باسمه تعالی

آیا تا به حال خانه ای را دیده اید که در دامنه کوه باشد و سیلابی در حال شستن و بردن خاکهای اطراف آن باشد؟ به تدریج فونداسیون نمایان میشود و صاحب خانه هم فارغ از همه چیز در خانه خواب است و کاری برای تغییر مسیر آب نمیکند. طبیعتا شاهد این صحنه باید انتظار داشته باشد که دیر یا زود آن خانه در هم بریزد و همراه جریان سیلاب برده شود.

کشورهای استعمارگر غربی که در سالهای دور مقدرات ایران را تعیین میکردند، هیچگاه از به زیر سلطه آوردن مجدد ایران ناامید نشدند. ولی به جای تهاجم نظامی، شیوه آب بستن به زیربناهای اخلاقی و اعتقادی و اجتماعی را برگزیده اند تا زمانی برسد که با یک تلنگر کوچک همه ساختارها به راحتی فرو بریزد.

واقعیت این است که این شیوه تا کنون موثر بوده و بسیاری از موارد زیربنایی تخریب شده است و شخصا شدت گرفتن برنامه ریزی های استعماری در ایران را مشاهده میکنم و شاهدم که با هر قدمی که جلو میروند و موفقیتی که بدست می آورند، به تشدید این برنامه ها حریص تر میشوند.

متاسفانه در ایران درباره چنین برنامه های استعماری به اندازه کافی اطلاع رسانی نمیشود. در اینجا فقط چند مورد را به عنوان نمونه می آورم:

مضحک و غیر علمی نشان دادن باورهای دینی

یکی از شگردهای رایج این است که بر اظهار نظرهای غیر علمی و یا غیر دقیق اهل دین در رسانه ها تاکید شود و در ذهن مخاطب چنین القا شود که بقیه اظهار نظرهای آنها هم بی اعتبار است. نمونه آن هم مقاله ای است که امروز در سایت تابناک خواندم با عنوان "توجیه علمی طلوع خورشید از مغرب" که به یکی از پژوهشگران حوزه علمیه نسبت داده شده است. در مقاله فوق نویسنده مطلبی را در مورد حرکت مریخ از سایتی انگلیسی نقل کرده و به اشتباه آنرا به گردش وضعی مریخ نسبت داده است. در حالی که خبر سایت انگلیسی درباره حرکت رفت و برگشتی مریخ در آسمان از دید ناظر در زمین بوده است.

در هر کشوری میشود عده ای را یافت که درباره مسایل علمی و فنی اظهار نظرهای غیر معتبر میکنند. چه بسیارند کسانی که در غرب معتقدند که زمین صاف است و تمام عکس های ماهواره ای از زمین حیله شیطان برای مقابله با انجیل است. خیلی ها هنوز معتقدند که زمین توخالی است و یا زمین ساکن است و خورشید به دور آن میگردد. از این قبیل افراد در بین اساتید دانشگاه های غربی هم زیاد میشود پیدا کرد. اما شیطنت سایت تابناک این است که به محض پیدا کردن یک اظهار نظر غیر معتبر آنرا به عنوان اظهار نظر تخصصی یک حجت الاسلام و المسلمین از محققین و پژوهشگران حوزه علمیه جلوه میدهد، تا به مخاطبین عوام چنین القا شود که سطح علمی محققین و پژوهشگران حوزه های علمیه از این بالاتر نیست.

