عصر فراصنعتی پست مدرن چرا اینطوری است؟
تاریخ نشر:باسمه تعالی
مهم ترین حادثه هفته گذشته مراسم سالگرد عاشورا بود. مراسمی که دهها میلیون نفر از مسلمانان جهان در آن شرکت میکنند و تقریبا در تمام کشورهای جهان این مراسم برگزار میشود. بنابراین حادثه ای جهانی و عزاداری بین المللی است. اما هیچ یک از خبرگزاری های غربی و اکثر دیگر خبرگزاری های مطرح دنیا یا اصلا هیچ خبری از آن منتشر نکردند، یا خبرهای منفی و تخریبی که موجب تحقیر مسلمین شود مخابره کردند و یا حداکثر گذری کوتاه داشتند. بهرحال در جوامع غربی خبر این حادثه هیچ انعکاسی نداشت. به جای آن تمام توجه جوامع غربی به رقابتی در برزیل برای انتخاب زیباترین پایین تنه جهان معطوف شده بود که درست همزمان با عاشورا برگزار میشد. ظاهرا برنده شدن در این رقابت آنقدر برای بعضی شرکت کنندگان مهم بوده که حاضر شده بودند با عمل جراحی و دستکاری در لگن خاصره به فرم مطلوب برسند. لذا طبیعی بودن فرم بدن شرکت کنندگان باید با عکس برداری XRay به تایید پزشکان و البته میلیونها نفری که در سراسر عالم اخبار مربوط به این رقابت را دنبال میکردند، میرسید.
تا جایی که از بچگی به خاطر دارم قرار بود قرن 21 دوران فراصنعتی و پست مدرنی باشد که انفجار اطلاعات دنیا را به دهکده ای جهانی تبدیل کند، مشکلات بشر مانند قحطی و جنگ و گرسنگی حل شود و پیشرفت های تکنولوژیک راه درمان بیماری های لاعلاج مثل سرطان را پیدا کرده باشد. آن زمان ادعا میشد که الگوها و قوانین دینی و سنتی جوابگو نیست و کشتی تمدن در آبهایی سیر کرده و خواهد کرد که قبلا کسی نرفته و ناشناخته است، بنابراین مقتضیات آن را باید شناخت و براساس آن قانون و اخلاق را تعریف کرد. حتی ادعا میشد که به مذهب دیگر احتیاجی نخواهد بود و اگر هم نیازی حس شود، باید آن را از اول تعریف کرد.
البته بعضی تکنولوژی ها پیشرفت کرد، اما هیچ یک از نتایجی که وعده داده شده بود به دست نیامد. قحطی و جنگ و ناامنی حل نشد، راه حل سرطان و دیگر بیماریهای مهم که حل نشد هیچ، بسیاری از بیماری هایی مثل مالاریا و فلج اطفال که قبلا ادعا شده بود که ریشه کن شده، دوباره شیوع پیدا کرده است. حتی این همه امکانات ارتباطی جدید وشبکه های اجتماعی باعث نشد که مردم درک کامل تری از آنچه در جهان در حال رخ دادن است داشته باشند.
انتظار دیگری هم نباید داشت، چون انسان قرن 21 همان انسان سده های گذشته است و تغییر عمده ای در نحوه تفکر و احساسات و غرایز او رخ نداده است.
انتظاراینکه با یک تحول تکنولوژیک، همه چیز آدم ها عوض شود و انسان، انسان دیگری بشود، انتظاری غیر معقول است. اما هرگز برایم قابل تصور نبود که بشر تا این حد اسیر و گرفتار تاریخ خود باشد و زخم های کهنه هر از چند گاهی سر باز کند.
چند روز پیش گروه دولت اسلامی عراق و شام داعش بیانیه ای با عنوان "یزید رهبر ما و حسین [علیه السلام] دشمن ماست" است، صادر کرده بود و در این بیانیه چنین آمده بود که:
امام حسین (علیه السلام) بر علیه خلیفه بر حق مسلمین یزید خروج نموده و هدف او شکستن صفوف مسلمانان بوده است. شیعیان از آن روز تا به حال با به جا آوردن مراسمی شرک آلود در محرم، عمل یزید در خاموش کردن فتنه میان مسلمانان را مورد انتقاد قرار می دهند؛ داعش مسئولیت شرعی ایستادن در برابر این شیعیان عزادار محرم و پیوستن آنها به امامشان حسین ]علیه السلام[ را بر عهده می گیرد.
