رابطه گناه و زلزله و دیگر بلایای طبیعی
تاریخ نشر:باسمه تعالی
دیروز یک ویدیو کلیپ در رابطه با رابطه گناه و زلزله دیدم که بیش از ۴۰۰ هزار نفر آن را مشاهده کرده بودند. هرچند همه آنچه که در این کلیپ ادعا شده، غلط نیست، اما این طرز نگاه به موضوع ایراد دارد و به اصطلاح آدرس غلط دادن است. همین مطلب مشوّقم شد که درباره این موضوع مواردی را عرض کنم.
حرف این ویدیو کلیپ از این قرار بود:
بعضیها میگن گناه میشه زلزله میآید. هنوز نمیدانی گناه یعنی چه! گناه این است که بروی روی گسل خانه بسازی. الان خدا علم به ما داده. ما الان میدانیم گسلهای زمین کجا است. گناه این است که توی تهران ساختمان ۵۰ طبقه را مجوز بدهی که روی گسل ساخته شود. فکر آن را هم نکنی که آن بدبختی که میخواهد آنجا زندگی کند، وقتی زلزله آمد چه کسی باید جواب او را بدهد.
گناه اینهاست. گناه این است که وسط گسل کتابخانه درست کنی. یا نزدیک گسل خانه را با کیفیت درست نکنی. جاهای دیگر ۹ ریشتر زلزله میآید و شهر تکان نمیخورد. اینجا ۷ ریشتر زلزله آمده، همه چیز نابود شده. معلومه که توش دزدی شده، خلاف شده. گناه اینهاست.
بطور کلی یکی از تکنیکهای کلاسیک مخدوش کردن یک موضوع، و یا به اصطلاح disinformation، این است که از مسئلهای که پیچیده است و جنبههای گوناگون دارد، یک تصویر کاریکاتوری میکشند و اصل موضوع را کنار میگذارند. بعد از آنکه آن موضوع به یک کاریکاتور تنزل پیدا کرد، بازی با آن و بیارزش نشان دادن آن در ذهن مردم، آسان است. اگر مردم به این نکته دقت نکنند که بین اصل موضوع و کاریکاتور آن فرق زیادی است، این تکنیک کار خود را میکند. بعضی وقتها افراد، بدون سوء نیت، همین کار را ناخودآگاه میکنند.
همین طرز نگرش به قضایا باعث شده که بسیاری از مفاهیم پیچیده در ذهن عوام به یک کاریکاتور تبدیل شده باشد. به عنوان نمونه مفهوم رزق و روزی تبدیل به پول توی جیب و حساب بانکی و یا سند کاغذی املاک تبدیل شده است. در حالی که این چیزها فقط قراردادی بین آدمها هستند و ارزش واقعی ندارند. بارها اتفاق افتاده که یک میلیاردر که با هواپیمای شخصی خود سفر کرده، هواپیمایش در بیابان و یا کوهستانهای پربرف سقوط کند و نهایتاً به همنوع خواری روی آورد و یا از گرسنگی بمیرد. در چنین شرایطی آدمها حاضر میشوند همه حسابهای بانکی و مستقلات را با جرعهای آب و یا لقمهای غذا عوض کنند. روزی آن چیزی است که آدم بتواند مصرف کند و مصرف آن به سود فرد باشد. خیلی مواقع آدم لقمهای را میخورد و نتیجهای جز بیماری و درد عایدش نمیشود.
مفوم ربط گناه و زلزله نیز در ذهن عوام به یک کاریکاتور تبدیل شده است. در حالی که مفهوم زلزله خروجی نهایی کارکرد یک سیستم پیچیده و اثرگذاری عوامل فراون است، و نه یک پدیده فیزیکی ساده:
- اول یک پدیده فیزیکی طبیعی رخ میدهد و مقداری انرژی آزاد میکند.
- اینکه این انرژی آزاد شده به چه نوع موج زلزله تبدیل شود، مهم است.
- اینکه آیا زلزله مردم را غافلگیر کند و یا به تدریج با نشانههایی آنها را برای حادثه آماده کرده باشد، تاثیرگذار است.
- اینکه شرایط زمانی رخداد زلزله چه باشد، نقش مهمی در تأثیرات روانی حادثه روی ذهن مردم دارد
- اینکه در نهایت این حادثه به چه میزان تلفات مالی و جانی منجر شود، نقش تعیین کننده دارد.
- اینکه همه عوامل در مجموع باعث چه تأثیر روانی بر مردم شود و اینکه تلقی مردم از این حادثه چه باشد، مهم است. آیا مردم خسارتها را جبرانناپذیر میدانند و یا تلقی آنها از خسارات این است که میتوانند برای جبران آن تلاش کنند؟
دست رب جلیل نیز در هر کدام از این مراحل باز است، و میتواند یک حادثه طبیعی را به عذاب و یا گوشمالی و یا هشدار تبدیل کند. تأثیر زیاد شدن گناه هم میتواند بر هر کدام از موارد ذکر شده باشد.
حال اگر کسی بخواهد ثابت کند که گناه با زلزله ربطی ندارد، باید رابطه گناه را با تکتک عوامل فوق بررسی کند. در بسیاری از این موارد رابطه مستقیم با گناه را میشود به سادگی یافت. مثلاً واضح است که ریشه اصلی گناه دنیاطلبی است و تحمل خسارات مادی برای دنیاطلبها سختتر است. بنابراین تأثیر روانی بلایای طبیعی بر گناهکاران بیشتر است.
