درباره گلوبالیسم
تاریخ نشر:باسمه تعالی
ما در این دوره با یک عده شبهروشنفکر سکولار طرف هستیم که بخاطر سادهانگاری خودشان، متوجه خیلی قضایا نمیشوند و فکر میکنند که بقیه خرافاتی و مرتجع هستند. مثلاً در مراسم افتتاح تونل Gotthard سوئیس، مقامات عالی اروپایی حضور داشتند و شاید خیلی از آنها متوجه نشدند که این مراسم تاجگذاری و اعلان سلطنت یک جن است.[1] در این مراسم آدمها، اعم از زن و مرد، با لباس عروس، دامادی آن جن را پذیرفته بودند. این همان چیزی است که در روایات قدیمی درباره تبعیت از ابلیس نقل شده بود. اگر این افراد از آن روایات اطلاع داشتند، به خود میآمدند و گول نمیخوردند.
ساختار هرمی گروههای شیطانی
درباره ساختار هرمی گروههای شیطانی و جای هر کدام از این گروهها در این هرم، مطالب ضد و نقیض زیادی شنیده میشود و اسامی مانند بانکدارهای جهانی، گروه ۳۰۰، واتیکان، شبکههای فراماسونری، و ایلومیناتی و بسیاری از اسامی دیگر، معروف هستند. اما شخصاً ضرورتی برای شناخت دقیق سلسله مراتب این گروهها احساس نمیکنم و احتمال میدهم که ساختاری سیال داشته باشند. یعنی به هرکدام از آنها که بتوانند در یک مقطع تاریخی، در پیشبرد برنامههای شیطان موفقتر عمل کنند، میدان بیشتری داده میشود.
شاهد این حرف این است که حدود یک سال و نیم پیش واتیکان عملاً ادعای این را داشت که میتواند رهبری سیاسی اروپای واحد و رهبری فکری دنیا را به عهده بگیرد. به همین دلیل مراسمی برگزار کردند که شبیه تاجگذاری پاپ در واتیکان بود. تمام رهبران اروپا به مدت یک ساعت منتظر تشریف فرمایی جناب پاپ شدند و ایستادند تا ایشان به تخت بلندی بنشیند.[2] اما خیلی زود مشخص شد که پاپ حتی نمیتواند با موج آبروریزیهای کلیسا مقابله کند؛ و نه تنها این برنامه تمام شد، بلکه خود پاپ فرانسیس هم قرار است در ماه فوریه استعفای خود را اعلام کند. قبل از آن هم برای چند سال دالائیلاما در صدر اخبار رسانههای غربی بود و همه سفرها و سخنرانیهایش را منعکس میکردند. تلاش او این بود که نسخه دین فراگیر جهانی خود را پیادهسازی کند و وقتی شکست خورد، به فراموشی سپرده شد.
مکاتب فکری پس از رنسانس
تجربه تاریخی در اختراع یک مکتب و دین جدید این بوده که هر ایده جدید یک عده را به خود جذب میکند و عدهای دیگر را دفع. بعد از مدتی آن مکتب به یک عقیده در کنار همه عقاید دیگر تبدیل میشود و مرور زمان آن را از رونق میاندازد و پوسیده میکند.
اکثر مردم از نظر فکری ضعیف بوده، توان نگاه جامع و از بالا به قضایا ندارند؛ و توجه هرکدام از آنها را با یک مفهوم خاص میشود جلب کرد. یکی به آزادی بیشتر اهمیت میدهد و یکی به برابری. برای یکی مسائل سیاسی و فلسفی جذاب هستند و برای دیگری مسائل اقتصادی. از زمان رنسانس به بعد، رهبران گروههای شیطانی با درک این مطلب، طرح دیگری برای از میدان به در کردن ادیان توحیدی ریختند. طرح آنها این یود که مطابق سلیقه هر گروهی از مردم یک مدل فکری یا ایسم درست کنند، و هر کدام از این ایسم ها فقط روی یکی از جنبههای مورد علاقه مردم تکیه داشته باشد. اما نقطه مشترک آنها این باشد که همه آنها ادعای این را داشته باشند که بشر با اتخاذ آن عقیده به سعادت رسیده و همه مشکلاتش حل میشود. لذا مکاتب اختراعی آن دوره، مثل کمونیسم، سوسیالیسم، لیبرالیسم، کاپیتالیسم و بقیه ایسمها ، علاوه بر اینکه ادعاهای گزافی دارند؛ هیچکدام از ایسمهای دیگر را تحمل نمیکنند و تا آنها را از بین نبرند، انجام رسالت خود را ناقص میدانند.
