گسترش اسلام در غرب و گسترش مسیحیت در دنیای اسلام
تاریخ نشر:باسمه تعالی
دنیا عجایب فراوانی دارد که انسان را به حیرت وامیدارد. اینکه اکثر این موارد در جلوی چشم همه هست و کسی به آن توجه نمیکند، قضیه را تعجبانگیزتر میکند. یکی از این عجایب،داستان گسترش اسلام در غرب و گسترش مسیحیت در دنیای اسلام است.
درباره علت شکست کلیسای مسیحی در غرب، که به رنسانس منجر شد، مطلب زیاد میشود پیدا کرد. بطور خلاصه جنگهای ۳۰ ساله بین فرقههای مختلف مسیحی در اروپا، منجر به این شد که بطور کلی کلیسا را از ایفای نقش در حکومت کنار بگذارند. اما پس از چند قرن، که گرایش به دین در حال زیاد شدن است، اسلام بالاترین توان را در جذب علاقهمندان به دین الهی دارد. نشانههای زیادی برای این ادعا میشود یافت. یکی از نشانهها این است که اخیراً در لندن ۵۰۰ کلیسا تعطیل شده و در برابر آن ۴۲۳ مسجد جدید افتتاح شده است.[1] وضعیت اجتماعات اسلامی در اکثر شهرهای اروپایی و آمریکای شمالی،خیلی متفاوت از وضعیت حتی ۲۰ سال پیش است. اکنون در بسیاری از شهرهای غربی، مسلمین خود را اقلیتی، که باید فعالیتهای اجتماعی خود را در خفا انجام دهند، احساس نمیکنند.
مشوق اصلی گرایش دوباره جهان به دین، و علیالخصوص اسلام، انقلاب اسلامی ایران و شخص آقای خمینی بود. این انقلاب باعث شد که حرف از دین در مجامع فکری و سیاسی، دوباره مطرح شود. حتی این انقلاب مسیحیت را هم زنده کرد؛ چون در حال حاضر ادعای مبلیغین مسیحی در غرب این است که اگر غرب عناد خود با مسیحیت را ادامه بدهد، چارهای جز کرنش در برابر اسلام ندارد.
ماجرا تا این قسمت چندان تعجببرانگیز نیست. نکته اعجابآور این ماجرا این است که همان مبلغین مسیحی، که بخاطر انقلاب اسلامی ایران فرصتی برای نفس کشیدن پیدا کردهاند، بهترین زمینه برای تبلیغ و رشد خود را در سرزمینهای اسلامی، و علیالخصوص ایران، یافتهاند.
امروز تبلیغی از یک کلیسای محلی Seventh-day Adventist در ونکوور دیدم که خطاب به اعضای خود چنین نوشته بود:
«چه نشستهاید که میلیونها نفر در ایران به کلیساهای خانگی ملحق شدهاند و، علیرغم همه خطراتی که خروج از اسلام آنها را تهدید میکند، مسیحی شدهاند. میلیونها نفر دیگر هم آماده تغییر دین هستند و اگر بجنبید و امکانات کار را فراهم کنید، میتوان در ترکیب جمعیتی مسحیت در برابر اسلام، در این کشور، تحول اساسی ایجاد کرد.»
اعداد و ارقامی که برای میزان گرایش به مسیحیت در ایران، و بقیه کشورهای اسلامی مثل اندونزی و سودان و نیجریه، ارائه میشود، قابل راستیآزمایی نیست. در بعضی موارد در این آمارها اغراق شده است، مثلاً ادعا شده که در نیجریه ۶۰۰ هزار نفر از اسلام به مسیحیت گرویدهاند.[3] در حالیکه میدانیم آمار واقعی کاملاً برعکس این ادعا است؛ و میزان گرایش به اسلام بهقدری زیاد بود که دولت مرکزی، برای مقابله با آن، اقدام به قلع و قمع طرفداران شیخ زکزاکی کرد. از طرف دیگر این نگرانی وجود دارد که، در مواردی مانند ایران، آمار گرایش به مسیحیت را کم نشان دهند، تا عکسالعملی را به همراه نداشته باشد. احتمالاً این مخفیکاری تا زمانی که جمعیت مسیحیها در ایران به ٪۱۰ کل جمعیت نرسیده باشد، ادامه خواهد داشت.
متأسفانه نمیدانم چطور میشود این مطلب را به نومسیحیهای ایران، و بقیه کشورهای اسلامی، فهماند که اولاً عامل نجات مسیحیت از مرگ حتمی و ورود دوباره آن به صحنه جهانی، انقلاب اسلامی ایران است. آمار گرایش به مسیحیت در دهههای اخیر، بوضوح این را نشان میدهد.[3] دوماً دلیل تمرکز مبلغین مسیحی روی کشورهای اسلامی این است که اینها هیچ شانسی برای موفقیت در جوامعی که بطور سنتی مسیحی بودهاند، ندارند. در همان جوامع، اسلام با سرعت در حال رشد است.