تلقین شاد نبودن ایرانی ها و تشویق آنها به فساد برای شادتر شدن

موسسه گالوپ در اواخر می 2014 گزارشی را از میزان شادی مردم 138 کشور تهیه کرده بود که در آن ایران در قعر جدول و تنها بالاتر از عراق بود. در اینکه گزارش این موسسه کاملا سیاسی است تردیدی نیست، چون خود موسسه گالوپ در مطلبی که درباره شاد نبودن مردم ایران نوشته، به دستگیری جوانانی که در تهیه کلیپ شادی دست داشته اند اشاره کرده است. به علاوه 6 تا از 10 تا کشور پائین جدول از کشورهای اسلامی بوده و همه 10 کشور بالای جدول، کشورهایی هستند که اکثر تولدهای آنها از پدران و مادرانی است که با هم زندگی نمیکنند. از بین آنهایی هم که با هم زندگی میکنند، بخشی از آنها بر طبق قوانین مذهبی با هم ازدواج نکرده اند. آخرین آمار درباره کلمبیا حاکی از این است که حداقل 84 درصد بچه ها حرامزاده هستند و بقیه کشورهای به اصطلاح شاد هم خیلی از این آمار فاصله ندارند. بنابراین آنچه گزارش گالوپ میخواهد القا کند این است که جوامع حرامزاده شاد و جوامع مذهبی غمگین هستند.

شیطانی بودن این حرف و هدفدار بودن آن واضح است، اما اینکه خبرگزاری های ایرانی بر این گزارش تاکید میکنند، نشان آن است که عوامل وابسته به استعمار در آن نفوذ کرده اند. به عنوان نمونه سایت تابناک راه حل شاد کردن مردم ایران را زیاد شدن نوازندگان خیابانی میداند. گزارش گالوپ میزان مشکلات روانی کودکانی که از نعمت پدر و یا مادر برخوردار نیستند را در محاسبات خود نیاورده است. اگر چنین میکرد، امکان نداشت که کشورهایی که جمعیت آن عمدتا حرامزاده هستند را رتبه ای بالاتر از قعر جدول داد.

تکرار تبلیغات نظامی غربی ها در رسانه های ایران

اگر خبری درباره پروژه ساخت سلاحی جدید و مرگبار در غرب پخش شود، حتما رسانه های ایرانی آنرا چنان جلوه میدهند که انگار این سلاح عملیاتی شده و قابل استفاده است. بسیاری از خبرهای توسعه تسلیحات نظامی غربی فقط حاکی از تلاش برای طراحی و تست یک سلاح است و چیزی بیش از آن را نمیشود انتزاع کرد. حتی بعضی سلاح ها مانند جت جنگنده F35 که سالها روی آن سرمایه گذاری و برنامه ریزی شده، هنوز به مرحله عملیاتی نرسیده و احتمالا هیچوقت هم قابل استفاده نباشد. نمونه دیگر Scramjet طراحی شده برای زدن اهدافی در هر نقطه از دنیا بود که بارها تست شد و هربار با شکست مواجه میشد. اما خبرهایی که از این طرح های نظامی که بعضا فقط تخیلی هستند، در رسانه های ایران بیشتر از خبرگزاری های غربی نمود دارند و خبرهای شکست آزمایشات به ندرت پخش میشوند. اگر این پدیده حاصل تلاش عوامل استعماری نیست، پس چیست؟

تکرار پروپاگاندای غربی ها در رسانه های ایران

این مطلب را زیاد شاهد بوده ام که تبلیغاتی که غربی ها به قصد تاثیر گذاری بر افکار عمومی دیگران پخش میکنند، بسیاری از رسانه های ایرانی به عنوان حقایق مسلم آنها را تکرار میکنند. نمونه آن هم خبر سخنرانی اوباما در مراسم فارغ التحصیلی دانشجویان نظامی وست پوینت بود که متن کامل آن را تعداد بیشماری از خبرگزاری های ایرانی گزارش کردند. اوباما در این سخنرانی ادعاهایی کرده که به ندرت کسی را در مغرب زمین میتوانید پیدا کنید که این حرفها را باور کند:

در حقیقت، از خیلی لحاظ، آمریکا نسبت به دیگر کشورهای جهان به ندرت تا این حد قوی بوده است. آنهایی که غیر از این استدلال می کنند و می گویند آمریکا رو به زوال است، یا اینکه رهبری جهانی را از دست داده است- یا تاریخ را درست درک نمی کنند یا اینکه درگیر سیاست های حزبی هستند. فکرش را بکنید. نیروی نظامی ما همتا ندارد.