این ایسمها از آن رو که دید جامعی نسبت به انسان، جایگاه انسان در کل خلقت، و هدف غائی انسان ندارند، نمیتوانند همه مشکلات بشر را حل کنند و دیر با زود کهنه میشوند. اما طرفداران این عقاید یا توان فکری درک این مطالب را ندارند و یا درک آن برای آنها زمانبر است.
برای گروههای شیطانی پشت پرده، چندان فرقی نمیکند که کدام این ایسمها جهانگیر شود. کافی است که:
- اولاً مردم را از ادیان الهی دور کند و این احساس را در آنها بوجود آورد که بشر به جایی رسیده که خودش میتواند راه خود را پیدا کند.
- دوماً انرژی روانی آنها را در تخاصم بین ایسمها تخلیه کند؛ تا زمانی که کاملاً مستأصل شدند، آماده پذیرش هر چیزی باشند که تا قبل از آن امکان اقبال به آن وجود نداشت، مثل بتپرستی.
- سوماً همیشه یک بهانه برای درگیر کردن انسانها با هم و کشتار و جنگ، و در نهایت افسار کردن نسل بشر داشته باشند.
- چهارم اینکه هر کدام از این ایسمها که توانست جهانگیر شود، سلطه گروههای شیطانی سازنده آن را بر دنیا به همراه خواهد داشت.
نقطه مشترک همه ایسمها در گلوبالیسم است
باگذشت زمان این نکته برای مردم دنیا در حال روشن شدن است که همه ادعاهای این ایسمها فقط بهانهای است برای سلطه بر دنیا. به همین دلیل اصطلاح گلوبالیسم به عنوان چتری برای همه این مکاتب تصنّعی در حال جا افتادن است. به عنوان نمونه کمونیسم چندان فرقی با کاپیتالیسم ندارد؛ در یک سیستم باید اول پول داشته باشید تا در ساختار قدرت جای بگیرید، و در دیگری باید در ساختار قدرت باشید تا بر منابع مالی تسلط پیدا کنید. در نهایت نتیجه هردو سیستم یکی است: رهبران جامعه هم ثروت را تحت کنترل دارند و هم قدرت سیاسی را.
گلوبالیسم در ایران
اگر در سیر تحولات سیاسی بعد انقلاب مطالعه کنیم، همین مطلب را به وضوح مشاهده میکنیم:
همان افرادی از جناح چپ که کمونیستیترین اقتصاد تاریخ ایران را در زمان جنگ پیاده کردند، بعداً مدعی لیبرالیسم شدند و به اسم اصلاحطلبی به دنبال تضعیف اعتقادات دینی رفتند. برای طرفداران اصلاحطلبی نیز این سئوال پیش نیامد که چطور بازجوهای زندان اوین جناح چپ، فقط در یک دهه به مدعیان دموکراسی و آزادی بیان تبدیل شدند. بعد همان افراد به دنبال تحمیل قراردادهای بینالمللی به ایران رفتند و به اسم برجام و 2030 و FATF، اهداف خود را دنبال کردند. اینها در هر دورهای، بنا به اقتضاء زمان، به رنگی درآمدند و از رنگ عوض کردنهای خود احساس شرم نکردند. اما آن چیزی که در همه این تغییر رنگها ثابت ماند، این بود که آنها به دنبال حل شدن در جامعه به اصطلاح جهانی و مدینه فاضله خیالی خودشان هستند. به همین دلیل عنوان گلوبالیست برای آنها مناسبتر است.
