باسمه تعالی

از روزی که رسول الله دعوت خود را آغاز کرد و آیات قرآن را برای مردم خواند، عده ای شروع به پخش شایعه و شبهه در مورد قرآن کردند. مثلا بعضی ها ادعا کردند که آهنگری رومی که به مکه آمده و حرفهایی در مورد قصص پیامبران قدیم را یاد پیامبر داده است. یا چون پیامبر به مکتب نرفته بود، حرفهای او اشعاری است که یک شاعر مجنون گفته است. پس از آن پیامبر به وحی الهی مخالفان را به مبارزه می طلبد و آنها را دعوت میکند که ده سوره مثل قرآن بیاورند برای این کار از هرکس که میخواهند کمک بگیرند، حتی از همان فردی که ادعا میکنند به پیامبر کمک کرده است؛ وبه آنها یادآور میشوند که آن فرد عرب نیست و مخالفان که عرب هستند، نیز نمیتوانند متنی در سطح ادبی قرآن بیاورند، چه رسد به این که مفاهیمی به بلندی مفاهیم قرآن داشته باشد. نکته جالب این است که با همه دشمنی و کینه مخالفان اسلام و در نظر داشتن اینکه دشمنان از هیچ چیز در دشمنی کوتاهی نکردند، اما هیچگاه نتوانستند، کتابی به عنوان رقیب قرآن بیاورند که توجه دانشمندان را جلب کند و یا مورد مراجعه مردم عادی باشد و همین مطلب از معجزات جاری قرآن است.

در اینجا قصد ندارم درباره اعجاز قرآن بحث کنم، و فقط این مقدمه را آوردم تا ناتوانی دشمنان دین را در بی اعتبار نشان دادن قرآن، یادآور شوم. اما این شکست آنها را از تلاش باز نداشته است و سیاستی که در دوره اخیر بیشتر روی آن تکیه می کنند، این است که توسط عوامل نفوذی خود و یا بازیچه قرار دادن افراد ساده لوح، خبری درباره کشف یکی دیگر از معجزات قرآن پخش می کنند و مومنین زودباور هم بدون تحقیق درباره صحت خبر و سند آن شروع به پخش کردن خبر می کنند. وقتی که خبر همه جا توسط خود مسلمین پخش شد، توسط دیگر عوامل آنها دروغ بودن خبر و بی اعتباری آن همه جا پخش میشود و چنین وانمود می کنند که اعتبار بقیه مطالبی که درباره اعجاز قرآن گفته شده، در حد آن خبر دروغ است. با این روش چنان احساس سرخوردگی در افراد سطحی نگر ایجاد می کنند که به سادگی قابل رفع نیست.

اگر با افراد ضد دین برخورد داشته باشید، در خواهید یافت که اولین چیزی که در صدد القای آن هستند، این است که دین مدت هاست که شکست نهایی خورده است و با پیشرفت علم دیگر جایی برای دین نیست. اگر واقعا این ادعا درست بود، چرا باید تمام تلاش های نظامی، سیاسی، علمی و فرهنگی آنان متوجه مسلمین باشد و دغدغه اصلی شان مقابله با گسترش اسلام در اروپا و آمریکا باشد.

شخصا موارد بسیار زیادی از این معجزات ساختگی را شاهد بودم که هر کدام از آنها در زمان خود اثرات مخربی را بر جای گذاشته است. در اینجا فقط چند نمونه از چنین اخبار کشف معجزات ساختگی را ذکر میکنم، به این امید که دوستداران دین، قبل از پخش چنین خبرهایی صحت و منبع آن را بررسی کنند:

اسلام آوردن دانشمند جنین شناسی به نام Robert Gilham

ظاهرا منبع خبر فردی مصری به نام دکتر عبدالباسط محمد السید بوده و این خبر در خبرگزاری های ایرانی چنین انعکاس یافته است:

این دانشمند یهودی که رئیس کانون تحقیقات آلبرت انیشتین نیز هست، با مطالعه آیات قرآن در رابطه با عده زن مطلقه و مقایسه آن با تحقیقات خود، دین اسلام را کامل‌ترین دین دانسته است.وی در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده است که پس از گذشت سه ماه از جدایی زوجین، آثار زوجیت در طرفین از بین می‌رود و در آیات قرآن کریم نیز آمده است که زن مطلقه باید سه ماه عده نگه دارد. لذا رابرت گیلهم با مقایسه ادله علمی با آیات قرآن به این باور رسیده است که دین اسلام برتر از دین یهود و تنها دینی است که پاکی زن را تضمین کرده است.

ایراد این خبر این است که اساسا چنین فرد و چنین مرکز تحقیقاتی وجود ندارد. به علاوه عده سه ماهه طلاق در دین یهود آمده و در قرآن مبنای محاسبه عده طلاق به روز نیست، بلکه مدت عده در مورد طلاق، پاک شدن از حیض سوم و درمورد فوت همسر چهارماه قمری و 10 روز است.

