باسمه تعالی

🔹پس از دوران رنسانس، عده زیادی از اندیشمندان غربی و تابعین آنها، تاریخ را به چند دوره تقسیم کرده، و چنین اظهارنظر میکردند که با شروع دوران علم، دوران مذهب به سرآمده و دیگر نیازی به رعایت شریعت مذاهب نداریم. در حال حاضر، که در لبه شروع یک دوران شگرف شکوفایی علمی و تکنولوژیک هستیم، چنین ادعاهایی دوباره زیاد شنیده میشود.

🔹ادعا این است که ادیان مجبور خواهند شد که بخشی از شریعت را کنار بگذارند و تعدیل کنند؛ و یا حداقل درک مردم از معنی واجب و حرام و مکروه و مستحب تغییر کند. مثلاً معنی واجب و حرام این بشود که اگر فرد خواست به درجه‌ خاصی از کمال برسد، باید یک سری مقررات را رعایت کند. به عنوان نمونه اگر فردی خواست دانشجوی دکترا باشد، نمیتواند در گوش دادن موسیقی افراط کند، و افراط در موسیقی برای او،‌ بخاطر هدفی که انتخاب کرده، حرام است.

🔴چنین برداشتی از آینده شریعت به چند دلیل غلط است:

1️⃣ اگر قرار است عصر آکواریوس عصر اعتلای بشر باشد، دیگر نباید فرض کنیم که بعضی آحاد بشر از درجه انسانی سقوط خواهند کرد و در حد بهیمیت قرار خواهند گرفت؛ تا رعایت احکام شرعی بر آن‌ها لازم نباشد. افزایش علم و دانش و نور، باید به اعتلای بشر منجر شود؛ و اگر چنین نشد، یعنی فقط با توهم دانش و نور کار داریم.

🔹همین الان هم هیچکدام از فقها ادعا نکرده‌اند که همه کسانی که احکام الهی را رعایت نکنند به جهنم خواهند رفت. مجازات جهنم فقط برای افرادی از بشر است که از نظر رشد عقلی در حدی باشند که بشود آن‌ها را صاحب اختیار و اراده محسوب کرد. مسئولیت فقط برای صاحبان عقل و اراده است.

2️⃣ بحث از تعدیل شریعت بطور ذاتی مفهوم ندارد. درباره هر دین دو فرض بیشتر نمیشود داشت: یا یک دین ساخته بشر است،‌ و یا فرستاده شده از طرف رب جلیل.

🔸اگر یک دین ساخته بشر باشد، بحث درباره تعدیل شریعت آن دین بیمعنی است. چون باید کل آن را کنار گذاشت. هرلحظه که بشر به مرحله‌ای از رشد و دانش و علم برسد که دریابد یک دین ساختگی است، باید سریعاً آن را کنار بگذارد.

🔸اگر دین فرستاده شده از طرف رب جلیل باشد، قوانین آن محکم‌تر از قوانین طبیعی، مانند شدت جاذبه زمین، است. بحث درباره تعدیل این قوانین حداقل مانند بحث درباره تعدیل شدت جاذبه زمین است؛ که ما راهی برای تغییر آن نداریم و فقط باید خود را با آن تطبیق دهیم.

🔹به فرض محال اگر روزی بشر بتواند شدت جاذبه زمین را تغییر دهد، باز قادر نخواهد بود قوانین کلی دین را عوض کند. چون شدت جاذبه زمین یک پدیده طبیعی و حادث است؛ اما قوانین کلی دین، مثل «حسن عدل و قبح ظلم» احکام مجرد عقلی هستند، و بشر راهی برای تغییر آن‌ها ندارد.

3️⃣ بحث درباره تعدیل شریعت را کسانی مطرح میکنند که دنبال فرار از مسئولیت، و رهایی از قید و بند، هستند. رهایی از قید و بند همان چیزی است که باعث سقوط فرد از حد انسانیت به حیوان میشود. شناخت خوب و بد و حَسَن و قبیح، و رعایت دقیق آن در عمل، همان چیزی است که در اصطلاح دینی به آن «ایمان و عمل صالح» میگویند. بدون چنین چیزی اصلاً انسان انسان نخواهد بود.

🔹اگر عصر آکواریوس و انفجار دانش و نور، به معنی دور شدن انسان از انسانیت باشد، دیگر ارزشی نخواهد داشت.

4️⃣ برخلاف تصور عموم شریعت اسلام برای اضافه کردن قیود و محدودیت‌های بشر نیست؛ بلکه برای تعدیل و ساده کردن آن است.

🔹اگر محیط‌های کاری غربی را تجربه کرده باشید، خواهید یافت که آن‌ها قوانین اخلاقی و پروتکل‌های بسیار سختگیرانه‌ای دارند، که رعایت همه آن‌ها دهها بار از شریعت اسلام سخت‌تر است. قبلاً در نوشته دیگری دراین باره توضیح داده بودم که حدود ۵۰۰ هزار قانون در آمریکا وجود دارد که عدم رعایت آن میتواند انسان را به محکمه کشانده و به زندان بفرستد. واضحا رعایت همه آن‌ها برای هیچ‌کس عملی نیست.[1]

🔹خاصیت اصلی شریعت اسلام، و دیگر ادیان الهی، این است که چارچوبی برای تعریف این قوانین و پروتکل‌ها تعیین میکنند. کنار گذاشتن این چارچوب به ساده‌تر شدن قوانین و مقررات اجتماعی منجر نخواهد شد؛ بلکه موانع گسترش بیرویه پروتکل‌ها و قوانین را برخواهد داشت؛ و به وضعیتی به مراتب بدتر از وضعیت فوق‌الذکر منجر خواهد شد. یعنی کار به جایی خواهد رسید که بشر محصور و گرفتار در قوانین و پروتکل های ساخته خود بشود.

🔹خاصیت اصلی داشتن شریعتی که از طرف خدا آمده، این است که رشد بیرویه قوانین و مقررات و پروتکل‌ها را محدود میکند.

[1] قوانین کیفری در آمریکا به‌قدری زیاد شده که کسی نمیتواند آن‌ها را بشمرد. برآوردهای غیر دقیق، تعداد رفتارهایی که از نظر قانون مجرمانه شناخته میشود، را حدود ۵۰۰ هزار مورد برآورد میکنند. به عنوان نمونه نوشتن چک زیر یک دلار، تخلف از قانون محسوب میشود. و یا راه بردن سگ، بدون قلاده، در محدوده ۲۰۰ فوتی از املاک دولتی، که ضلع آن بیش از ۶۰ فوت باشد، جرم است. و یا اگر یک حوض آب در ملک خود داشته باشید و برای ماهیهای آن غذا بریزید، ممکن است قوانین EPA را نقض کرده باشید. تعداد قوانین کیفری به‌قدری زیاد است که وکیلی به نام Harvey Silverglate را بر آن داشت که کتابی با نام «Three Felonies a Day» به معنی «سه جرم کیفری در روز» بنویسد. ادعای او این است که بطور متوسط مردم عادی در روز ۳ رفتار مجرمانه، از نظر قوانین، انجام میدهند. بنابراین در آن جامعه پاپوش درست کردن برای افراد آسان است و می‌شود هرکسی را به بهانه‌های واهی به زندان انداخت و یا از صحنه سیاست و فعالیت‌های اجتماعی حذف کرد.

http://www.harveysilverglate.com/books/