید آنها این قربانی بالاترین اثر را داشته باشد.

اگر بر این باور هستید که در دنیای پست مدرن سکولاری زندگی میکنید که این حرفها خرافات محسوب میشود، توصیه میکنم ویدئو کلیپ ذیل را مشاهده کنید تا باورهای شما یک آچارکشی اساسی بشود. در کلیپ ذیل خانم Christine Lagarde رئیس صندوق بین المللی پول در تاریخ 15 ژانویه 2014 در سخنرانی خود درباره علم الاعداد و حوادثی که در آینده نزدیک اتفاق می افتد، به زبان رمز صحبت میکند. توجه داشته باشید که ایشان رئیس یک بانک است و نه یک منجم.

خلاصه صحبت های ایشان چنین است:

  • اول میگوید که میدانید من آنچه را مامور به گفتنم میگویم
  • بعد درباره سال شمسی و قمری و تفاوتهای آن نکاتی را میگوید
  • بعد میگوید که حضار باید درباره علم الاعداد اطلاعاتی داشته باشند و ارزش عدد 7 را بدانند.
  • درباره اهمیت سال 2014 میگوید که علاوه بر اینکه این سال معادل 7 است، هفتادمین سال تاسیس صندوق پول نیز هست و ارزش 70 معادل 7 است.
  • اضافه میکند که به علاوه 25 سال از شکستن دیوار برلین میگذرد که این عدد هم معادل 7 است
  • 7 سال هم از نوسانات بازارهای بین المللی میگذرد
  • بعد از هفت گاو لاغر یا سال سختی حالا هفت گاو چاق یا سال پر رونق خواهیم داشت که اشاره به داستان یوسف است. البته در داستان یوسف جای این دو برعکس است. اول هفت سال پربرکت و بعد هفت سال سخت بود
  • در پایان میگوید که نمیدانم که G7 ربطی به این واقعه دارد، که میتواند اشاره به تاریخ 7 جولای باشد، و یا حتی G20 خواهد بود، که میتواند تاریخ 20 یا 27 جولای باشد، اما امیدوارم IMF ربطی به این اتفاق داشته باشد. I در حساب عددی معادل 9 و M معادل 13 است. حال آیا ایشان به تاریخ 13 سپتامبر اشاره میکند یا نه، شخصا مطمئن نیستم.

اما مطلب دیگری است که علاوه بر اینکه شک برانگیز است، باعث حیرت هم میشود. از سال پیش اگر از برنامه جستجوی آیفون به نام Siri در مورد تاریخ 27 جولای 2014 سئوال میشد، جواب میداد Opening Gates of Hades

Hades رب النوع یونانی دنیای آتشین زیرزمین بود و جمله فوق به معنی بازکردن دروازه های جهنم است. اگر از سیری درباره تاریخ 3 سپتامبر 2014 سئوال میشد، جواب میداد Closing Gates Of Hades

27 جولای در واقع پایان ماه قمری رمضان است و ارزش دوچندانی در نزد جادوگران نیز دارد. اینکه واقعا در 39 روز بین 27 جولای تا 3 سپتامبر چه اتفاق خواهد افتاد، باید منتظر باشیم تا ببینیم.

چه نتیجه ای میشود از این مطالب گرفت؟

اینکه واقعا در سال جاری خبر مهمی اتفاق بیافتد را هیچ کس نمیتواند قطعا نتیجه بگیرد. شاید رب جلیل تمام نقشه های این گروه های شیطانی را نقش برآب کند و هیچ غلطی نتوانند بکنند.

اما آنچه که از مطالب فوق میشود استنتاج کرد این است که بقدری سمبل های عددی در هدف قرار دادن MH17 وجود دارد که اتفاقی بودن آنرا منتفی میکند و حاکی از برنامه بلند مدت قبلی دارد و میتواند به عنوان پیش درآمد یک واقعه مهم باشد.

به علاوه حرفهای رئیس صندوق بین المللی پول واضحا خبر از برنامه ریزی برای حادثه ای مهم بین 27 جولای تا شاید تاریخی در سپتامبر میداد.

با توجه به اینکه 28 جولای نیز سالگرد شروع جنگ جهانی اول بوده، و شروع آن جنگ هم بر اساس همین برنامه ریزی های شیطانی در تاریخی پر از سمبلیسم بوده، احتمال دارد که برای شروع جنگ جهانی سوم برنامه ریزی شده باشد.

پیش بینی شخصی اینجانب

شخصا احتمال اینکه جنگ اول از خاورمیانه شروع شود و بعد از چند هفته به بالکان و اروپا گسترش پیدا کند، را بیشتر میدانم. البته با توجه به اینکه همه طرفین انتظار ضربه اول را از طرف مقابل دارند، در نهایت باید احتمال جنگ اتمی تمام عیار را از نظر دور نداشت.