فضانوردان صدای اذان را در ماه شنیدند

این قصه به این صورت بود که نیل آرمسترانگ که شروع به قدم زدن در ماه کرد، صدایی را می شنید، به طوری که ایستگاه کنترل زمینی هم این صدا را شنیدند. بعد در سال 1983 که برای شرکت در اجلاسی به مصر آمده بود، هنگام ظهر که صدای اذان بلند شد، رنگش پرید و گفت این همان صدایی است که هنگام قدم زدن در ماه می شنیدم.

فکر می کنم کسی که این قصه را اختراع کرده، قصد داشته افسانه قدم گذاشتن آدم بر کره ماه را به عنوان حقیقت به خورد مردم بدهد. بهر حال این ماجرا مورد تمسخر دشمنان قرار گرفت.

ادعای تلاش ناسا برای مخفی کردن اطلاعات خود درباره شب قدر

منبع این خبر نیز همان دکتر السید مصری بوده و چنین ادعا کرده که در حدیثی از رسول الله آمده که در زمان شب قدر شعاع های نوری که از خورشید ساطع میشود، متفاوت بوده و ناسا این پدیده را ثبت کرده ولی اجازه نداده که این خبر به گوش مردم برسد. ضمنا ناسا دانشمندانی که با مشاهده این پدیده به اسلام گرویدند، را نیز اخراج کرده است.

شخصا هیچ وقت چنین حدیثی را نشنیده ام و هیچ دلیلی برای اینکه شعاع های خورشید در شب قدر متفاوت از زمان های دیگر باشد، سراغ ندارم. ضمنا چنین پدیده ای قابل مخفی کردن نیست و با مراجعه به عکس های ماهواره هایی مثل SOHO و دیگر ماهواره ها میتوان آن را راستی آزمایی کرد.

اسلام آوردن Maurice Bucaille فرانسوی به خاطر ذکر نام هامان در قرآن

در قرآن 6 بار نام هامان به عنوان یکی از وزرای فرعون آمده است و در آیه 36-37 سوره غافر چنین آمده که فرعون به هامان دستور ساخت برجی را می دهد که با بالا رفتن از آن بتواند خدای موسی را در آسمان بیابد. در حالی که در هیچ یک از کتابهای قدیمی تر از اینکه فرعون وزیری به نام هامان داشته باشد، سخنی گفته نشده است. تنها در کتاب Esther از انجیل عتیق نام هامان برای وزیر خشایارشاه که قصد داشته فرمان قتل تمام یهودی ها را بدهد آورده شده است. البته مردخای و همسر خشایار، شاه را مجبور می کنند که هامان و همه دولتمردان و نظامی های همفکر او را به قتل برساند. به تازگی در ایران شایع شده بود که مردخای باعث شد که هامان و 77000 یار او در روز 13 فروردین کشته شوند  و از آن زمان، این روز نحس دانسته شد، که خبری بی اعتبار بود و برای تشدید احساسات ضد یهودی ساخته شده بود.

ظاهرا این فرد در کتابی که در سال 1994 نوشته ادعا می کند که در نوشته های هیروگلیف که از مصر باستان بدست آمده و به تازگی روش خواندن آنها و تلفظ لغاتش کشف شده، کلمه هامان را یافته و از او به عنوان وزیر ساختمان سازی یاد شده است. اینکه این نام در هیچ کتاب قدیمی تر نیامده، او را به این نتیجه رسانده که ذکر این نام در قرآن از معجزات قرآن است و به همین دلیل اسلام آورده است. ادعاهای او بعدا توسط هارون یحیی نویسنده شهیر ترک نیز تایید میشود.

ادعاهای این فرد بعدا توسط مخالفان اسلام رد شد و ظاهرا هیروگلیفی که ادعا میکرده وجود ندارد. بهر حال چنین ادعایی باعث شد که زبان دشمنان به بدگویی باز شود و روایت قرآن را حاصل ادغام دو قصه متفاوت تاریخی تلقی کنند. در حالی که کلمه هامان میتواند معنای کلمه وزیر را بدهد و مانند کلمه های شاه و قیصر نام عمومی باشد و به فرد خاصی اطلاق نشود. بسیار پیش می آید که چنین کلماتی را زبان های مختلف از هم قرض بگیرند.

در پایان این قصه روسیاهی برای مسلمانانی ماند که به حرف این فرانسوی بدون تحقیق استناد کردند.

سرعت نور در قرآن

آيه 5 از سوره السجده 32، چنين است:

يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ

در تفسير الميزان آنرا چنين ترجمه كرده:

امور اين جهان را از آسمان به سوى زمين تدبير مى كند سپس در روزى كه مقدار آن هزار سال از سالهائى است كه شما مى شمريد به سوى او باز مى گردد (و دنيا پايان مى يابد).

و همچنين اين تفسير ليستي از سوءاستفاده هايي كه از اين آيه شده را هم آورده است و همچنين آورده است كه شايد عدد 1000 عدد شماره اي نباشد و براي تكثير و بيان فزوني باشد.