خاطره شخصی خودم از اوائل انقلاب این است که هرچند اصطلاح گلوبالیسم در آن زمان مطرح نشده بود، اصل ایده برای بسیاری از مطلعین شناخته شده بود و طرفداران قابل توجهی داشت. به خاطر میآورم که در سالهای ۶۷ و ۶۸ پروژهای را در یک مؤسسه پژوهشی دنبال میکردیم که بتوانیم کامپیوترهای خانگی و شخصی سادهای تولید کنیم که با زبان فارسی با آن بشود کار کرد؛ و بتوان آن را برای استفاده در مدارس تولید انبوه کرد. آن مؤسسه دهها نفر از معاونین وزیر و مدیران دولتی را به یک جلسه دعوت کرد تا درباره پروژه مذکور اطلاعرسانی کند. در آن جلسه درباره لزوم طراحی بازیهای کامپیوتری مطابق با فرهنگ ایرانی-اسلامی صحبت کردم و نقشه راه خود را برای تقابل تهاجمی با فرهنگ غربی از این طریق تشریح کردم. یکی از آن مدعوین، که به خاطر ندارم چه سمتی داشت، شدیداً عصبانی شد و رئیس آن مؤسسه را تهدید کرد که سریعاً چنین پروژههایی را کنار بگذارد؛ چون دهکده جهانی در حال شکلگیری است و ما بزودی جزء این دهکده خواهیم بود؛ و هرگونه تلاشی برای مقابله با این روند، در خلاف جهت آب شنا کردن است. توقع ما از دعوت مدیران دولتی این بود که حمایت آنها را از پروژه جلب کنیم. اما نتیجه آن جلسه این شد که کلاً پروژه منتفی شد. از همان زمان دریافتم که گلوبالیسم در ایران ریشه دوانده است.
اکثر طرفداران گلوبالیسم دچار سوءتفاهم هستند
کسانی که به بهانه لیبرالیسم و آزادیهای اجتماعی و شعارهای اینچنین به دنبال گلوبالیسم راه افتادهاند، متوجه نیستند که گلوبالیسم با آزادی و حقوق بشر و دموکراسی در تزاحم است؛ چون رأی مجامع بینالمللی را بالاتر و قاهر بر رأی و سلیقه هر جامعه میداند. چرا باید کسی که برای آزادیهای خود ارزش قائل است، حاضر شود که از آزادیهای خود صرفنظر کند و بجای آن سلطه سازمان ملل را بپذیرد؟
جدا از این مطلب گلوبالیسم هیچ مشکلی را از بشر حل نمیکند.
بعضی از سیاسیون چنین وانمود میکنند که مثلا اگر جهان تحت کنترل سازمان ملل و سازمانهای وابسته به آن باشد، مشکلات دنیا حل میشود؛ در حالی که این ادعا قابل اثبات نیست. چه کسی این را اثبات کرده که اگر همه تصمیمهای عالم در یک اتاق گرفته شود، حتماً نتیجه بهتری میشود گرفت و این تصمیم به نفع همه خواهد بود؟
تنها خاصیت گلوبالیسم این است که انسان آزاد را به برده تبدیل میکند و همین مطلب سلطه شیطان را به دنبال دارد.
شیطانی بودن گلوبالیسم
رهبران گلوبالیسم به صراحت به وابستگی خود به شیطان اذعان کردهاند و در تمام سمبلهای مجامع بینالمللی به وضوح میشود این مطلب را دید. بطور کلی هر وقت که شیطان بخواهد انسان را گول بزند، باید به او بفهماند که دارد گول میخورد؛ و اگر چنین نکند نمیتواند انسان را افسار بزند. مثلا در داستان میوه درخت ممنوعه (اعراف ۲۰) ابلیس به آدم یادآوری میکند که پروردگارتان آن درخت را نهی کرده است؛ و بعد از آن گول زدن را شروع میکند. با این کار آدم دیگر نتوانست چنین عذر بیاورد که نهی پروردگار را فراموش کردم.
به عنوان نمونه در تابلوی نقاشی نصب شده در شورای امنیت، شیطان را نشان داده که سیب را به دست حوا میدهد و جلوی آن آدم و حوای پا به سن گذاشته را نقش کرده که قابیل در مرکز تابلو پیش پای آنها نشسته است. تعداد سمبلیزمهای اینچنین در این تابلو بهقدری زیاد است که جا دارد یک کتاب قطور برای شرح همه آنها نوشته شود.
