هشداری درباره احادیث ظهور و شرایط آن
تاریخ نشر:باسمه تعالی
در روایات و احادیث بسیاری منجی آخر زمان (حضرت مهدی علیه السلام) و کیفیت ظهور او، با تمام علایم و نشانه ها شرح داده شده است. حکمت بیان این احادیث ظهور این بود که مردم در تشخیص حق و باطل به اشتباه نیافتند؛ و به همین دلیل بعضی از فقها مطالعه این احادیث را واجب میدانند.
استفاده از این احادیث برای تشخیص حق و باطل در آینده، درواقع همان چیزی است که در دوره معاصر به آن آیندهپژوهی، یا Futurology، میگویند. اما آنچه جای نگرانی دارد این است که کمتر کسی از احادیث ظهور برای آیندهپژوهی کمک میگیرد. بلکه اکثراً با این احادیث مانند یک فیلمنامه برخورد میشود، که هرکس مطابق دلخواه خود سعی دارد یکی از نقشهای آن را بازی کند؛ و هر نقشی را که مایل بود، به دیگران نسبت بدهد.
وقتی یک نفر نقش یار امام زمان را بخواهد بازی کند، هرکسی که مقابلش باشد، یا باید شیصبانی باشد و یا سفیانی!
بارها با این مطلب برخورد کردهام که وقتی خبری را منتشر میکنم، دوستان محترم سؤال میکنند که «این خبر با کدام یک از احادیث ظهور همخوانی دارد؟» اگر هم ربط مشخصی بین آن خبر و احادیث پیدا نشود، خیلی راحت از آن عبور کرده و فراموشش میکنند.
آیندهپژوهی نباید جای «حالپژوهی» را بگیرد
بحث آیندهپژوهی بطور اعم، و بحث احادیث ظهور بطور اخص، نباید جای مطالعه و تحلیل اخبار جاری را بگیرد. داشتن تصویر درست از آینده، بدون درک زمان حال امکان ندارد. متأسفانه بسیاری از نخبگان، هم در ایران و هم در بقیه دنیا، با چند سال فاصله در زمان گذشته زندگی میکنند. بعضی مواقع که متن خطبههای نمازهای جمعه را مرور میکنم، مییابم که امام جمعه سالها است که اطلاعات خود را بهروز نکرده، و از آنچه در دنیا میگذرد بیخبر است. با چنین وضع رقتباری چطور کسی میتواند ادعای آیندهپژوهی، و درک درست از شرایط ظهور، داشته باشد؟
این مشکل اختصاص به شیعه ندارد
مشکل برخورد غلط با احادیث ظهور منجی آخرالزمان، مختص شیعه نیست. در منابع روایی اهل تسنن نیز احادیث ظهور را زیاد میتوان یافت. دهها هزار نفر پس از شروع جنگ داخلی سوریه، از اروپا و آمریکا، برای جنگ به سوریه رفتند؛ و معمولاً آنها را با عنوان داعشی میشناسند. در حالی که بخش مهمی از آنها اهل تسننی هستند، که در روایات رسیده به آنها چنین آمده که فتنه شام مقدمه ظهور است؛ و آنها برای کمک به مهدی موعود به آنجا میروند. علیرغم اینکه بسیاری از این افراد تحصیلکرده، و حتی استادان دانشگاه، هستند، به اشتباه افتاده و احتمالاً درگیر برادرکشی در سوریه میشوند.
در بین بقیه ادیان توحیدی نیز همین مشکل دیده میشود
تقریباً در همه کتابهای وحی الهی، مطالبی را درباره منجی آخر زمان میشود یافت. یکی از مبلغین مسیحی به نام Chuck Baldwin، درباره تفاسیر اشتباهی که از این مطالب میشود، مفصلاً توضیح داده است.[1] ریشه این برداشتهای اشتباه، تطبیقهای غلط بین شخصیتهای مطرح شده در احادیث با افراد موجود، و شرایط شرح داده شده با شرایط موجود است.
پس از اینکه خبر عزم ترکیه برای تشکیل «ایالات متحده ترک» پخش شد، بسیاری از اهل انجیل سریعاً اردوغان را «ضدمسیح» معرفی کردند. چون در Revelation 2:13 چنین آمده که تخت حکومت شیطان در Pergamum، در ترکیه کنونی، است.
