باسمه تعالی

پرواز MH370 در روز 8 مارس از کوالالامپور به مقصد پکن پرواز میکرد که پس از یک ساعت و نیم پرواز ارتباطش با مراکز کنترل زمینی قطع میشود. قاعدتا رادارهای نظامی کشورهای همسایه این منطقه حساس را رصد میکنند و حرکت یک جامبوجت و یا حتی انفجار آن نه تنها از دید این رادارها، بلکه از دید کشتی های جاسوسی و ماهواره های نظامی کشورهای دیگر هم مخفی نمیتواند بماند. پس میتوان نتیجه گرفت هر اتفاقی که برای این هواپیما افتاده باشد، باید کشورهای زیادی از سرنوشت آن باخبر باشند. اما تا اکنون که این سطور را مینویسم هیچ خبری رسمی از سرنوشت این هواپیما منتشر نشده است. اگر دنیا دهکده ای جهانی باشد و عصر، عصر انفجار اطلاعات که هر خبری در هرگوشه آن رخ دهد، همه فورا مطلع شوند، چطور پس از 10 روز کسی از سرنوشت این هواپیما خبری پخش نمیکند؟

یکی از احتمالاتی که مطرح شد این است که کمک خلبان با خاموش کردن دستگاههای ارتباطی، هواپیما را به مناطق تحت نفوذ طالبان هدایت کرده تا بعدا از آن به عنوان سلاح برای هدف قرار دادن جایی استفاده کنند. اما چنین احتمالی قابل فرض نیست، چون سالهاست که شرکت بوئینگ تمام هواپیماهای خود را به سیستمی مجهز کرده است که بتوان از راه دور کنترل هواپیما را از دست خلبان خارج کرد تا امکان دزدیدن هواپیما و کوبیدن آن به مراکز حساس وجود نداشته باشد. البته اگر چنین اتفاقی رخ دهد، یکی از متهمین خود مقامات نظامی هستند که میتوانند هواپیما را از راه دور به هر سمتی که بخواهند هدایت کنند و از آن به عنوان یک سلاح استفاده کنند.

خبرهایی که از 10 روز پیش تا بحال منتشر شده همه به جای اینکه اطلاعات جدیدی ارائه کند که به فهمیدن اینکه بر سر هواپیما چه آمده کمک کند، فقط ابهامات را بیشتر میکند. مثلا گفته شد که تا چند روز پس از گم شدن هواپیما هنوز تلفن های موبایل بعضی از مسافران در شبکه فعال بود که نشان از این دارد که هواپیما در یکی از 700 نقطه فرود ممکن فرود آمده است. بعد عکس دو مسافر ایرانی که با پاسپورت های دزدی سوار هواپیما شده بودند منتشر شد و خبرگزاری های غربی از احتمال دخالت سرویس های امنیتی ایران در دزدین هواپیما و احتمال عملیات تروریستی متعاقب خبر دادند. شاید این فقط نشان از فرصت طلبی غربی ها باشد که از هر فرصتی برای دامن زدن به ایران هراسی استفاده میکنند.

بعد از آن پلیس به منازل خلبان و کمک خلبان وارد شد تا سر نخی از ارتباط آنها با گروه های تروریستی بدست آورد. نتیجه آن هم این بود که عکس های خصوصی و بعضا شرم آور آنها همه جا پخش شد که این کار بیشتر به یک عملیات روانی شبیه بود.  یکی از خبرها این بود که تا 7 ساعت پس از دزدیده شدن هواپیما هنوز این هواپیما در حال پرواز بوده است. در حالی که حداکثر نیم ساعت پس از خارج شدن هواپیما از مسیر خود و قطع ارتباط آن، میشد کنترل هواپیما را از دست خلبان خارج کرد و آنرا به مقصد دلخواه هدایت کرد و یا اگر چنین چیزی در اثر هک شدن سیستم ها عملی نباشد، آن هواپیما را هدف قرار داد و سرنگون کرد. بنابراین اصلا دلیلی وجود ندارد که هواپیما بتواند 7 ساعت پروار کند و هیچ کس عکس العملی نشان ندهد.