سی سال پیش به عنوان یک نوجوان، هضم این مطلب که در کتابهای حدیث درباره آخرالزمان نوشته بودند که یاران امام زمان با شعار یا لثارات الحسین قیام میکنند برایم سخت بود. ارزش خون امام حسین و نقش آن در حفظ دین برایم واضح بود ولی تصورم این بود که چنین شعاری فقط نقش سمبلیک خواهد داشت. چون فکر میکردم در عصر فراصنعتی پست مدرن، انسان ها بخصوص مسلمین خواهند توانست راهی برای وحدت و همدلی پیدا کنند و پیشرفت امکانات ارتباطی به کم کردن فاصله های بین آنها کمک خواهد کرد.
این تصور کاملا غلط بود. پیشرفت امکانات ارتباطی فاصله های افراد را کم نکرد، بلکه باعث شد هر کس آن چیزی را که به آن تمایل دارد سریعتر و آسان تر پیدا کند، بنابراین بیشتر در مدار بسته ای که برای خود ایجاد کرده گرفتار شود و امکان قرار گرفتن در معرض تضارب افکار را کمتر داشته باشد.
تاهمین جا برای نشان دادن اینکه جامعه فراصنعتی و عصر اطلاعات و موج سوم آلوین تافلر توهمی بیش نبوده، کافی است. دنیا همان است که همیشه بوده و هرچیزی که در تاریخ رخ داده، هنوز هم میتوان انتظار داشت که مشابه آن حوادث کم و بیش رخ دهد. این مطلب هم فقط اختصاص به ملت ایران و دنیای اسلام ندارد.
اما رخداد بعضی حوادث هم خارج از حد انتظار بود. نمونه آن موج جدیدی است که برای قمه زنی راه افتاده است. اخیرا با ناباوری دیدم که طرفداران قمه زنی وبسایتی به نام تطبیر راه انداخته اند. شبکه ماهواره ای امام حسین که معمولا عکس سید صادق شیرازی را در گوشه ای از تصویر خود دارد، از ابتدا طرفدار قمه زنی بود، اما امسال شبکه سلام هم که به مشکلات مالی دچار شده بود و از بینندگان مداوما تقاضای کمک مالی میکرد، به طرفداری از قمه زنی پرداخته و عکس سید صادق شیرازی را در پشت صحنه نشان میدهد. از اینکه مسایل مالی آنها را به وابستگی به مافیای طرفداران قمه زنی سوق داده باشد، خبر موثقی ندارم. اما تا جایی که از چند سال گذشته به خاطر دارم در سخنرانی های شبکه سلام حرفی از قمه زنی زده نمیشد. امسال مشاهده کردم که شبکه اهل بیت که آخوندی به نام اللهیاری آن را اداره میکند، نیز از قمه زنی طرفداری میکند.
اینکه قمه زنی تا چه حد صحیح یا غلط است را میشود بطور مجزا بحث کرد، اما انتظار این است که در شرایطی که جهان غرب و دیگر بازیگران بین المللی برای راه اندازی جنگ داخلی بین مسلمین برنامه ریزی و تلاش میکنند و حتی نقشه های جدید تقسیم کشورهای منطقه را ترسیم میکنند، همه تلاش مسلمین باید این باشد که وحدت خود را حفظ کنند و از تفرقه پرهیز کنند. حتی شیعیانی که به جای وحدت با اهل تسنن بر برائت از آنها تاکید دارند، که از قضا همان هایی هستند که قمه زنی را ترویج میکنند، باید این را درک کنند که هر تقابل جدی با اهل تسنن به رهبری واحد و تقویت او نیاز دارد. در جایی که رهبری حکومت شیعی ایران رسما اعلام کرده که از قمه زنی راضی نیست، تاکید بر قمه زنی تضعیف او محسوب میشود و شرط عقل نیست. اینگونه افراد دقیقا مانند سلول های سرطانی عمل میکنند که حتی در رگهای خونی که آنها را تغذیه میکنند هم رشد میکنند تا جلوی خون رسانی به خود را هم بگیرند تا جایی که غده سرطانی فاسد شود و موجب فساد بقیه بدن را فراهم کند.
