شهادت رابرت مولر در برابر کنگره
تاریخ نشر:باسمه تعالی
حدود ۳ ماه پیش که رابرت مولر گزارش تحقیق خود، درباره دخالت روسیه در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا، را منتشر کرد، در یک مقاله درباره آن توضیح داده بودم.[1] دموکراتها، که از نتیجه این گزارش دلسرد شده بودند، تلاش کردند که مولر را به کنگره دعوت کرده، سئوالاتی از او درباره تحقیقاتش بکنند؛ شاید که از بین جوابهای دوپهلوی او بشود بهانهای برای شروع تحقیقات مجدد پیدا کرد. جلسه استماع شهادت مولر در برابر کنگره، قبل از اینکه شروع به نوشتن این متن کنم، پایان یافت.
در تحقیقات قبلی از اول مشخص بود که نمیشود دخالت روسیه را ثابت، و ترامپ را محکوم و برکنار، کرد؛ چون مدارک ارائه شده ساختگی و تقلبی بود. اما برنامه جناح چپ این بود که این تحقیقات بهقدری طولانی شود که به انتخابات میاندورهای برسد؛ و بواسطه آن بتوانند عملیات روانی خود را انجام دهند و در کسب اکثریت مجلس نمایندگان موفق شوند.
در حال حاضر نیز جناح چپ میخواهد رابرت مولر را مجبور به این اعتراف کند که وزارت دادگستری به او اجازه محکوم کردن رئیسجمهور را نداد، تا کنگره بهانهای برای راهانداختن تحقیقات مجدد داشته باشد. تنها نتیجهای که از تحقیقات مجدد میشود انتظار داشت این است که جناح چپ و رسانههای وابسته به آنها بتوانند بواسطه آن روی افکار عمومی اثر بگذارند و نتیجه انتخابات بعدی را عوض کنند.
جلسه استماع شهادت مولر قرار بود روز ۱۷ جولای انجام شود. این روز سالگرد پرواز اولین هواپیمای رادارگریز B2 بود. یک هفته قبل از این تاریخ QAnon، در پست 3410، به همزمانی شهادت مولر و این سالگرد اشاره میکند و عبارت B(2) را در پایان پست خود ذکر میکند. در انگلیسی بعضی اسمهای رسمی یک معادل خودمانی دارند. مثلاً William را میشود Bill، و Robert را Bob خواند. بنابراین نام رئیس قضا William Barr معادل Bill Bar، و یا B2 است.
اما همین ذکر اسم هواپیمای رادارگریز باعث شد که جناح چپ جلسه استماع شهادت مولر را یک هفته به تأخیر بیاندازند. نگرانی آنها این بود که شاید ملیگرایان مولر را مجبور به همکاری با خود کردهاند و مولر قرار است در آن جلسه مطالبی را بگوید که تمام نقشههای جناح چپ را نقش بر آب کند. Q در پست 3424 به این مطلب اشاره میکند. در نهایت پس از اطمینان از اینکه مولر مطابق دلخواه جناح چپ حرف خواهد زد، این جلسه امروز برگزار شد.
در جریان تحقیقات اولیه، که حدود ۲ سال طول کشید، ترامپ قانوناً میتوانست از قوه قضائیه بخواهد که در مدت زمان مشخصی این تحقیقات را به پایان برساند. اما تهدید عوامل Deep State به انجام عملیات ترور بیولوژیک، قطع شبکههای برق، فروپاشی بازار سهام، و کشتارهای جمعی در خاک آمریکا، مانع از این کار او شد.[3] در نتیجه همین تهدیدها، در عمل جناح چپ توانست اکثریت مجلس نمایندگان را به دست بیاورد. ادعای ملیگرایان این است که تمام پاهای اختاپوس را یک به یک قطع کردهاند و Deep State دیگر قادر به تغییر شرایط نیست. به همین دلیل قصد ندارند به آنها اجازه بدهند که به عملیات روانی خود، برای تغییر نتیجه در انتخابات بعدی، ادامه دهند.
در پست 3458، Q میگوید که اگر شهادت مولر حاوی مطالبی غیر واقع باشد، رئیس قضا چارهای جز خارج کردن مدارک از طبقهبندی محرمانه ندارد. اختیار چنین کاری را ترامپ رسما به رئیس قضا واگذار کرده است و برای روشنگری افکار عمومی، او ممکن است به چنین کاری دست بزند. یکی از دلایل خودداری رئیس قضا از این کار این است که نام دولتها و مقامات کشورهای خارجی نیز در این مدارک محرمانه آورده شده و افشای آنها میتواند تنشهای بینالمللی زیادی را به همراه داشته باشد. دلیل دیگر این است که افشای همه مدارک دستگیری دهها هزار نفر را باعث خواهد شد، و طبعا چنین چیزی به اغتشاش در جامعه منجر میشود.
به همین دلیل از چند روز قبل ارتش در واشنگتن دیسی، عملیات گشت هوایی با هلیکوپترهای جنگی را شروع کرده، تا هم برای دستگیری افراد سرشناس جناح چپ آماده باشند، و هم در صورت وقوع کودتا بتوانند با آن مقابله کنند.