پس چه بر سر این هواپیما آمده؟

شخصا هنوز جواب قانع کننده ای نیافتم، اما باور دارم که جواب آن را دستگاههای اطلاعاتی و نظامی زیادی هستند که از همان لحظه قطع ارتباط هواپیما میدانند. اما به دلایلی از افشای آن خودداری میکنند. در اینجا چند احتمال وجوددارد که به آنها میپردازم:

احتمال اول:

مقاله ای در سایت Veterans Todayخواندم که به نظرم خواندنی آمد. قطعا صحت و سقم خبر را نمیتوانم تایید و یا رد کنم. خلاصه مقاله این است که در چین جنگ قدرت بین کمونیست ها و افرادی با گرایش های ناسیونالیستی بالا گرفته و به ترور رهبران یکدیگر دست میزنند. سرنگونی هواپیما هم توسط یک زیر دریایی از نوع Kilo متعلق به چین انجام شده تا یکی از افرادی که در هواپیمای MH370 سوار شده بوده، به نحوی از سر راه برداشته شود که شورش طرفدارانش را به دنبال نداشته باشد. در پاسخ به این کار ناوشکن آمریکایی Pinckney که در آن محدوده حضور داشته، زیر دریایی چینی را غرق کرده و تمام اخبار گمراه کننده بعدی برای این است که خبر این درگیری نظامی پخش نشود. چون در این صورت اوضاع پیچیده شده و تلاش هر طرف برای حفظ وجهه باعث خواهد شد که درگیری از کنترل خارج شود.

احتمال دوم:

قبلا خبرهایی از ضعف های طراحی هواپیمای 777 شنیده شده بود. هرچند که شرکت بوئینگ همیشه تلاش داشته که رکورد امنیت هواپیماهای خود را عالی نشان دهد. یک احتمال این است که پوسته هواپیما در ارتفاع بالا ترک برداشته و پاره شده و منجر به بیهوشی خلبان و بقیه سرنشین ها در اثر افت فشار شده باشد و پس از چند دقیقه منجر به مرگ همه آنها شود. صدمات وارده به هواپیما نیز باعث قطع ارتباط شده و کنترل خودکار هواپیما هدایت آن را به عهده بگیرد. قطع دستگاههای ارتباطی نیز امکان هدایت هواپیما به مقصد مشخصی را نیز غیر ممکن کرده، بنابراین هواپیما تا زمانی که سوخت داشته پرواز کرده و پس از آن در آبهای اقیانوس سقوط کرده است.

اما قبول نقص های طراحی چیزی نیست که شرکت بوئینگ و آمریکا به راحتی بپذیرند و به هر قیمتی تلاش خواهند کرد که جلوی چنین چیزی را بگیرند و در این راه از پخش شایعات و اطلاعات غلط و تهدید و ارعاب دیگران خودداری نخواهند کرد. شایعات پخش شده درباره زیردریایی چینی هم به این منظور است که اگر چین هوس کند که واقعیت را افشا کند، مساله را در ذهن جهانیان چنین جلوه دهند که قضیه ترور رهبر مخالفان چین بوده و بدین ترتیب برای چین دردسر درست کنند. دردسرهایی که از هم اکنون با تهدید اعتصاب غذای خانواده های چینی مسافران شروع شده است. افشای مطالب خصوصی خلبانان و امکان ارتباط آنها با تروریستها هم به این منظور بوده که دولت مالزی را ساکت نگاه دارند.

برای آمریکا خیلی مهم است که در دید مردم جهان به عنوان یک ابر قدرت شناخته شود و هر چیزی که ضعف آنها را آشکار کند، طبعا عکس العمل تند آنها را به دنبال دارد.