اما فردي به نام Dr. Zaghloul Al-Naggar ادعا کرده بود در اين آيه صحبت از واحد زمان نيست بلكه منظور واحد مسافت است، همانطور كه در قديم فاصله شهرها را با واحد روز و ماه اندازه ميگرفتند؛ سعي كرد آيه را اينطور معني كند كه امور تدبير شده در روز همان قدر عروج ميكنند كه در هزار سال مسافتي طي ميشود. لذا سعي كرد بيابد چه مسافتي در 1000 سال طي ميشود كه با مسافتي كه سرعت نور در يك روز طي ميكند برابر باشد. ايشان محاسباتي را ارائه كرد كه در آن نشان داده ميشود كه مسافتي كه طبق اندازه گيري ها ماه در گردش خود به دور زمين در طي 1000 سال قمري طي ميكند دقيقا با مسافتي كه نور در يك روز طي ميكند برابر است:

اولين نكته اين است كه در محاسبات، طول روز نجومي يا sidereal day به حساب آمده كه به جاي 24 ساعت، 23 ساعت و 56 دقيقه و 4.0906 ثانيه است و اين برابر با زماني است كه طول ميكشد تا هر ستاره را دقيقا در موقعيت ديروز خود مشاهده كنيم و اين بخاطر اين است كه زمين حدود يك درجه در مدار خود بدور خورشيد جلو رفته.

سرعت نور طبق محاسبات انگليسي ها 299792.4590 (+/-) 0.0008 كيلومتر بر ثانيه است.

طبق محاسبات ايشان مسافتي كه ماه در مدار خود بدور زمين طي ميكند 2152612.34 كيلومتر است.

بنابراين در طول هزار سال قمري، ماه 2152612.34*12*1000 = 25831348080 كيلومتر را طي ميكند.

طول يك روز نجومي بر مبناي ثانيه 86164.09 است. حال اگر مسافتي كه ماه در 1000 سال قمري ميپيمايد و قرار است در يك روز طي شود را تقسيم بر اين تعداد ثانيه كنيم به عدد 299792.501 كيلومتر بر ثانيه ميرسيم كه بسيار نزديك به سرعت نور محاسبه شده در خلاء مطلق است.

اما آيا اين محاسبات درست است؟ براي جواب اين سئوال بايد چند مطلب را بررسي كرد. اول محاسباتي كه ايشان براي مسافتي كه ماه در مدار خود بدور زمين طي ميكند ساختگي بنظر مي آيد. اين عدد در سايت مربوط به ناسا 2290000 كيلومتر آورده شده.

نكته ديگر اين است كه ماه مدار خود به دور زمين را در 27.3 روز طي ميكند، اما بخاطر گردش زمين به دور خورشيد، فاصله ماه كامل تا ماه كامل بعدي 29.5 روز است.

بنابراين سرعت نور مي بايست حدود 350000 كيلومتر بر ثانيه باشد تا اين محاسبات درست درآيد كه البته چنين نيست.

نكته ديگر اين است كه ماه هر صد سال حدود 3.8 متر از زمين فاصله مي گيرد، كه هرچند كه بسيار ناچيز است، ولي اگر بخواهيم با سه رقم اعشار اين اعداد محاسبه شده را با هم مطابقت دهيم، بايد آنرا در نظر گرفت و ديد اين محاسبه براي چه زماني انجام شده است.

حال با فرض اينكه اين محاسبات درست باشد، از اين مطلب چه استفاده اي ميتوان كرد؟ آيا ميتوان گفت كه امر تدبير شده پروردگار از جنس نور است و يا بقيه تفاسير آيه فوق كه بازگشت امور بسوي پروردگار را در هنگام قيامت فرض كرده اند غلط است؟

بهرحال بازار پيدا كردن اينگونه معجزات اين روزها گرم است و توجه خيلي ها را به خود جلب كرده است.

اعجاز عددی قرآن

از قديم پيدا كردن نظم هاي رياضي در كتابهاي آسماني و همچنين يافتن پيامهاي مخفي در آن رایج بوده است. نقل شده كه نيوتن به همين روشها در انجيل جستجو كرده و به این وسیله دریافته که پايان جهان حدود سال 2070 میلادی است. ايشان با گرفتن حروف با فواصل مساوي (equidistant characters) ، يعني مثلا يك حرف از هر 5 حرف، سعي كرده بود كلمات و جملاتي را بيابد كه به زبان رمز پيغامي را رسانده باشد و در اين باره مطالب بسياري ميتوانيد بيابيد.

اصل وجود نظمی عددی در قرآن قابل انکار نیست و مواردی موثق را میتوانم لیست کنم. اما اینکه چرا بعضی ها سعی کردند مواردی خلاف واقع را در کتابهای خود بنویسند و آن را تبلیغ کنند، سئوال برانگیز است. تاسف بار تر این است که حتی بعضی از محققین نیز در کتابهای خود به آن استناد کردند.

آقای عباس یزدانی مقاله ای با عنوان "اعجاز عددی و نظم ریاضی قرآن" نوشته و بطلان ادعاهای بسیاری در مورد کشف نظم ریاضی در قرآن را اثبات کرده است. هر چند این ادعاها از سوی افراد غیر موثق و با اهداف پنهانی صورت گرفته بود، حتی در بعضی کتب تفسیری نیز به آنها استناد شده است.