در پست 3472 نیز Q میگوید که این تحرک جناح چپ مثل بومرنگ برخواهد گشت و به خود آنها صدمه خواهد زد. افشای مدارک هزینهها و تنشهای زیادی را باعث خواهد شد. اما جناح چپ وضعیت را به جایی رساندهاند که چارهای جز افشای همه مدارک وجود ندارد؛ و بخش عمده هزینهها متوجه آنها است.
[1] گزارش Mueller https://shakeri.net/4631
[2] Trump says Mueller shouldn’t testify, warns hearing will backfire https://www.foxnews.com/politics/trump-says-mueller-shouldnt-testify-warns-hearing-will-backfire
[3] در سکوت خبری چه اتفاقاتی در آمریکا رخ میدهد؟ https://shakeri.net/4351
جناب شاکری دقت کردین چطور حدس زدم که اپستاین رو خودکشی میدن؟
حس میکنم دقیقا مثل سعید امامی قبل از ناکار کردنش اعترافات خیلی مهمی کرده بوده.
با سلام،
اصل پیشبینی درست بود، فقط داروی نظافت نداشتند که پیشبینی را کامل کنند.
در مورد سخنی هم که درباره نژادپرستی در ایران زدین هم مخالفم.
در ایران نژادپرستی به معنای غربی نداریم. در تاریخ ایران لااقل پس از اسلام سابقه نداره که ستم سیستماتیک به قومی به خاطر نژاد و رنگ پوستش شده باشه.(اختلافات به خاطر دین داشتیم، اما به خاطر نژاد خیر) تاریخ اسلام نشون میده که برای عضویت در جوامع اسلامی و از جمله ایران صرف مسلمان بودن یا حتی گاهی اهل کتاب بودن کفایت میکرده.
افغانهایی هم که گزارش دادن خیلیهاشون آدمهای ناسپاسی بودن. ایران در حالی که خودش در جنگ و شدیدترین مضیقه ها قرار داشت یکی دو میلیون افغان رو به پناهندگی پذیرفت.
اما همین اروپاییها که در بهترین شرایط اقتصادی\(لااقل به نسبت ایران) قرار دارند ورود 100 هزار مهاجر سوری بحران در کشورشون راه انداخته و خطر قدرت گرفتن فاشیستها بینشون زیاد شده.
۱- مردم ایران عادت کردهاند که همیشه حرفهای خیلی خوب در مورد آنها زده شود. یکی از دلایل آن هم وابستگی سیاسیون به رأی آنها است. واقعیت خیلی متفاوت است.
۲- افراد نژادهای دیگر که به ایران سفر میکنند، مرتبا با برخورد نامناسب مردم روبرو هستند، بطوریکه زندگی در آن جامعه را غیرقابل تحمل مییابند. مثلاً خانم مرضیه هاشمی، مجری آمریکایی پرستیوی، روایت دردناکی از تجربه بچههای خود در مدرسه تعریف میکند.
https://www.khabaronline.ir/news/1236183/
۳- یک سوءتفاهم عمومی در ایران وجود دارد که اعتبار کارهای رهبران خود را به خود نسبت میدهند. اگر آقای خمینی در زمان جنگ پناهندگان افعان را پذیرفت، اعتبار این کار متعلق به شخص آقای خمینی است. مردم فقط در اثر یک شایعه افغانی بودن خفاش شب، چند صد جنایت و تجاوز به ناموس آنها مرتکب شدند.
۴- هنوز در ایران حاجی فیروزها صورت خود را سیاه میکنند و میرقصند و پول میگیرند. همین علامت نژادپرستی است. به علاوه نشاندهنده این است که روایت رسمی، درباره عدم سابقه استثمار نژادی ایران، صحیح نیست.
۵- هرکدام از رفتارهایی که در ایران عادی تلقی میشود، در کشورهای دیگر انجام شود، یک درگیری اجتماعی را باعث خواهد شد و مردم با آن مقابله میکنند.
با عرض سلام
یک رنگین پوست نمیتواند نژادپرست باشد.
نژادپرستی یک پدیده غربی است و نشان از دوره بردگی دارد. در ایران بردگی به آن صورتی که در غرب داشتیم، نداشتیم.
اینکه یک بار یک سیاهپوست به ایران آمده و برخورد نامناسبی دیده دلیل بر نژادپرستی نیست. حاجی فیروز هم اهانت به سیاهپوستان محسوب نمیشه چون ما در ایران سیاهپوستی نداریم که بخواهیم آنرا عملی نژادپرستانه بدانیم.
و اما درباره داستان خفاش شب، هزارتا بدترش رو در امریکا داشتیم(لینچ کردن) اما در مورد ایران، عمل نه توسط عموم مردم که توسط اراذل و اوباشی انجام شد که همیشه به دنبال شر میگردند. اما در لینچ کردن، همه مردم با هم کاری را انجام میدادند.