یکی از دوستان به شوخی فرمودند که صدور انقلاب اسلامی ایران، چنان شدید صورت گرفت که همه انقلاب و اسلام را به دنیا صادر کردند و هیچی برای خود ایران باقی نماند. امیدوارم که این فقط یک شوخی باشد.
[1] Londonistan: 423 New Mosques; 500 Closed Churches https://www.gatestoneinstitute.org/10124/london-mosques-churches
[2] https://amazingdiscoveries.org/blog/reaching-moslems-in-germany/
[3] Believers in Christ from a Muslim Background: A Global Census https://www.academia.edu/16338087
سلام اقای شاکری.
اینکه میگن شیطان پرستی خیلی داره رواج پیدا میکنه و توی جذب انسان ها الان از همه دین ها(اگه بشه بهش گفت دین) امار بیشتری داره درسته؟
ضمن عرض سلام،
دوستان میفرمایند که در ایران رشد شیطانپرستی زیاد است. اما این رشد در غرب مربوط به دهههای گذشته است. در حال حاضر اقدامات جدی برای قلع و قمع اینها در غرب و روسیه صورت گرفته است.
یکی از اهداف ملیگرایان مبارزه با همین جمعیت است و بدور از هیاهوی رسانهای اقدامات خیلی مهمی انجام دادهاند.
دلیل رسانهای نکردن کار هم این بوده که ذهن جامعه تحمل درک و پذیرش خیلی از جنبههای این قضیه را ندارد.
گسترش مسیحیت در ایران در حال حاضر اصلا جدی نیست...
چیزی که در ایران نگران کننده است گسترش آتئیسم و شیطان پرستی است.
وگرنه کسی که بخواهد از اسلام به مسیحیت برود و به اصطلاح دنده معکوس بکشد(!) اگر دنبال اخذ پناهندگی و مسیحیت قلابی نباشد را میتوان در چند دقیقه توجیه کرد که کارش چه از نظر دینی و چه غیردینی اشتباه محض است.
یجور دیگه هم میشه ب قضیه نگاه کرد
مسیحی ها ک از مسیحیت خیری ندیده اند ب اسلام رو اوردند
و مسلمانان ک از اسلام خیری ندیدند ب مسیحیت.
یعنی صدای دهل از دور خوش است هر دو گروه چون واقعیت دین خودشون رو میبینند ازش زده میشوند
مثلا همین انقلاب ما از دید ی خارجی شاید خیلی جالب باشه چون چهل ساله قدرتهای دنیارو ب چالش کشیده
اما ی ایرانی ک داخل این انقلاب بوده میدونه اصلا آش دهن سوزی نیست و خیلی چیزارو قربانی کرده ک فقط سرپا بمونه
البته ابدا ادم بی دین و ایمانی نیستم اما معتقدم نه این اسلام اسلام واقعیه نه اون مسیحیت. دین خدا بدون حجت و فرستاده خدا ارزش چندانی نداره و راه گشا نیست.
این انقلاب هم فقط اسم اسلام رو یدک میکشه
نمیدونم چندتا نشونه باید ببینید تا قانع بشین انقلاب ایران هدفی جز نابودی یه عده جوون پاک و بیگناه در جنگ و ناامید کردن مردم از دین نداشته.توصیه میکنم خاطرات ارتشبد فردوست رو مطالعه بفرمایین تا متوجه بشین در همون ابتدا چطور نیروهای مردمی رو ترور کردن و چه کسانی باقیموندن.حالا هی بنویسین که فضای فکری ایرانی ها مسمومه.انگار فضای فکری ژنتیکی مسموم بوده و از امید واهی به انقلاب ایران در غرب بنویسین
بحث فکری کاملا از عملکرد افراد جدا است و نباید اینها را قاطی کرد.
رفتار افراد را نمیشود به عنوان توجیه نحوه تفکر دیگران به حساب آورد.
این خیلی عوامانه است که آدم بخواهد به بهانه اینکه فلانی چنین کرد و بهمانی چنان، نحوه تفکر خود را توجیه کند.
سلام
اخیرا سروش نیز خمینی را باسوادترین رهبر از زمان هخامنشیان تا به امروز دانسته بود.اظهار نظری که تمام رشته هایش تاکنون را پنبه کرد و تیشه به ریشه تمام روشنفکران دینی زد. شاید فقط با یک اظهار نظر معقول به نظر نیاید اما از آن لحظه به بعد دیگر هرگز حتی یک جمله از حرفها و سخنانش را گوش نداده ام.از اظهار نظر شما نیز آنچنان متاسف شدم که احساس کسی را دارم که همه چیزش را از دست داده است.قطعا آیندگان در کتابهای تاریخ آینده ورود خمینی به ایران را مترادف با حمله مغول و چنگیزخان بلکه بدتر از آن خواهند نوشت. از هم اکنون میدانم که جوابتان چیزی غیر از ماله کشی با کلمات نخواهد بود چون جوابی که به فرد بالایی داده اید سفسطه ای ماهرانه است که هر چه بخوانی بیشتر میخوانی بیشتر گنگ میشوی.
سلام،
طوری میگویید که آدم جرات نکند حرف بزند.