باید نگران این تفاسیر اشتباه بود
شاید در نگاه اول اهمیت این موضوع زیاد به نظر نیاید. اما واقعیت این است که در بین همه مقامات سیاسی دنیا کسانی پیدا میشوند که این احادیث را با دقت بررسی میکنند؛ یا خودشان دنبال بازی کردن نقش شخصیتهای آن احادیث هستند، و یا دیگران را در چنین نقشهایی فرض میکنند.
یکی از حیلههای شیطان این است که افراد تصمیمساز در همه دنیا را در تطبیق آدمها و شرایط ذکر شده در احادیث و کتب، چنان به اشتباه بیاندازد، که پیشگوییهای آنها در شرایطی تحقق یابد که شیطان مایل است.
به عنوان مثال، محتمل است که یک فرمانده نظامی و یا امنیتی ایران به این جمعبندی برسد که شخص معینی شیصبانی یا سفیانی یا دجال است؛ و بر خود لازم ببیند که او را سرکوب کند. بارها با این مطلب برخورد کردهام که بعضیها شخصیتهای سیاسی موجود، مثل آقای مقتدی صدر، را با شیصبانی و امثال او تطبیق دادهاند. چنین تطبیقهایی در نهایت ممکن است افرادی را به اشتباه محاسبه و اقدام عملی وادارد.
در غرب نیز دقیقاً همین مطلب را میشود یافت. یعنی ممکن است وزیر خارجه آمریکا، و یا بعضی فرماندهان نظامی، به این جمعبندی برسند که شخص معینی «ضد مسیح» است؛ و همین مطلب زمینه اقدام عملی آنها شود.
البته در هر دو طرف، همه سعی دارند خود را افرادی نشان دهند که تصمیمسازیشان بر اساس پراگماتیسم است؛ اما وقتی درست بررسی کنیم، خواهیم یافت که بسیاری از آنها دنبال بازی کردن یک فیلمنامه آخرالزمانی هستند. همین مطلب عامل اصلی نگرانی درباره رخداد جنگهای بزرگ و کشتارهای معروف به مرگ سرخ و مرگ سفید باید باشد.
آیا رخداد جنگهای بزرگ آخرالزمانی حتمی است؟
احتمالاً اگر این سؤال را از خیلیها بپرسید، بگویند که چنین چیزی جزء علایم حتمی است. اما بقول معروف «از شافعی نپرسيد امثال اين مسايل». در اکثر شرایطی که برای ظهور گفته شده، احتمال بداء وجود دارد. حتی در مسائلی که حتمی است، معلوم نیست که رخداد آنها رسانهای شود و همه مردم به محض رخ دادن آن، خبردار شوند. در سالهای اخیر اتفاقات بسیار مهمی رخ داد، که هیچکدام آنها رسانهای نشد، و مردم به تدریج در حال خبردار شدن هستند.
«حالپژوهی» هم گواهی این مطلب است که امکان رخداد جنگهای بزرگ خیلی کم شده است؛ و برای آن میشود دلایل گوناگونی را ذکر کرد: اولاً همه اهل سیاست و مردم متوجه هزینههای چنین جنگی هستند، و واقفند که این جنگ فقط بازنده خواهد داشت و کسی برنده نمیشود. دوماً آمادگی جسمانی نسل معاصر خیلی پایین است و اکثر کشورها در تأمین نیروی انسانی ارتشهای خود با مشکل روبرو هستند. سوماً هیچکدام از طرحهای سلاحهای ژنتیک و جنگ بیولوژیک، به جایی نرسید که تعادل استراتژیک را به هم بزند، و خدا اجازه چنین کاری را به هیچکس نداد. چهارم اینکه شیطانپرستهای گلوبالیست بدون جنگ در حال حذف و خلع ید شدن هستند. دو قدرت بزرگ اتمی دنیا، آمریکا و روسیه نیز در حال حاضر در اختیار مسیحیت هستند، و همین اعتقادات توحیدی جلوی رفتارهای شیطانی را انشاءالله خواهد گرفت.
در ماههای اخیر درگیریهای نظامی متعدد و بزرگی رخ داد، که رسانهها هیچ خبری از آن منتشر نکردند. به عنوان نمونه خبر «جنگ توفان دوریان»، حاکی از یک رویارویی تمامعیار نظامی بین چین و آمریکا بود؛ و هر لحظه امکان اینکه به موشکباران سرزمینهای یکدیگر اقدام کنند، وجود داشت. دلیل عقبنشینی، و عدم ادامه تهاجم چین، این بود که دریافتند در صورت گسترش جنگ، نیمی از جمعیت خود را از دست خواهند داد.
[1] https://youtu.be/Pc7MxwkeHbQ