شما این صحنه را دیدید. اما من در روستای خودم و بسیاری روستاهای دیگر دیده ام که افغانها را به رایگان اسکان میدادند و به او کمک میکردند. بچه هاش هم با ما درس میخواندند. ما با اینکه بچه بودیم، رعایت میکردیم که هیچ حرف زشتی به او نزنیم و حتی افغانی هم نگیم.
اینکه ایرانیها را از امریکایی ها نژادپرست تر میدانید، واقعا بی انصافی است. امریکاییها همین الان هم نژاد رسما برایشان مهم است و در اوراق هویتی یا امور اداری نوشته میشود، در حالی که در قانون ایران، لااقل از زمان پیاده شدن شریعت در 1400 سال پیش تا کنون، هیچ وقت قومیت یا نژاد اثر اداری و قانونی نداشته. دین و مذهب البته مهم بوده. اما نژاد خیر
و در نهایت اینکه ما ایرانیان اخلاقهای ناپسند زیادی داریم قابل قبول است. اینکه ما اگر کسی متفاوت باشد ممکن است او را مسخره کنیم قابل پذیرش است. اما اینکه ما خودمان را نژادپرست بدانیم و چیزی که اصلا ارتباطی به ما ندارد را بخودمان منسوب کنیم خیلی جالب نیست.
۱- رتبه اول نژادپرستی در دنیا متعلق به هند است. اتفاقا نژادپرستی در رنگین پوستها بیشتر است.
۲- آریایی های ایران رسما جزء نژاد سفید حساب میشوند.
۳- فرض کنید یک شیعه نیجریهای بخواهد به ایران بیاید و در اینجا ازدواج کند. حتی به فرض که بتواند کسی را برای ازدواج پیدا کند، فشار طعنههای فامیل و جامعه به قدری خواهد بود که یا باید کشور را ترک کنند و یا ازدواج را به هم بزنند. نژادپرستی همین است دیگر. مگر باید شاخ و دم داشته باشد تا آن را باور کنید؟
۴- غرب سابقه تاریکی در نژادپرستی داشته، اما زمانی که مردم به این جمعبندی رسیدند که باید با آن مقابله شود، همه جامعه به سرکوب این امر کمک کردند. اما آن چیزی که شما بر آن تاکید دارید، آن سابقه تاریخی است. در ایران مردم هنوز به مقابله با نژادپرستی معتقد نیستند، بلکه تمایلات نژادپرستانه هنوز پررنگ است. از افراد نژادهای دیگر که به ایران سفر میکنند بپرسید که چه تجربه و احساسی داشتهاند.
هر وقت که یک حاجی فیروز، که صورت خود را سیاه کرده و میرقصد، دیدید و همه مردم جمع شدند و جلوی کار او را گرفتند، آنوقت ادعا کنید که ایرانیها نژادپرست نیستند.
۵- همین وجود حاجیفیروزهای سیاه که »ارباب خودم» میخوانند، نشاندهنده این است که روایت رسمی درباره بردهداری در ایران صحیح نیست، حتی این معضل هنوز هم ادامه دارد. چند ماه پیش یک فیلم دیدم که ماموران انتظامی یک نفتکش را گرفته بودند که پر برده احتمالا پاکستانی برای فروش در بازار ایران بود.
۶- انکار یک واقعیت هیچ کمکی به حل آن نمیکند.اگر بر اساس آمار واقعی بخواهیم ملتها را با هم مقایسه کنیم، مردم ایران رتبه خوبی در دنیا نخواهند آورد. اگر هم در مقایسه با بقیه امتیازهایی داشته باشند، اعتبار آن را باید به اسلام، و رهبرانی که به آن عمل کردهاند، داد.
با سلام و ضمن اینکه عذرخواهی میکنم وارد بحثتان شدم.
جناب شاکری در زمینه نژادپرستی بنده با شما مخالفم.
۱) ما سیاهپوست در همین تهران زیاد داریم برای مثال در دانشگاه شهید بهشتی و یکی از اساتید فیزیکشان فکر کنم نیجریهای است و برخورد نژادپرستی اصلا صورت نمیگیره تنها یکم ارتباط سخته از نظر زبانی. و مثال خبرنگار پرس تی وی زدین ناشی از برداشت سیاسیه نه نژادپرستی و شما دارید علت اشتباهی برای این برخوردها ارائه میدهید. بنده مثالی بزنم از سفید پوستا! شما تو تهران از یه روس بپرسین مردم ایران چه طورن! خب میگن اول به دلیل خارجی بودن خیلی مهمون نوازن ولی تا میفهمین روس هستم سرد میشین! یکی شون داشت کلی توضیح میداد ما همسایه هستیم و ...،خب این بندهها خدا سفید پوستن خوشگل و خارجی هم باشند ولی ملت، سیاسی و از لجبازی با نظام، نظر میدهند نه نژادپرستی. علت اصلی این برخوردها غربزدگیه و اینجا تا یک فرانسوی یا انگلیسی ببینند غش میکنند و میدوند باهاش عکس بگیرند و ... . حتی تو قشر مذهبی. من دردم از غیر مذهبیا نمیگیره. مذهبیها تا یک فرانسوی با حجاب بشه خودشونو میکشند حالا آیا یه بنده خدا چینی با حجاب بشه چقدر اهمیت داره براشون؟! این نژادپرستیه؟! آیا رنگ زرد چینی یا سفید فرانسوی ملاک بوده؟! نه این غرب زدگی محضه.