درسی که امام حسین علیه السلام در قیام عاشورا به همه داد این بود که جایی که موضوع حفظ اسلام است، باید از همه چیز گذشت تا دین خدا پابرجا بماند. در شرایط امروز که ابرهای فتنه در آسمان کشورهای اسلامی در حال جمع شدن است و سردمداران نظم نوین جهانی به چیزی کمتر از از بین رفتن اسلام و کل کشورهای اسلامی و جمعیت آنها راضی نیستند، نباید به مباحث تفرقه انگیز پرداخت. قیام عاشورا سرمایه ای برای حفظ اسلام است و نباید این سرمایه را برای ایجاد دو دستگی بین سنی و شیعه و علی الخصوص در صف خود شیعیان بکار گرفت و به خاطر قمه زدن یا نزدن رهبری مسلمین را تضعیف کرد.
عاشورا نباید بهانه ای برای ایجاد جنگ داخلی مسلمین بشود و زمینه هجوم همه جانبه صلیبی ها به آنها را فراهم کند.
همیشه این سئوال برایم مطرح بود که در آمریکای شمالی و اروپا که پشت چهره به ظاهر لیبرال، حکومتی پلیسی و توتالیتر دارند، چطور اجازه میدهند که شبکه های اسلامی آزادانه فعالیت کنند و حتی کمک های مالی به آنها مشمول معافیت های مالیاتی شود. ماجرای کشته شدن نوه مارتین لوترکینگ به جرم قصد سفر به ایران برای تحصیل در حوزه علمیه و بسته شدن کانال پرس تی وی و العالم در یوتیوب و قطع آنها از ماهواره های اروپا و آمریکا را به تازگی شاهد بودیم. امسال این سئوالم جواب داده شد: آنها به شبکه هایی اجازه فعالیت میدهند که روایتی خرافاتی از اسلام ارائه میکنند و یا به زمینه سازی جنگ داخلی بین فرقه های اسلامی کمک میکنند.
اما در مورد اینکه قمه زنی واقعا چقدر صحیح است، حرف زیاد زده شده و حتی نقل کرده اند که مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی در سالی آنرا واجب کرده بود. اما مرحوم آقای بهجت در فیلمی که از اینجا میتوانید بگیرید، چنین بیان کرده که سید ابوالحسن این کار را قدغن کرده بود ولی مردم بعد از آن دوباره شروع کردند به این کار و او تقریبا عاجز بود از اینکه جلوی آنها را بگیرد. در مورد قمه زنی و سابقه تاریخی آن کتابی یافتم به نام دست پنهان که در این لینک میتوانید آن را بیابید.
شخصا در مورد قمه زنی چه فکر میکنم
جدا از اینکه بعضی از دلایلی که برای تجویز قمه زنی ذکر میکنند، مانند اینکه حضرت زینب سلام الله علیه سر خود را به محمل چنان کوبید که خون جاری شد، بر اساس روایت های تاریخی ضعیف و بدون سند معتبر است، دلایلی که دارند را میشود برای تجویز قربانی انسان و قربانی کودکان نیز بکار گرفت. شاید این مطلب دور از ذهن بیاید، ولی باید در نظر داشت که در تمام جوامعی که در کل تاریخ، شیطان در اداره امور آنها نفوذ کرد، آنها را به انحا مختلف به قربانی انسان واداشت تا جایی که انسان ها به دست خود همدیگر را از بین ببرند.
شاید برای بعضی ها این سئوال پیش آمده باشد که چرا باید ماجرای قربانی کردن اسماعیل توسط ابراهیم و اینکه رب جلیل ابراهیم را از ادامه این کار بازمیدارد و به جای اسماعیل گوسفندی را برای قربانی میفرستد، به عنوان مهمترین عید تمام ادیان توحیدی باشد و 4000 سال بلا انقطاع این ماجرا عید محسوب شود.
