یکی از خطرات واگذاری بندر به چین
تاریخ نشر:باسمه تعالی
ایران قبلاً سابقه واگذاری اداره بندر تجاری چاهبهار به هند را دارد. اما شواهد زیادی میتوان ارائه کرد که نشان دهند واگذاری بندر به چین بسیار متفاوت با هند است؛ و تهدیدات استراتژیک جدی برای ایران و منطقه خلیج فارس و جهان اسلام را به همراه خواهد داشت.
قبلاً در مقاله لینک [1] توضیح دادهام که چین بندری را در Grand Bahama Island، در ۵۵ مایلی ساحل فلوریدای آمریکا، اجاره کرده بود.[2] شیوه چین این است که با استفاده از «تله وام» کاری کند که بعد از مدتی صاحب بندر شود، و نتوان آن را از مالکیت چین درآورد.
ظاهر فعالیت چین تجاری بود، و شرکتهای اروپایی کشتیرانی نیز به چین در این ظاهرسازی کمک کردند. اما بطور مخفیانه چین آن بندر را برای مقاصد نظامی، و مخفی کردن زیردریاییهای خود، استفاده کرد.
چنین معروف است که آمریکا در ۲۰۰ سال گذشته، طبق دکترین Monroe ، به هیچ کشور خارجی اجازه حضور در نیمکره غربی را نداده است.[4] اما آمریکا در سالهای اخیر خود را در وضعیتی یافته که پایگاه زیردریاییهای مسلح به سلاحهای هستهای چین در ۵۵ مایلی ساحل این کشور قرار گرفته است. در جریان توفان دوریان، چین حتی تلاش کرد با استفاده از دستکاری در آب و هوا، و بعد حمله تروریستی هستهای، نیروگاه اتمی در ساحل فلوریدا را تخریب، و آمریکا را دچار فاجعه زیستمحیطی کند.
بنابراین فرض اینکه چین از بنادر فقط برای اهداف تجاری استفاده خواهد کرد، فرض غلطی است. چین یک پاندای بیآزار که فقط برگ میخورد نیست. چین اژدهایی هفت سر است که راهی جز توسعه سرزمینی و تصرف منابع کشورهای دیگر ندارد.[3]
واگذاری بندر در دریاهای جنوب منجر به این خواهد شد که چین از آنها برای ذخیره تسلیحات سنگین و مهمات استفاده کند؛ تا زمانی که شرایط را برای حمله زمینی و تصرف تمام منابع نفتی خلیج فارس مناسب دید، آمادگی لازم را داشته باشد. چین همین کار را در مقابل آمریکا نیز کرده؛ و تصور اینکه ایران قویتر از آن است که اجازه چنین کاری را بدهد، تصوری احمقانه و سادهلوحانه است.
فرصتطلبی فرصتطلبانی مانند موسوی خوئینی، و ژست طرفداری از مذاکره با آمریکا توسط بعضی اصلاح طلبان، نباید ما را از واقعیتها غافل کند. آمریکا به هیچوجه به گلوبالیستهایی که ژست اصلاحطلبی گرفتهاند اعتماد نکرده، و با آنها مذاکره نخواهد کرد. بسیاری از دعواهای سیاسی داخل ایران هم فقط یک جنگ زرگری برای سرگرم کردن مردم است.
هدف این جنگ زرگری این است که مردم چنین تصور کنند که خامنهای معصوم و عصاره تمام خوبیهای تاریخ است؛ و همه تقصیرها به گردن سیاستمداران دیگر است. اگر واقعاً چنین تصویری درست بود چرا همه آن سیاستمدارانی که در برجام و قراردادهای ننگین بعد از آن مقصر بودند، در مجلس استیضاح و برکنار نشدند؟ روند استیضاح و برکناری دولتها در بسیاری از کشورهای دنیا روندی قانونی و دموکراتیک است؛ و چنین مواردی زیاد رخ میدهند. اما در ایران هر بار که نمایندگان خواستند رئیسجمهور و یا وزیران خاصی را استیضاح کنند، دستور از بالا رسیده و آنها را از این کار منع کرده است. اگر این مسئولین واقعاً مقصر هستند و خامنهای همراه و شریک کارهای آنها نیست، چرا با استیضاح و برکناری آنها مخالفت میکند؟
بعضی از طرفداران خامنهای چنین ادعا میکنند که ایشان به علت پایبندی شدید به رأی مردم، از دولت حمایت میکند. در حالی که روند استیضاح و برکناری دولتهای ضعیف، کاملاً قانونی و در راستای صیانت از رأی مردم است. مخالفت خامنهای با این روند دموکراتیک را نمیشود «پایبندی به رأی مردم» نامید.
تصمیم درباره قرارداد استراتژیک ۲۵ ساله با چین، با چنین تبعات مهمی، بدون دخالت خامنهای تا همین جا هم نمیتوانست پیش برود. خامنهای مسئول مستقیم این قرارداد ننگین است؛ و قربانی کردن امثال ظریف و مقصر نشان دادن آنها در آینده، مسئولیت این قرارداد را از دوش خامنهای برنخواهد داشت.
🔗[1] درباره توفان Dorian https://t.me/zadolmosafer/1024
🔗[2] China Rising in the Caribbean https://www.gatestoneinstitute.org/14050/china-caribbean-sea
🔗[3] سخنرانی وزیر دفاع چین درباره استراتژی نظامی این کشور https://t.me/zadolmosafer/884
🔗[4] آیا گرینلند ایالت ۵۱ آمریکا میشود؟ https://t.me/zadolmosafer/995