۲) چرا از یک شیعه لبنانی مثال نمیزنید؟ خب سوریها و لبنانی ها اگر سفید سفید هم باشند باز ملت حاضرند باهاش ازدواج کنند؟ میگن پول مارو خوردن اونجا رو آباد کردند! البته همون شیعه نیجریهای پولدار باشه ملت از روی حرص و طمع باهاش ازدواج میکنند و اصلا این چیزها ذرهای مهم نیست براشون.
۳) برخورد با افغانیها اتفاقا خیلی هم خوب است. شما به رسانهها نگاه نکنید بیایید ببینید تو همین تهران چقدر افغانی کارهای سطح بالا با نرخ بالا انجام میدهند. و هیچکس موقع کار براش مهم نیست طرف افغانیه یا ایرانی. تو شهر خودم هم افغانی زیاد هست و در مدارس و خیریهها امکانات یکسان براشون در نظر گرفته شده و تنها مشکلی وجود داره بندهها خدا نمیرن یه گذرنامه درست حسابی بگیرند و قاچاقی میان و خب به دولت حق بدین باهاشون برخورد کنه. اگر نژادپرستی بود آیا میتوانستند ظریفترین مهارتها رو با دقت یاد بگیرند؟ تازه بندهها خدا اگر تحصیلات عالیه هم داشته باشن خیلی جاهای دیگه هم پیشرفت دارند. مثلا در دانشگاه، جشنواره هنرهاشون برگزار میکنند و اتفاقا خیلی هم بازدید داره.
ضمن عرض سلام و تشکر،
بحث خصوصی نیست. مطالب جنابعالی هم به غنای بحث کمک میکند.
1- بحث انکار نیست. بحث سر مفهوم سازی است. نژادپرستی مسخره کردن یا طعنه زدن نیست. ترجیح دادن قومیت یا ملت خود نژادپرستی نیست. اگر یک خانم تهرانی از طبقه مرفه با یک بلوچ فقیر ایرانی هم ازدواج کند، همین طعنه ها را خواهد شنید.
حتی امر کهنی هم نیست. یک نوع تلقی به انسان است که از علوم قرن 18 و بخصوص 19 می آید و هنوز هم برخی از دانشمندان غربی آن تلقی را قبول دارند. طبق آن تلقی انسانها با هم برادر و همسان نیستند وخلقت مشابهی ندارند. آنها معتقد بودند که نژادهای مختلف انسانی از نظر تواناییهای جسمی تفاوتهای قابل ملاحظه ای دارند و بخصوص بعد از نظریه داروین میگفتند که نژادهای مختلف انسانی مسیر تکاملی متفاوتی داشته اند و برخی مثل سیاهپوستان فقط به درد کار یدی میخورند و برخی مثل سفیدها به درد ریاست. چنین چیزی به این درجه از صراحت در عالم اسلام و از جمله ایران سابقه ندارد(البته برخی نویسندگان مثل ابن خلدون بوده اند که بین نژادهای مختلف تمایز قائل شوند، اما علت تمایز را نه نژاد که وضع آب وهوا میدانستند و مثلا علت عقب ماندگی و به قول خودشان کمهوشی اروپاییها را در آب و هوای سرد اروپا میدانستند نظرات مشابهی هم درباره افریقا و گرمای شدید آن داشتند و خاورمیانه و شمال افریقا و چین و هند را معتدل و متمدن تلقی میکردند.) نژادپرستی به این مفهوم بود که توسط هیتلر تبلیغ میشد و سبب قتلعامهای وسیع شد و متاسفانه هنوز هم به صورت زیرپوستی بین اروپاییها وجود دارد.
امروزه که علم مفهوم نژاد بین انسانها را معتبر نمیداند(و اصلا کلمه نژاد فارسی معادل خوبی برای race نیست)در حال افول است، ولی افولی ضعیف.
از این رو نمیشود این مفهوم قدیمی از نژادپرستی با همه معایب و خطراتی که دارد را با خودپسندی قومی و بیگانه هراسی برخی ایرانیان پیوند بزنیم و یک مفهوم جدید نژادپرستی درست کنیم و با آن ملتهایی مثل ایران و هند را نژادپرست تلقی کنیم.