اگر شیطانپرستها که آنها را با عنوان گلوبالیست خطاب میکنیم، بتوانند سلطه خود را بر تمام دنیا گسترش دهند، قطعاً از این سلطه برای دشمنی با بشر استفاده خواهند کرد؛ و این دشمنی را به روشهای زیر اعمال خواهند کرد:
- با از میان برداشتن مرزهای ملی و تخریب تعریف دولت-ملت و قاطی کردن نژادها، در صدد هستند تا تعریفی که مردم از هویت خود دارند را از بین ببرند. یعنی همه کشورهای بزرگ باید به واحدهای سیاسی کوچک و غیر قابل دفاع تقسیم شوند. سیل مهاجرت به اروپا یکی از همین ابزارها است. هجوم اخیر کاروانهای مهاجران به آمریکا از مکزیک و آمریکای مرکزی دقیقاً به همین منظور است.
- همه مذاهب توحیدی را از بین خواهند برد و به جای آن یک دین وحدت وجودی جایگزین خواهند کرد. زمینهسازی های اخیر برای جاانداختن مسأله ارتباط با موجودات فضایی و زیاد شدن رفتوآمد سفینههای فضایی برای این است که فرشتهها را موجودات فضایی و وحی الهی و کتابهای آسمانی را تعلیمات آنها اعلام کنند.
- با گسترش فقر و ایجاد مشکلات اجتماعی، زمینه جنگهای فرقهای را بقدری زیاد میکنند که همهجا جنگ داخلی راه بیافتد و زمینه کاهش جمعیت دنیا بوجود آید.
- اگر با روشهای دیگر نتوانستند به اهداف خود در کاهش جمعیت برسند، با پخش بیماریهای واگیردار این هدف را تحقق خواهند بخشید.
- در مرحله بعدی، قربانی انسان با جنگ و بیماری و روشهای دیگر را آنقدر ادامه میدهند که نسل بشر کلاً نابود شود.
برای رهبران اصلی شیطانپرست، این مطلب واضح است که به ابلیس کمک میکنند تا بتواند ادعای خود برعلیه بشر را اثبات کند و در رقابت خود با نوع بشر پیروز شود. آنها به خلود در جهنم به همراه ابلیس راضی و قانع هستند و به کرّات به این مطلب اذعان کردهاند.
مخالفت با گلوبالیسم
جوامع غربی شاهد حجم عظیم کودکآزاری، قربانی انسان، مراسم شیطانی و سیل مهاجرت هستند. به همین دلیل به ترس افتادهاند و حمایت از حرکتهای پاپیولیستی و ملیگرایانه و مذهبی زیاد شده است. داستان دشمنی شیطان با نوع بشر در همه کتابهای آسمانی ذکر شده و هشدارهای لازم در این مورد به بشر داده شده است. هر بشری که فطرتش نمرده باشد، همراهی با شیطان را به ضرر خود خواهد یافت. به همین دلیل هنوز احتمال این وجود دارد که مردم و بعضی از مقامات نظامی و سیاسی کشورهای غربی، اجازه تخریب بیش از این را به گلوبالیستها ندهند و جلوی طرح راهاندازی جنگ جهانی دیگری را بگیرند.
[1] مراسم افتتاح تونل Gotthard در سوئیس https://shakeri.net/2608
[2] اتحادیه صلیبی اروپا در حال شکلگیری است https://shakeri.net/2936
با سلام.
بابت نوشتن مقالهی خیلی خوبتان، بسیار سپاسگزارم.
جالب این است که طرفدارن جناح ذکر شده در مقاله، در یک جمله "بالاخره آدمها تغییر میکنند" رنگ عوضکردن آنها را توجیه میکنند!!!
با عرض سلام.
اگر ممکن است توضیحاتی دربارهی جایگاه کشور هند در گلوبالیسم ارائه میدهید؟
با تشکر بسیار.
سلام
ایکاش در مورد این تابلوی نقاشی بیشتر بنویسید و اگر لینک معتبری در مورد نمادهای موجود در این نقاشی هست،اینجا بگذارید
برای رهبران اصلی شیطانپرست، این مطلب واضح است که به ابلیس کمک میکنند تا بتواند ادعای خود برعلیه بشر را اثبات کند و در رقابت خود با نوع بشر پیروز شود
این جمله خیلی خطرناکه خیلی مظطربم کرد.