باسمه تعالی

برقراری سن بازنشستگی در همه مشاغل سیاسی و مذهبی لازم است. وجود آقای امامی کاشانی در مسند امامت جمعه تهران، دلیل خوبی برای این مدعا است. ایشان در خطبه‌های نماز جمعه این هفته چنین گفت:[1]

«اگر مسیحیان آمریکا، این پیامبر بزرگ را قبول دارند باید دست رد به سینه دونالد ترامپ رییس جمهوری نالایق خود بزنند. مردم آمریکا بدانند اگر این فرد نالایق و جاهل مجدد در آمریکا رای بیاورد در تمام خون‌هایی که او می‌ریزد و جنایت‌هایی که می‌کند، شریک بوده و در پیشگاه خدا و ملت‌های جهان و تاریخ مسئول هستند.»

نکته اول:

روزگار عجیبی است! از چه زمانی رسم شده که خطبه‌های نماز جمعه به تبلیغات انتخاباتی، آن هم در یک کشور دیگر، اختصاص یابد. استفاده از تریبون نمازجمعه، حتی برای تبلیغات انتخاباتی داخلی نیز کار مذمومی است.

تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، حتی در خود این کشور شروع نشده، که آقای امامی کاشانی بخواهد به عنوان cheer-leader تبلیغات جناح چپ شیطان‌پرست وارد گود شود.

در فرهنگ شرقی، شعر و کلام زیبا تأثیر بیشتری در رساندن مؤثر پیام دارند. اما در فرهنگ غربی، تأکید بیشتری روی پیامهای بصری دارند؛ و به آن meme (میم) میگویند.

چندی پیش یک meme در آمریکا مشهور شده بود که پیامش این بود که «سیاستمداری که توصیه‌های اخلاقی کرده، و نکته‌های عرفانی میگوید، به اندازه مقام روحانی که تبلیغات سیاسی میکند، خطرناک است». چون واضح است که وقتی کسی خارج از محدوده خود حرف میزند، که بخواهد از موقعیت خود سوءاستفاده کند.

نکته دوم:

مقامات کشورهای دنیا در امور کشورهای دیگر زیاد دخالت میکنند. اما توصیه‌های انتخاباتی کردن به ندرت رخ میدهد؛ به این دلیل که این توصیه‌ها دخالت در «حق تعیین سرنوشت» ملت دیگر شناخته میشود.

فرض غالب در کشورهای به اصطلاح دموکراتیک این است که هر ملتی حق تعیین سرنوشت خود را دارد، و کسی نمیتواند به آن‌ها دیکته کند که به چه چیزی رأی دهند. حتی اگر یکی از مقامات سیاسی غربی چنین کاری کند، در کشور خود مورد مؤاخذه قرار میگیرد.

نکته سوم:

پدیده «دائی جان ناپلئون» واقعی است، و لازم است درست شناخته شود.[2] معمولاً آدمها در یک مقطع سنی، زمانی که احساس کردند سازو کار عالم را خوب میفهمند، دیگر حاضر به اصلاح تصویر ذهنی خود از عالم نیستند؛ و همه تغییرات و تحولات دنیا را بر اساس همان تصویر ذهنی کهنه و مندرس خود تحلیل میکنند.

به همین دلیل در هر ملتی که طالب سعادت و موفقیت است، برای همه مشاغل، دوره‌های مشخص کاری و سن بازنشستگی تعریف میشود. همه مشاغل، از رهبری سیاسی و نظامی تا امامت جمعه و جماعت، اگر سن بازنشستگی نداشته باشند، زمینه فساد را ایجاد میکند.

اظهارات آقای امامی کاشانی را که دنبال کرده‌ام، چنین به نظر می‌آید که دهها سال است که مطالعات فقهی را ترک کرده است؛ چون حرفهایی میزند که فقط در قبل از انقلاب در حوزه تدریس میشد؛ و مدرسین معاصر آن‌ها را اصلاح کرده‌اند. طبعا انتظار مطالعات سیاسی را از چنین فردی نمیشود داشت.

نکته چهارم:

بسیاری از مواقعی که با دوستان درباره مفهوم ولایت فقیه بحث میکنیم، بحث به این منتهی می‌شود که «حتما به خدا و پیامبر و روز قیامت ایمان نداری» یا «حتما فلان حدیث را نخوانده‌ای» یا «حتما فلان گناه را کرده‌ای که به این اعتقاد رسیده‌ای».

در حالی که با هیچ حدیث یا دلیل فقهی نمیتوان لزوم مادام‌العمر بودن مقام ولایت فقیه یا هر منصب دیگری را ثابت کرد. اینکه منصبهای سیاسی و مذهبی و اجرایی یک کشور در دست طبقه‌ای از پیرمردهای آلزایمری پوشک‌پوش باشد، با هیچ حدیث و یا دلیل عقلی و نقلی قابل توجیه نیست.

یکی از دلایل ابقای این نسل پیرمردهای تاریخ مصرف گذشته و فاسد شده در مناصب خود، مادام‌العمر بودن رهبری در ایران است. رهبر پیر طبعا ترجیح میدهد با همان نسلی که به آن‌ها اعتماد دارد، و آن‌ها را آزموده، کار کند. نتیجه کار هم همین است که شاهد آن هستیم: رشد ملت یرای سالها متوقف میماند و باید درجا بزنند، و زمانی که لاجرم رهبری عوض شود، رهبر بعدی با بحران بزرگی روبرو خواهد شد.

نکته پنجم:

هرچند دشمنی آمریکا، و حتی ملی‌گرایان این کشور، با ایران قابل انکار نیست، و انتظار هر دسیسه‌ای را از آن‌ها باید داشت؛ اما نرخ بنزین را ترامپ گران نکرد. افزایش ضربه‌ای نرخ بنزین از داخل دولت، زمانی انجام شد که دستگاه‌های اطلاعاتی از وجود شبکه‌های اغتشاشگر مسلح خبر داشتند، و هماهنگی آن‌ها با عواملی در دولت قابل اثبات است.

هرچند دولت منتخب ملت است و رهبر میتواند عدم دخالت خود در تصمیم‌های دولت را بهانه بیاورد؛ اما قوه قضاییه تحت امر رهبر است. قاعدتاً باید عواملی در بدنه نظام، که باعث ریخته شدن خون صدها نفر از شهروندان شدند، محاکمه شده، و عدالت درباره آن‌ها اجرا میشد. اگر هم به دلایل گوناگون اجرای عدالت زمان‌بر بوده، و محاکمه همه عوامل این حادثه طولانی خواهد شد؛ حداقل باید عزم نظام برای شناسایی و محاکمه عوامل داخلی این حادثه به مردم اعلام میشد.

اما شخصاً هیچ خبری از این موضوع نشنیده‌ام؛ و تنها چیزی که بر آن تأکید میشود، شیطنت عوامل خارجی و تروریست‌های وابسته به آنها است. انگار که عوامل خارجی آمده‌اند و قیمت بنزین را ضربه‌ای گران کردند!!

آقای امامی کاشانی، که دیگران را به دست رد زدن به سینه رئیس‌جمهور نالایقشان توصیه میکند، اگر از هوش و حواس و عقل و شعور، یا حداقل انصاف، برخوردار بود، باید نگاهی به داخل ایران میکرد.

[1] https://www.irna.ir/news/83601418

[2] پدیده دائی جان ناپلئون https://shakeri.net/4893