2- در تاریخ ایران، بخصوص ایران اسلامی به جز برخی مواقع کوتاه هرگز برده داری نداشتیم. دقت کنین که تعداد محدود غلام و کنیز که برای مصارف خانگی به ایران تجارت میشده و تنها در برخی طبقات غنی حضور داشته را نمیشود برده داری خواند. برده داری آن بوده که نیروی کار بردگان در خدمت یک اقتصاد باشد و چرخهای آن را بچرخاند.چنین چیزی معمولا در آسیا وجود نداشته و در روم مصر و یونان باستان و همچنین امریکای معاصر وجود داشته است. اسلام غلامداری و کنیزداری را پذیرفته بوده است، اما با قانونمند کردن آن و گذاشتن محدودیتهای زیاد، مانع از آن شده که نظام برده داری شکل بگیرد. علاوه بر این در ایران چه قبل و چه بعد از اسلام اقتصاد نیازمند به نیروی کار وجود نداشته که بخواهد برده داری کند. در آسیا تنها در قرن 20 بود که یک نظام برده داری قدرتمند شکل گرفت و آنهم توسط ژاپنیها که اسرای کره ای را به بردگی در معادن و صنایع ژاپن وادار کردند. آن حاجی فیروز هم بازمانده همان تجارت بسیار محدود غلام بوده. در آسیا غلام عضوی از خانواده بوده، اما در اروپا برده ابزار کاری بوده فروتر از حیوان.
3- اغلب این متهم کردن ایرانی ها و کلا آسیاییها به نژادپرستی و برده داری و حتی استعمار(!) از آن رو صورت میگیرد که فرهیختگان غربی در پی تطهیر چهره کریه غرب در تاریخ هستند و از آن رو هرچیزی را که اندک شباهتی به رذایل اخلاقی غرب دارد را به عنوان رذایل اخلاقی ما در بوق و کرنا میکنند.
4- اسلام و بخصوص تشیع با ایران همبستگی و تلازم پیدا کرده اند. نمیشود گفت که هر جا ایرانیها اخلاقی عمل کردند به ایرانی بودنشان ربطی ندارد و به خاطر مسلمان بودنشان است. هرچند برخی ایرانیان حرفهتی شونیستی و عرب ستیزانه میزنند و بخصوص فعالیت زیادی در شبکه های اجتماعی دارند وخیلی زیاد به نظر میرسند اما عموم مردم اینچنین نیستند. بهرحال نباید فراموش کرد قلم در کف دشمن است و آنها هرچه بخواهند مینویسند.
ضمنا جناب شاکری یکسر در شبکه های اجتماعی بگردین میبینین که ما ایرانیها 24 ساعته در حال تخریب خودمان هستیم. به نظر من به این نقطه از خود-ویرانگری رسیده ایم که نیاز داریم خوبیهای خودمان را هم بگوییم وگرنه نابود میشویم.
با عرض ارادت.
علی امیدی
۱- شخصا قصد ویرانگری ندارم. اما در برابر یک معضل اجتماعی میشود دو برخورد داشت: آنرا یواشکی جارو کنیم و زیر فرش قایم کنیم؛ و یا موضوع را درست بررسی کنیم تا بشود آن را تحلیل کرده، راه حلی برایش پیدا کرد. ملتهای دیگری هستند که موضوع را درست گزارش میکنند و راه حل ارائه میدهند و مردم هم واقعا به حل آن کمک میکنند.
۲- بررسی تاریخ در جای خود مفید است. اما اینکه بخواهیم هرجا که کم بیاوریم، پروندههای تاریخی را پیش بکشیم و حساب و کتاب را عوض کنیم، کار درستی نیست. در مقایسه وضعیت جاری ملتها باید شرایط کنونی را در نظر گرفت.
- جدا از بحثهای تاریخی، فرض کنید ۲ میلیون نفر، که اکثرا مرد جوان باشند، در سال از کشورهای فقیر وارد ایران شوند، بخش مهمی از امکانات کشور هم صرف تغذیه آنها بشود، هر وقت که خواستند دستهجمعی به مغازهای حمله کنند و آن را غارت کنند، به هرکس هم که خواستند تجاوز کنند. آیا فکر میکنید در ایران برخورد بهتری از آمریکا و یا اروپا با آنها میشود؟
- دوست محترم جناب بهمن فرمودند که در دانشگاه استاد نیجریهای هست. میشود از سیاهپوستهایی که در ایران حضور دارند یک آمارگیری کرد و از آنها پرسید آیا برخورد با آنها در ایران بهتر بوده و یا آمریکا و یا اروپا. بعد میشود درباره رتبه ایران بحث کرد.
۳- شخصا اصراری به استفاده از کلمه «نژادپرستی» ندارم و قصد بحث درباره انتخاب کلمه ندارم. موضوع را نباید خیلی پیچیده کرد. فرض کنید از کسانی که به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند بپرسیم که آیا جامعهای که به ان مهاجرت کردهاند، برخورد خوبی با آنها داشتهاند؟ و آیا آنها از این مهاجرت راضی هستند؟
اگر چنین تحقیقی در همه کشورها صورت بگیرد، بعید میدانم که رتبه ایران بالا باشد. حداقل میشود گفت که آمار کنونی سازمانهای بینالمللی چنین چیزی را تایید میکنند.
۴- همانقدر که خود-ویرانگری مخرب است، «اضافه برآورد» هم غلط است. وقتی جامعه ایران گرفتار همه مسائلی است که بقیه هم با آن درگیر هستند، نمیشود بقیه را بخاطر همان مسائل تحقیر کرد.
