باسمه تعالی

در مقاله صدای طبل های جنگ نوشته بودم که برنامه گروه های شیطانی پس از حذف ادیان توحیدی، منسوخ کردن مادیگری و سکولاریسم و اجباری کردن پرستش شیطان است. البته امیدوارم رب جلیل نقشه های آنها را نقش بر آب کند، ولی به نظر می رسد که چنین نقشه ای را با جدیت در حال پیگیری هستند. مسیحی های معتقد ادعا می کنند که Santa همان Satan یا شیطان است که با جابجا کردن یک حرف آن به این صورت نوشته میشود. معتقدان به ادیان توحیدی قاعدتا باید هر آن چه که آرزو دارند را از خالق و پروردگار خود طلب کنند و این مطلب را به بچه های خود می آموزند که دعای خود را به درگاه خداوند عرضه کنند. اما در مدارس ابتدایی در غرب رسم است که ایام کریسمس از بچه ها بخواهند نامه ای به Santa یا بابانوئل بنویسند و از او هدایایی را که آرزو دارند، درخواست کنند تا در ذهن آنها موجود خیالی Santa را بجای خدا قرار دهند. نامه نوشتن بچه ها به Santa برای بیان آرزوهایی که برای هدایا دارند، تا آنجا جدی است که وقتی فرزندم در مدرسه چنین نامه ای را ننوشت، نامه ای رسمی از مدرسه به ما فرستاده شد و با تحکم یادآوری شد که این نامه باید نوشته شود. حالا فرض کنید بچه ای به جای نامه نوشتن به Santa، بخواهد آرزوهای خود را به درگاه خداوند عرضه کند و نامه خود را خطاب به خداوند بنویسد. قطعا این بچه و والدینش مواخذه خواهند شد. اگر هم معلوم شد که پدر ومادر او را به این کار وادار کرده اند، این شروع دردسرهای بعدی برای آنها است.

تا اینجا قضیه به اندازه کافی شیطانی هست، اما اتفاق جدیدی که در حال افتادن است، اضافه کردن زنگ مدیتیشن در مدارس است. مدیتیشن در اصل از تعالیم آئین بودایی گرفته شده است. اینکه اصل آئین بودایی چیست، بماند. اما این چیزی که به عنوان مدیتیشن در مدارس قرار است انجام شود، عبادت دسته جمعی و اجباری دانش آموزان برای شیطان است. این مراسم از سال جاری قرار است در مدارس کانادا برقرار باشد و در آمریکا هم در حال فراگیر شدن است و به تدریج اجباری میشود.

مشخصه اصلی دین الهی این است که احکام خود را در کمال وضوح و بدون غل و غش بیان کند تا مردم با آزادی تمام در قبول و نکول آن مختار باشند و بتوانند سرنوشت خود در رفتن به بهشت یا جهنم را رقم زنند. اما آئین های شیطانی با حیله مراسم خود را به نحوی معرفی می کنند که افراد ناآگاه را گول زده و به انجام آن وادار کنند. با تکرار چنین مراسمی به تدریج فرد سرنوشت و اختیار خود را به دست شیطان می سپارد و اسیر او میشود. یک نمونه از این مراسم یوگا است که سه هزار سال سابقه تاریخی دارد و ارتباط آن با آئین بودایی قابل انکار نیست، ولی در دوره اخیر چنین وانمود میشود که یوگا چیزی جز صلح و آرامش و دوستی و آموزش تن و روان چیزی نیست و هر که با آن مخالفت کند، از علم بی بهره است.

اگر کسی باور به شیطانی بودن مدیتیشن نداشته باشد، حداقل باید از خود سئوال کند که در مدارس کانادا و آمریکا که هیچ مطلب مذهبی به هیچ عنوان طرح و یا تحمل نمیشود، به چه دلیل مراسم مذهبی بودایی ها باید تشویق و یا حتی اجباری شود.