داستان آنفلونزا
تاریخ نشر:باسمه تعالی
اگر کسی مایل است درباره بیماریهای واگیردار، مانند آنفلونزا، تحقیق کند، مطالعه کتاب«The Invisible Rainbow» نوشته «Arthur Firstenberg»، چاپ شده در ۲۰۲۰، ضروری است. مطالبی که در ذیل آمده عمدتاً نقل از این کتاب است:
حدود سال ۱۵۸۰ میلادی در ایتالیا یک اپیدمی ناشناختهای رخ داد، که پس از آن چند بار دیگر نیز تکرار شد. مشاهدات نشان میداد که هر بار این اپیدمی رخ میداد، در چندین نقطه دور از هم، حتی در قارههای مختلف، همزمان بیماری شیوع مییابد. همین نکته محققین آن دوران را برآن داشت که دنبال یک عامل جهانی بگردند. آنها انفجارهای خورشیدی (Coronal Mass Ejection -CME) را با زمانهای اپیدمی مطابقت دادند، و یافتند که هر زمان که انفجارهای خورشیدی شدت میگیرد، بیماری مرموز نیز شایع میشود.
به همین دلیل این بیماری "Influenza delle stelle" یا «بیماری تأثیر ستارگان» نام گرفت، که بعداً به Influenza و flu تقلیل یافت. برای محققین آن دوران واضح بود که هربار اختلالی در میدان مغناطیسی زمین رخ دهد، باید انتظار مشاهده عوارضی را در مردم نقاط مختلف عالم داشته باشند.
این روایت درباره علت آنفلونزا، به عنوان روایت حاکم، در کل قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی، شناخته میشد.
در قرن بیستم، با توسعه شبکه برق AC و اختراع رادیو، متوجه شدند که امواج الکترومغناطیس نیز میتوانند مشابه عوارض انفجارهای خورشیدی را ایجاد کنند. علی الخصوص استفاده گسترده و نظامی از رادیو در جنگ جهانی اول همزمان شد با شیوع آنفلونزای اسپانیایی.
آنفلونزای اسپانیایی
از سال ۱۹۱۸ این آنفلونزا چنان به سرعت شایع شد، که محققین نتوانستند نحوه انتقال این بیماری را بررسی کنند. موج اول این بیماری چندان سهمگین نبود؛ اما موج دوم باعث مرگ دهها میلیون نفر شد.
در آمریکا بالاترین مقام پزشکی این کشور مامور شد تا علت بیماری و نحوه شیوع آن را تحقیق کند. او هم ۱۰۰ نفر از سالمترین داوطلبهای عضو نیروی دریایی را برای آزمایش دعوت کرده، و آنها را به چند گروه تقسیم کرد.
به گروه اول خون بیماران آنفلونزایی را تزریق میکرد. بزاق دهان بیماران دیگر را جمع میکرد، و از داوطلبان گروه دوم میخواست که آن را بخورند. داوطلبان گروه سوم را مقابل بیماران آنفونزایی قرار میداد تا در صورت آنها عطسه و سرفه کنند. داوطلبان نیز همراه با تنفس خود قطرات موجود در آن را میبلعیدند.
نتیجه آزمایشات این بود که هیچکدام از افراد سالم مریض نشدند. لذا به این جمعبندی رسیدند که آنفلونزای اسپانیایی اصلاً مسری نیست.
همین موضوع باعث شد که محققینی مانند Rudolf Steiner، به این تئوری برسند که بیماری نتیجه امواج الکترومغناطیسی رادیو است که تا قبل از آن مردم در معرض آن نبودند.
اما اربابان دنیا مایل نبودند که این تئوری در مجامع علمی مطرح شود؛ چون اگر مردم با استفاده از امواج رادیویی مخالفت میکردند، هیچیک از پیشرفتهای قرن بیستم عملی نمیشد. فرض این بود که بدن مردم چند سالی عوارض حادّ در برابر امواج جدید نشان خواهد داد، و بعد به آن عادت میکنند.
آنها به روایت دیگری درباره بیماری مذکور نیاز داشتند؛ لذا تئوری انتقال بیماری در اثر ویروس اختراع شد. هرچند ایزوله کردن ویروس مثلاً از جلبکها عملی است؛ هیچ گزارش تأیید شدهای از ایزوله کردن ویروس از بافت بدن انسان نمیتوان یافت.
هر بار که یک باند فرکانسی جدید در دنیا استفاده میشود، باید انتظار داشت که بدن مردم به آن حساسیت نشان داده، و عوارضی را بروز دهد. بعد از چند سال به تدریج بدن مردم بیشتر به این فرکانسها عادت کرده، و عوارض آن کم میشود. شاید راههایی برای کم کردن عوارض جانبی بتوان یافت؛ اما انتظار اینکه تشعشعات الکترومغناطیس هیچ تأثیری روی مردم نگذارد، را نباید داشت. هرچه فرکانس امواج جدید بالاتر برود، انتظار عوارض جانبی شدیدتری را باید داشته باشیم.
در حال حاضر بکارگیری تکنولوژی 5G، اینترنت ماهوارهای، و استفاده از امواج بالای ۲۰ گیگاهرتز، احتمالاً باعث ماندگارتر شدن عوارض جانبی برای چندین سال خواهد شد. البته اگر اصل مسأله درست شناخته شود، راههای تقلیل این عوارض بیشتر بکار گرفته خواهند شد.
شخصاً امیدوارم روزی برسد که بشر استفاده از امواج الکترومغناطیس را، حداقل در مناطق مسکونی، بطور کلی کنار بگذارد.
لینک [1] درباره موضوعات فوق توضیحات خوبی ارائه کرده است.
مجموع مطالب بیان شده،تاکیدی بر این مطلب است که توصیه به استفاده از ماسک، فاصلهگذاری اجتماعی، و شستن مکرر دستها، اصلاً مبنای علمی ندارند. بسیاری از مطلعین این توصیهها را شستشوی مغزی آدمها، مقدمه نظم نوین جهانی گلوبالیستها، و مناسک ورود به دین جدید آنها میدانند.
🔗[1] Is Coronavirus Contagious? https://nourishingtraditions.com/is-coronavirus-contagious/