تاریخ را برای تسویه حساب پیش نمیکشیم. بیان میکنیم تا از کم و کیف کار مطلع شویم. تاریخ نشان دهنده هویت است.
قاعدتا اگر چنین چیزی شود برخورد لطیفی با آنها نخواهیم کرد و شاید عده از اراذل و اوباش هر گناه از مهاجران را به کل جامعه مهاجران تعمیم دهند و همان کنند که در ماجرای خفاش شب پیش آمد.
اما اگر دقت کنین من مخالفتی با بقیه حرفتان نداشتم. فقط سر نژادپرست تلقی کردن ایرانیها بحثمان شد. بقیه حرفهایتان را عموما قبول دارم.
البته در مواجهه با مسئله مهاجران دو موضوع را باید در نظر بگیرین:
اولی این است که کشورهای مهاجران، بخصوص سوریه و افغانستان را همین غربیها ویران کرده اند. بنابرین آنچه بر سرشان می آید، به نوعی جزای دنیوی همین اعمالشان است. اگر سال 2011 طمع نمیکردند که با نابود کردن حکومت سوریه، یک حکومت دست نشانده در منطقه حساس شامات برقرار کنند و به ایران و حزب الله ضربه بزنند امروز مجبور نبودند صدها هزار پناهنده جنگزده و عصبانی سوری را تحمل کنند.
دومی این است که لااقل اروپا(امریکا وضعش کمی ممکن است متفاوت باشد) چاره ای جز مهاجر پذیری ندارد. حتی راستهای افراطی هم به قدرت برسند؛ بجز تعدیلات اندک تغییری در این سیاست نمیتوانند ایجاد کنند، مگر اینمه رضایت دهند اروپا از سطح کنونی توسعه و اقتصاد به سطح فعلی ایران یا ترکیه برسد. این کشورها خیلی پیر هستند و با توجه به سرانه عمر بالا و بهداشت و پزشکی رایگان یا ارزان و پرداخت حقوق بازنشستگی باید مبالغ زیادی برای نسل پیر خود هزینه کنند. این مبالغ را باید بتوانند از مالیات یا کار کردن جوانان بگیرند و با توجه به نرخ منفی رشد جمعیتی که دارند، نیروی کار کافی ندارند. تا به امروز هم این اختلاف را با گرفتن قرض و بدهکار کردن کشورهایشان حل کرده اند، ولی ممکن است دیگر نتوانند ادامه دهند. بهمین دلیل بود که مرکل با ورود یک میلیون پناهجوی سوری به خاکش موافقت کرد. روزی که بحران بدهیها سرباز کند، امیدشان به همین پناهجوها است که با کار کردن بیشتر از ترس اخراج شدن اقتصاد را سروسامانی دهند.
کلا به نظر من سیر محو شدن قومیت اروپایی و حتی روسی حتمی است و در قرن آتی اروپا به سرزمینی با اکثریت سیاهپوست یا خاورمیانه ای تبدیل میشود. روسیه هم به سرزمینی مسلمان تبدیل میشود.
به گمانم چچنیها و سایر مسلمانان سوریه دریافته اند که بهتر است بجای جدا شدن و خونریزی نسل خود را زیاد کنند و خود بخود روسهایی که نرخ جمعیت منفی دارند قدرت را به آنها واگذار کنند.
اگر تاریخ را بخوانیم، در روم هم همین اتفاق افتاد و جمعیت بالای مهاجمین ژرمن و هون هویت استانهای لاتین و رومی امپراطوری را تغییر داد و بخصوص در مورد استانهای اطراف رود راین و بریتانیای روم، حتی زبان را هم عوض کرد و آلمانی کرد.
گویا رحِم زنان سلاح موثرتری از شمشیر مردان در طی تاریخ بوده است.
۱- به نظرم بخشی از این بحث مربوط به تعریف متفاوتی است که ملتهای مختلف از معنی یک کلمه دارند. ایرانیها معمولا وقتی بخواهند یک کلمه برای یک پدیده انتخاب کنند، اول با بحث علمی و فلسفی شروع میکنند، و یا حداقل جنبههای هنری و زیباییشناسی را در نظر میگیرند. اما غربیها دنبال تعریفی هستند که به آنها در اندازهگیری آن پدیده کمک کند.
رویکرد سازمانهای بینالمللی نیز همین است. تعریفی که آنها از نژادپرستی دارند، تعریف فلسفی نیست؛ بلکه تعریفی قابل اندازهگیری است. معیار خیلی ساده آنها این است که اگر یک نفر از یک نژاد و یا ملت متفاوت بخواهد در یک جامعه دیگر زندگی کند، چقدر آن جامعه را مساعد مییابد و با چه مشکلاتی درآن جامعه روبرو میشود.
بنابراین در نقل قولهایی که از غربیها درباره نژادپرستی میشود، باید این نکته را لحاظ کرد. هر یک از این دو رویکرد سنگ بنای یک تمدن و فرهنگ است و براحتی قابل تغییر نیست.