احتمال سوم:

ممکن است که هواپیما ربوده شده و یا با هک کردن سیستم های کنترل از راه دور، هدایت آنرا به دست گرفته باشند و به همین دلیل برای جلوگیری از اینکه از آن برای منهدم کردن یک هدف استفاده شود، در آسمان مورد اصابت موشکی قرار گرفته باشد و منهدم شده باشد. ممکن است تمام خبرهای متضاد و گمراه کننده بعدی هم برای این باشد که چنین خبری را پخش نخواهند بکنند. اگر قضیه هک کردن از راه دور هواپیما باشد، قضیه قطعا نگرانی های جدی را به دنبال دارد. زیرا این به این معنی است که هر هواپیمای بوئینگی را در هر کجای دنیا میشود از کنترل خلبان خارج کرده و به هر هدف دلخواه کوبید و به این ترتیب هیچکس حاضر نخواهد بود سوار چنین هواپیماهایی شود. چنین چیزی به نابودی صنعت هواپیماسازی آمریکا و از دست رفتن بازار تسلیحات آمریکایی منجر خواهد شد.

آنچه بر سر هواپیما آمده مربوط به تاریخ است. اما این ماجرا چه عواقبی میتواند داشته باشد؟

هنوز هیچ خبر رسمی از این هواپیما منتشر نشده و خبرهایی در رسانه های جمعی مطرح شده که این احتمال وجود دارد که هواپیما دزدیده شده باشد و در مناطق تحت کنترل تروریستها برای هدف قرار دادن جایی، در حال پر شدن با مواد منفجره و یا سلاح های بیولوژیک و شیمیایی است. قبلا بحث کردم که احتمال اینکه در این دوران بتوان هواپیمایی را به این روش ربود، وجود ندارد. اما فرض کنید که چند روز دیگر هواپیمایی پر از سلاح های شیمیایی به یک هدف مهم برخورد کند و منهدم شود، دیگر چه کسی در این دقت خواهد کرد که قطعات بجا مانده متعلق به هواپیمای 707 است یا 777؟ به علاوه تا زمانی که بخواهد این مطلب روشن شود، چند ماه طول خواهد کشید و در آن چند ماه هرگونه استفاده تبلیغاتی و نظامی از این کار مورد نظر بوده، واقع خواهد شد. مانند ماجرای سلاح های کشتار جمعی صدام که بهانه حمله آمریکا بود و پس از جنگ و سرنگونی صدام مشخص شد که چنین چیزی وجود نداشته است. ولی بهرحال صدام سقوط کرده بود و تاریخ به عقب برنمیگشت. اگر ماجرای تروریستی دیگری رخ دهد، مسئولیتش را به گردن هرکس بخواهند می اندازند تا بشود افکار عمومی جهان را بر علیه او شوراند و او را مجازات کرد.

یک نکته دیگر:

شاید در ذهن بعضی ها تصویری روتوش شده از دنیایی که در آن زندگی میکنیم شکل گرفته باشد؛ تصویری که دنیایی با تکنولوژی پیشرفته که خرافاتهای قدیمی دیگر در آن جایی ندارد را نشان میدهد. اما واقعیت این است که بطور مبنایی چیزی در عالم عوض نشده است و هر چه در قدیم بود، هنوز هم برقرار است. نمونه آن هم ویدیو کلیپ زیر است که در آن یکی از کاهن های مالزی را نشان میدهد که ظاهرا به دعوت  مقامات بالای مالزی مشغول مراسم تسخیر جن است تا از آنها درباره سرنوشت هواپیمای مفقود شده سئوال کند.

تسخیر جن هم گناه کبیره است و هم بیفایده، چون جن ها به دروغ گویی شهرت دارند. اما متاسفانه چنین اعمال حرامی به اشکال مختلف مانند آینه بینی و فالگیری هنوز در ایران حتی در بین تحصیل کرده ها و متاسفانه حتی در بین مذهبی ها هم وجود دارد.