باسمه تعالی

سال‌های زیادی است که درباره افول قدرت آمریکا در صحنه جهانی، و اینکه چرا چنین تحولی خطر تبدیل شدن رقابت بین قدرتهای بزرگ به جنگ گرم را زیاد کرده، نوشته‌ام. حتی در سالهای گذشته مطالبی درباره درگیری‌های نظامی بین چین و آمریکا، که در رسانه‌های دنیا بازتابی نداشت، آورده بودم. اما چند تحول در ماههای اخیر رخ داده که خطر جنگی فراگیر بین قدرت‌های جهانی را بیش از پیش زیاد کرده است.

اولین تحول درگیری‌های بین جناحی در خود آمریکا است. عاملان وابسته به جناح چپ، که نفوذ گسترده‌ای در سازمان‌های اطلاعاتی و نظامی دارند، و به Deep State معروف شده‌اند، حاضر نیستند قدرت را به جناح جمهوری‌خواهان ترامپ واگذار کنند. به همین دلیل در هفته‌های اخیر تنازعات جدی بین این دو جناح در داخل آمریکا رخ داد و خبرهای مربوط به آن در رسانه‌های دنیا سانسور شد. خبرهای قابل اعتنایی نیز شنیده شد که جناح چپ در حال آمادگی برای انجام عملیات تروریستی خیلی بزرگتر از ۱۱ سپتامبر، در داخل آمریکا، است تا فرصت تسویه حسابهای داخلی را از ترامپ بگیرند. یا در گوشه‌‌ای از جهان جنگی راه بیاندازند که دولت آمریکا را برای مدتی سرگرم آن کنند.

یکی از این قبیل اقدامات عوامل وابسته به جناح چپ در سوریه این بود که مزدوران نظامی روسی در سوریه را بمباران کنند. ظاهرا دولت سوریه برای تصرف و حفظ چاه‌های نفت تحت کنترل تروریست‌ها، قراردادی با شرکت‌های امنیتی روسی، مانند Wagner، بسته تا آنها این چاه‌های نفت را از کنترل تروریست‌ها درآورند و در درآمد حاصله از آن شریک باشند. از اینکه در بمباران‌های روز ۷ فوریه در دیرالزور چند نفر از این مزدوران روسی کشته شده‌اند، خبر موثقی در دست نیست. اما رسانه‌های غربی این رقم را بین ۱۰۰ تا ۶۰۰ نفر برآورد کردند، که به نظر میآید اغراق‌آمیز باشد. دلیل این اغراق هم این بود که اولا چنین وانمود کنند که ماشین نظامی آمریکا هنوز قدرت ضربه زدن دارد، و دوما نشان دهند که روسها نه تنها قدرت دفاع ندارند، بلکه رهبران روسیه چاره‌ای جز سکوت درباره این قضیه و فراموش کردن آن ندارند. به این ترتیب کاری کنند که رهبران روسی چاره‌ای جز عکس‌العمل نشان دادن و آمادگی برای درگیری نظامی با آمریکا نداشته باشند. هدف این کار هم ایجاد بحران خارجی به منظور دور کردن تمرکز حواس دولت ترامپ از درگیری‌های داخلی بود.

این ترفند همانطور که انتظار میرفت کار کرد و روسها مجبور به مقابله به مثل شدند. ارسال هواپیماهای جنگی نسل پنجم SU-57 و فعالتر کردن دفاع هوایی سوریه اولین عکس‌العمل روسیه بود. اما تحولات بعدی نشان داد که روسها واقعا برای جنگ تمام عیار اتمی آماده میشوند. دیروز پوتین در یک سخنرانی دوساعته از ۵ تکنولوژی نظامی جدید روسیه پرده‌برداری کرد تا بر این نکته تاکید کند که آمریکا شانسی برای پیروزی در جنگ بعدی ندارد. موشکهای کروز و اژدرهای زیر آب که با موتور اتمی کار میکنند و میتوانند بدون محدودیت سوخت مسافت‌‌های طولانی بروند و تمام سیستم‌های دفاعی را دور بزنند و به هدف برسند، از جمله این سلاح‌های جدید بود. موشک بین قاره‌ای Sarmat با وزن ۲۰۰ تن که میتواند با سرعت ۲۰ ماخ به طرف هدف پرواز کند و بنابراین سیستم‌های دفاعی نمیتوانند آنرا هدف قرار دهند، نمونه دیگری از این قبیل سلاحها بود. هرچند بعضی از این سلاحها هنوز عملیاتی نشده‌اند، و بعضی دیگر هم ایده‌های جدیدی به حساب نمی‌آیند، اما این نمایش قدرت پیام واضحی داشت و آن این بود که روسیه قصد کرنش در برابر آمریکا و عقب‌نشینی ندارد. ویدیو کلیپ‌هایی که هنگام سخنرانی پوتین پخش میشدند، بوضوح نشان میدادند که هدف این سلاح‌ها خاک آمریکا است.

دیروز چین هم موشک کروز DF-10 را، همراه با پروپاگاندای قوی، تست کرد و رئیس‌جمهور آن به ارتش اعلان کرد که باید برای پیروزی در جنگ بعدی خود را آماده کند. تحول جدیدی که در حال رخ دادن است، این است که رقبای آمریکا به ضعف‌های اساسی آن پی برده‌اند و به تدریج در حال رسیدن به این جمع‌بندی هستند که میتوانند جنگ بعدی را ببرند. دیگر برای آنها مهم نیست که جمهوری‌خواهان بهتر هستند و یا جناح کلینتون. بلکه به این نتیجه رسیده‌اند که فرصتی مناسب برای راحت شدن از شر آمریکا برای همیشه بوجود آمده است.

تحول دیگری که در هفته‌های اخیر رخ داد، درگیری‌های مرزی بین هند و پاکستان بود، که به کشته شدن دهها سرباز پاکستانی منجر شد. خبرها حاکی از این بود که ارتش پاکستان دستور آماده سازی سلاح‌های اتمی خود برای جنگ هسته‌ای را صادر کرده است. به همین دلیل ترامپ یکی از دستیاران خود را به این دو کشور فرستاد تا از بروز جنگ جلوگیری کند. احتمال این وجود دارد که جناح چپ و عوامل آن در سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا در شدت گرفتن درگیری‌ها نقش داشته باشند تا رخداد جنگ هسته‌ای بین هند و پاکستان، برای مدتی توان ترامپ را برای رسیدن به مسائل داخلی کم کند. در حال حاضر احتمال شروع جنگ بین هند و پاکستان، حتی از احتمال درگیری بین روسیه و آمریکا در سوریه و یا اوکراین، و یا شروع جنگ بین چین و تایوان، نیز بیشتر است.

نکته مهم این است که صرفنظر از اینکه جنگ از کجا شروع شود، به سرعت دامن همه بازیگران بین‌المللی را خواهد گرفت. به فرض اگر هند و پاکستان جنگ را شروع کنند، به احتمال زیاد هند دست بالاتری در این نبرد خواهد داشت و چین نمیتواند اجازه دهد که هند شریک استراتژیک او را نابود کند. بنابراین چین هم باید وارد جنگ بشود. چنین چیزی قطعا پای دیگر قدرت‌های جهانی را به این جنگ باز خواهد کرد و به سرعت به دیگر مناطق درگیری در دنیا سرایت خواهد کرد.