۲- در این وبلاگ خیلی سعی کردهام این مطلب را روشن کنم که عاملی که باعث تخریب بعضی کشورهای اسلامی شده، دقیقا همان عاملی است که در حال تخریب جوامع غربی است. مقابله با این دشمن هم نیاز به تشریک مساعی ملل مسیحی و اسلامی دارد. این حیله شیطان است که مسیحیها را دشمن اسلام و اسلام را دشمن غرب نشان دهد، هر کدام از اینها را عامل بدبختی دیگری معرفی کند، و اینها را به جان هم بیاندازد.
سلام لطفا کمی در مورد انگلیس هم بنویسین قضایای جدید انگلیس خیلی جالب شده مثل مصاحبه ی کوربین با پرس تی وی
و اینکه یکم مقالاتتون رو قابل فهم تر بیان کنین برای من که تازه دارم میخونم مقاله هاتونو یه سری عبارتا عجیب به نظر میرسن
از همه ی زحماتتون سپاسگذارم
ضمن عرض سلام و تشکر،
لطف بفرمایید مواردی که ناواضح هستند را بفرمایید، تا بدانم از چه جنبهای مطلب وضوح نداشته است
با عرض سلام و ضمن تشکر.
۱) بنده چنین چیزی از سیاهپوستها نپرسیدم و نمیدانم بر اساس چه معیاری باید آمارگیری کرد. مثلا اینکه در آمریکا شرایط شون بهتر باشه شاید به خاطر شرایط بهتر اقتصادی و آزادیهای فردی باشه در حالی که میتواند آنجا نژادپرستی هم حاکم باشه.
۲) تعریفی که بر اساس مساعد بودن شرایط برای این افراد گفتید بستگی به شرایط اقتصادی و مهاجرپذیری اون کشور هم داره و چنین شرایط مساعدی را برای رشد کشورشون ارائه میدهند و نمیشه عدم وجود نژادپرستی تلقی کرد. مثلا وقتی که دو آلمان شرقی و غربی متحد شدند برای بازسازی قسمتهای شرقی یه مرتبه مهاجرپذیری و شرایط برای مهاجرین را به مراتب بالا بردند چون به نیروی کار نیاز داشتند و از افراد مرتبط با رشته عمران در ایران هم به آلمان مهاجرت کردند. خب این را نمیشه معیار قرار بدهیم که اون موقع آلمان از حالت نژادپرستی خارج شد!
۳) در مورد نژاد آریایی هم بنده خیلی شک دارم که درست باشد. توی خود کتیبهها هم ظاهرا تنها جایی از واژه آریا استفاده شده کتیبهی داریوش است که معنای نجیب نوشته شده نه از بعد نژاد. آقای آلبرت پایک هم که قبلا معرفی کردین در یکی از کتابهایش که در مورد الهههای هندو آریایی بود دیدم که از لحاظ اشتراکات زبانی مطرح کرده است و این مسئله، دلیل قانعکننده برای وجود نژاد آریایی نیست! نظر شما در این رابطه چیست؟
با سلام،
از مطالبی که فرمودید متشکرم و نظری ندارم. تنها نکتهای که در رابطه با فرمایشات جنابعالی و جناب آقای امیدی عرض کردم این است که وقتی غربیها درباره نژادپرستی حرف میزنند، تعریفی ارائه میکنند که در اندازهگیری بشود از ان استفاده کرد.
جدا از شرایط اقتصادی و آزادیهای دیگر، میشود نحوه برخورد جامعه با نژادهای دیگر را اندازهگیری و مقایسه کرد.
به عنوان نمونه سال گذشته در تهران یک مدرسه را دیدم که نام آن «هوش سفید» بود. نمیدانم منظور صاحب مدرسه از انتخاب این نام چه بود. اما اگر یک مدرسه در آمریکا چنین اسمی انتخاب کند، حداقل یک ماه کل کشور درباره آن بحث و تظاهرات میکنند، و حداقل یک فرماندار برای آن اخراج میشود. اما در ایران اصلا چنین چیزی حتی سئوالبرانگیز هم نیست.
سلام
اقا مسعود اینکه اونجا اینقد حساسن روی بحث سیاه و سفید برای اینه که اونجا نژاد پرستی واقعا وجود داره در حالی که در ایران اینجور نیست و کسی حساس نیست چونکه نژاد پرستی نداریم
من خودم به شخصه دیدم خانواده های عرب از کشورهای همسایه که با ایرانی ها وصلت داشتن چرا که سالها بین ایرانی ها زندگی کردن و در فرهنگ ما کاملا قاطی شدن
ایرانی ها غریب نواز و مهمان نواز هستن ولی هر غریبه ای را به نژاد خودشون راه نمیدن و باهاشون ازدواج نمیکنن تا اینکه کاملا فرهنگ ایرانا به خودشون بگیرن این اتفاقا بسیار هوشمندانس و حاصل غیرت مثبت ما ایرانی ها
شما در جنگ فقط نمیتوانید روی مذهب حساب کنید باید روی وطن پرستی مردم نیز حساب باز کنید
شما به من بگید چند درصد کشورهایی که نژاد را کنار گذاشتن و مختلط شدن مردمشون حاضرن برای اون کشور بجنگن
ایرانی هایی که سالها در کانادا بودن حاضرن برا کانادا بجنگن ؟
یا نژاد های دیگه چطور ؟
خارج از بحث جنگ حتی روایاتی داریم که ازدواج یک سیاه و یک سفید را خوب نمیدانند و این اختلاف نژادی یکی از نوامیس خلقت است
در ضمن اینکه میگویید اگر امار بگیرند فکر نکنم ایرانی ها رتبه ی خوبی بیاورند درست نیست اولا که امار موسسات جهانی اصلا با ایرانی ها مهربان نیست دوما کو امار؟
سلام،
ایران در همه زمینهها تلاش دارد آمارها را مخفی نگه دارد. به همین دلیل سالهای زیادی است که درآمارهای بینالمللی آمار ایران را کمتر میشود یافت.