آمریکایی ها نمیتوانند چنین حرفهایی را باور کنند. آنها شاهد این هستند که شرکت های بزرگ نظامی به علت فساد گسترده، دیگر قادر نیستند طرح هایی مانند هواپیماهای F35 را عملیاتی کنند و چنین پروژه هایی با سالها تاخیر و صرف هزینه های چند برابر هم به نتیجه نمیرسد. خودکشی های بیشمار سربازان و کهنه سربازان و همچنین آمار بالای تجاوزات به سربازان زن، همه حاکی از فروپاشی معنوی و روحی ارتش است.

احتمال یک حمله مستقیم به وسیلۀ هر کشوری علیه ما ناچیزاست و به خطراتی که در طی جنگ سرد متوجه ما بودند نزدیک هم نیست.

اتفاقا آمریکا بیش از هر زمان دیگری در معرض حمله است. اما تفاوتی که در این دوره وجود دارد این است که همه بازیگران بین المللی دریافته اند که سردمداران واقعی آمریکا افرادی قابل مذاکره و تفاهم نیستند و امکان حل چیزی بر سر میز مذاکره وجود ندارد. بنابراین همه طرح های نظامی حمله به آمریکا بر اساس مدل ضربه اول و نابودی کامل آمریکا است.

در این میان، اقتصاد مابه صورت پویاترین اقتصاد روی زمین باقی مانده است و کسب و کارهای ما نوآورترین کسب و کارها هستند.

آمریکایی ها فشار بیکاری را با تمام وجود حس میکنند و دستاورد جوانان فارغ التحصیل دانشگاه فقط بدهی وام تحصیلی شان است و معمولا جایی بهتر از مک دونالد برای کار نمیتوانند پیدا کنند. دلیل آن هم برایشان واضح است: همه میدانند که سرمایه ها از آمریکا به سمت آسیا فرار کرده اند.

ارزش های بنیادین ما به رهبران در مجالس قانونگذاری و جنبش های جدید در میدان های عمومی در سراسر جهان الهام می بخشند. وقتی یک طوفان بزرگ به فیلیپین اصابت می کند، یا دختران دبیرستانی در نیجریه ربوده می شوند، یا مردان نقاب زده ساختمان ها را در اوکراین اشغال می کنند، جهان برای درخواست کمک به آمریکا رو می آورد.

آمریکایی ها به خوبی میدانند که دولت آنها 5 میلیارد دلار برای پروژه اوکراین خرج کرده تا بتواند راستگرایان افراطی را سرکار بیاورد. آنچه که به نام بوکوحرام در نیجریه انجام میشود، همه میدانند که تحت هدایت و حمایت سرویس های اطلاعاتی غربی انجام میشود.

بنابراین ایالات متحده کشوری مهم و حیاتی است و به همین کیفیت باقی می ماند. این امر در قرن گذشته واقعیت داشته و در قرن آینده نیز واقعیت خواهد داشت.

فکر نمیکنم بتوانید تعداد زیادی از افراد را در آمریکا پیدا کنید که بتوانند این جمله را باور کنند. احساس خوش بینی به آینده را دیگر در مردم آمریکا نمیشود پیدا کرد.

اینکه اوباما در سخنرانی خود چه گفته یک بحث است و اینکه چرا باید خبرگزاری های ایرانی این حرفها را پخش کنند، بحث دیگر. واقعا چرا باید بعضی ها در ایران تلاش کنند تا آمریکا را کدخدای جهان جلوه دهند و تخطی از اوامر آنها را مساوی نابودی؟

بسیاری از آمریکایی ها اساسا هیچ توجهی به اوباما و حرفهای او نمیکنند و هیچ ارزشی برای او قائل نیستند. همه میدانند که اوباما یک عروسک خیمه شب بازی است که بدون دستگاه Teleprompter نمیتواند حتی یک جمله را به پایان برساند. اما چرا باید تقریبا همه خبرگزاری های مطرح ایرانی متن کامل این سخنرانی را گزارش کنند؟