حکمت این ماجرا تا جایی که به ذهنم میرسد، این است که پس از این واقعه قربانی کردن انسان منسوخ میشود و این واقعه به عنوان عید معرفی شد تا همه اهل توحید به یاد داشته باشند که رب جلیل از آنها قربانی انسان را نخواسته و اگر چنین چیزی در بین آنها رایج شد، باید بدانند که دست دشمن انسان یعنی ابلیس در کار است.
قمه زنی قدم اول شایع و رایج کردن قربانی انسان است. شخصا ویدیو کلیپ هایی بسیار دلخراشتر از آنچه در ایران به عنوان قمه زنی رایج است را دیده ام که بیشتر به خودکشی شبیه است. به علت غفلت مسلمین در سده های گذشته اینگونه انحرافات وارداتی از مسیحیت و هند وارد دنیای اسلام شده و اگر به طرفداران این کار میدان داده شود، پس از گذر دهه ها و یا قرنها شاهد تحول این انحرافات به قربانی انسان خواهیم بود و کربلا و قیام عاشورا فقط بهانه ای برای توجیه این کار است.
بنابراین لازم است که بطور جدی این کار محدود شود و جلوی شیوع آن گرفته شود.
ضعیف بودن شعائر مذهبی در کلام و عمل طرفداران این کار بوضوح قابل مشاهده است. شخصا سخنرانی سید صادق شیرازی را شنیدم که بیان میکرد که اولویت با عزاداری است و اگر نماز جماعت ظهر عاشورا مزاحم دسته های عزاداری است، باید تعطیل شود. چطور چنین چیزی میتواند درست باشد در حالی که خود امام حسین نماز اول وقت خود را حتی به بهانه جنگ ترک نکرد؟ ایشان حتی ادعا میکرد که هیچ ایرادی ندارد که افراد بینماز در مراسم عزاداری شرکت کنند و قمه هم بزنند. اگر ایشان به بینمازی بعضی عزاداران و کسانی که پای منبر او مینشینند، واقف شده قاعدتا باید به عنوان یک مدعی مرجعیت دینی آنها را به اقامه نماز دعوت میکرد. در حالی که شخصا در این چند سالی که سخنرانی های او را گوش داده ام تا بحال یاد ندارم از دعوت مردم به نماز خواندن چیزی شنیده باشم، بلکه اول و وسط و آخر فقاهت و مرجعیت و علم ایشان را قمه یافتم.
سلام
ممنون مطلب جالبی بود.
راستش من هم همیشه فکر میکردم چرا باید با این شدت قاتلین امام حسین رو در زیارت عاشورا لعن کرد تا جایی که میگیم اللهم العن اول ظالم...یعنی از اول تا آخرشون رو.خب اونها که دیگه مردن و حتما اون دنیا در سخت ترین عذاب ها هم هستند چه نیازی به لعن ما هست؟ولی با شعارهایی که تکفیری های سوریه رو دیوار ها مینویسن یا در عملیاتهاشون پس از الله اکبر لبیک یا یزید میگن متوجه شدم مثل اینکه عاشورا هنوز تموم نشده و این جنگ همچنان ادامه داره
خدا عاقبت همه ی ما رو به خیر کنه
با عرض سلام و تشکر از عنایت جنابعالی به این وبلاگ،
این حرف کاملا درست است. اما تا جایی که ممکن است، باید جلوی جنگ داخلی مسلمین را گرفت. درست از زمان سقیفه به بعد اختلافات جدی پیش آمد، اما نه ائمه و نه نسل های بعدی شیعیان نگذاشتند که این مسایل وحدت شکن شود و مورد سوءاستفاده دشمنان واقع شود.
به عنوان نمونه صلاح الدین ایوبی مشابه همین سلفی های معاصر بود و تا جایی که به خاطر دارم دستور قتل سهروردی که به شیخ اشراق معروف شد، را هم او داده بود. اما اینکه صلاح الدین موفق شد صلیبی ها را شکست دهد، حاکی از حمایت همه جانبه همه فرق اسلامی و پشتیبانی از او است.