تصورم این است که ایرانیها خودشان را خیلی بهتر از بقیه دنیا میدانند، اما وقتی حرف از اندازهگیری و مقایسه عددی میشود، رتبه خود را باور نمیکنند، و به همین دلیل آمارها را مخفی نگه میدارند.
Most Racist Countries 2019
رتبه ایران باید چیزی در حدود پاکستان و عراق باشد. حتی اگر نصف آنها باشد، باز از خیلی کشورهای دیگر بیشتر است.
Wikipedia
عصبانیت افغانیها از نژادپرستی در تلویزیون ایران
سلام مجدد
اینکه شما تصورات خودتان را جز امار حساب میکنید و حدس میزنید به جای خود محترم ولی اماری نیست در واقع .ولی خب منم حدس میزنم که ایران رتبه ی اخر باشد ...اگه قرار به حدس زدن باشد.
در ضمن شما ملاک اونها برای امار دادن را قبول دارید؟
ملاک حقوق بشر اونها را چی ؟ایا ملاک های اونها قابل قبول است؟
اینکه بنده در صحبتهام از دلیل عدم ازدواج ایرانی با بیگانه ها گفتم به نظر شما ملاک خوبی نیست؟
از شما بعیده که صدا و سیما را با مردم یکی کنید در حالی که بارها از نفوذی های این سازمان و رسانه های داخلی حرف زدین
اقا مسعود ببینید ما اینجا داریم با افغانی ها زندگی میکنیم ما مردم همچین چیزایی را اصلا قبول نداریم و بر عکس در بسیاری از کارها حتی کارهای تخصصی و رده بالا به افغانی ها اعتماد داریم و باهاشون برخورد انسانی میکنیم حتی اگر درگیری ای بوده نمیتوانید به مردم نسبت بدهید و نقش ارازل و اوباش را نادیده بگیرید
نکنه شما توقع دارید که ما فرهنگ و نژاد خودمان را پست تر از دیگران بدانیم و هویت ملی و تاریخی را در نظر نگیریم و کلا بیخیال خودباوری و توانمندی این ملت بشیم اتفاقا برعکس من فکر میکنم دستهایی در کارند که ما خودباوری نداشته باشیم و اونجور که لازمه کسی از هویت و تاریخ این مردم مظلوم دفاع نکرده و الان با پدیده ی غرب پرستی که سالها در بین ایرانی ها رواج داره روبرو هستیم و در بیشتر مواقع اونها را برتر میدونیم .
الان دوره ای ایست که دیگه به قول رائفی پور دوگانه ی انقلابی و ضد انقلابی از بین رفته بلکه دوگانه ی وطن پرست و خائن جایگزین ان شده
دوره ای که بیش از گذشته به تاکید روی هویت ایرانی نیاز داریم به تاکید بر خودباوری نیاز داریم.
ضمن عرض سلام و تشکر،
غربزدگی یک پدیده واقعی است و هنوز افرادی پیدا میشوند که دنبال گسترش آن هستند. اما نکته این است که غربزدگی تنها آفت برای یک ملت نیست؛ بلکه آفت خطرناکتر این است که از توان یک ملت برای ساخت امپراطوری و سرکوب بقیه ملتها استفاده شود.
اصل اینکه سازمانهای جهانی ممکن است مغرضانه آمار را ارائه دهند، قابل بررسی است. بهرحال باید راهی برای مقایسه ایران با بقیه کشورها در هر زمینهای توسعه داده شود. اما عدم علاقه دولت و مردم ایران به مقایسه خود با بقیه دنیا نگرانکننده است.
پس از کامنت جنابعالی در تلگرام نمونهای از تبلیغ تنفر از غرب را مثال زدم، که آن هم به اندازه غربزدگی غلط است. اگر ایران از ارائه امار واقعی طفره نمیرفت، زمینه این تبلیغ تنفر وجود نداشت.
به علاوه فرض اینکه میزان racism در ایران چیزی در حدود همسایههایش باشد، فرض اولیه است و برای هر حدسی خلاف آن باید دلیل کافی ارائه کرد.
از کلمه racism استفاده کردم، چون ترجمه آن که نژادپرستی است، معنی دیگری غیر از آنچه منظور بقیه دنیا است را میرساند.