رابطه گناه و لرزش زمین
رسیدن به این نتیجه که گناه در رخداد یک پدیده فیزیکی طبیعی، مانند لرزش زمین و آزاد شدن انرژی، نقشی ندارد، کار آسانی نیست. هنگام بررسی رابطه علّی و معلولی وقتی علت یک معلول را پیدا کردیم، به سادگی نمیتوانیم ادعا کنیم که آن علت تنها علت وجود معلول است. چون امکان این هست که دو علت مستقل و مجزا هر کدام بتوانند باعث پیدایش یک معلول شوند. آنچه بشر درباره علل طبیعی زلزله میداند، ارزشی در حد یک تئوری دارد و این تئوریها به تدریج در حال تکامل هستند. بنابراین اگر به فرض به جایی برسیم که با اطمینان اظهار نظر کنیم که علت رخداد زلزله را میدانیم، حداقل با روشهای علم تجربی نمیتوانیم به این نتیجه برسیم که گناه عامل لرزش زمین نیست، بلکه باید از استدلال فلسفی کمک بگیریم. بنابراین اثبات عدم وجود این ارتباط آسان نیست. از طرف دیگر هیچ دلیلی بر اینکه گناه تنها عامل لرزیدن زمین است، نداریم، و هیچکس هم چنین ادعایی نکرده است.
تأثیر زمان وقوع حادثه
جدا از اینکه شدت و انرژی یک واقعه چه میزان باشد، زمان و شرایط وقوع آن میتواند در میزان تأثیر روانی که مردم از آن دارند اثر بگذارد. به عنوان نمونه توفان شدید در همه جای دنیا رخ میدهد. اما در سال ۲۰۱۱ در بلژیک در حین اجرای یک کنسرت موسیقی به نام PukkelPop، ظرف چند دقیقه ابرهای سیاه آسمان آبی را پر کردند و چنان توفان شدیدی شد که تمام صحنه را از هم پاشید و هزاران نفر سراسیمه مجبور به فرار و تلاش برای نجات جان خود شدند. برداشت عمومی در این حادثه این بود که دستی غیبی در این همزمانی در کار است. فیلم این حادثه را در اینترنت میتواند پیدا کنید.
تأثیر روانی زلزلهای که در ایام جشن و شادی بیاید، قطعاً با زلزله ایام گرفتاری متفاوت است. زلزله شب با روز، و تابستان با زمستان، تأثیر متفاوتی دارند. فرض کنید به این جمعبندی برسیم که گناه هیچ تأثیری بر اصل رخداد زلزله به عنوان یک پدیده فیزیکی طبیعی ندارد. در این صورت برای اثبات اینکه گناه هیچ تأثیری بر زمان وقوع حادثه هم ندارد، باید تلاش دیگری بکنیم. رب جلیل میتواند زمان رخداد حادثه را چنان تعیین کند که مردم صدمه کمتری متحمل شوند و یا برعکس آن حادثه یک ملت را ریشهکن کند.
تا آنجا که میدانم، زمان وقوع در حادثه مدفون شدن مردم شهر باستانی پمپی در ایتالیا، نقش اساسی داشته است. ظاهراً مردم این شهر از فعال شدن آتشفشان اطلاع داشتند و روزهای قبل از حادثه، از شهر فرار کرده بودند. اما با آرام شدن آن به شهر برگشتند و نزول خاکسترهای پرتاب شده به آسمان چنان سریع همه را مدفون کرد که همه اجساد زیر خاکسترها در طی قرنها باقی ماندند.
میزان غافلگیری مردم
این تصور که بشر همه گسلها را میشناسد، تصوری عوامانه است. این ادعا را هم با اطمینان میشود به عنوان سند عوامی و غیرمطلع بودن فرد دانست. اظهار نظر درباره رفتار گسلهای شناخته شده نیز با آمار و احتمالات بیان میشود و هیچ پیشبینی دقیقی نمیشود درباره آن داشت. بطور مثال سال ۲۰۱۶ در کالیفرنیا، پس از یک زلزله، محققین متوجه شدند که درست موازی گسل سنآندریاس، گسل دیگری وجود دارد که تا کنون شناخته نشده بود. معلوما کشف گسلهای جدید پس از آن رخ میدهد که زلزلهای بزرگ رخ دهد.
یکی از نشانههای امیدبخش زلزلههای اخیر ایران این است که مردم را از نظر روانی برای مقابله با شرایط پس از زلزله بزرگ آماده میکند.
میزان خسارت وارد شده در اثر زلزله
همانطور که میدانید، انرژی آزاد شده در اثر زلزله میتواند بصورت امواج افقی و یا عمودی وارد شود. خسارت امواج عمودی بسیار بالاتر از افقی است. حتی مواردی گزارش شده که آدمهایی که در دشت صاف راه میرفتند، با زلزله عمودی به بالا پرتاب شدهاند و در اثر برخورد با زمین جان باختهاند. هر نوع موج افقی زلزله نیز باعث خرابی ساختمانها نمیشود. بسیاری از تمهیداتی که برای ضد زلزله کردن آسمانخراشها اندیشیدهاند، فقط در یک طیف خاص از دامنه و فرکانس موج افقی کاربرد دارند. یعنی آسمانخراشهایی که برای تحمل زلزله ۸ ریشتری ساخته شدهاند، ممکن است در یک زلزله ۷ ریشتری، با امواج افقی دارای یک فرکانس و دامنه خاص، تخریب شوند.
جدا از اینکه شدت زلزله چه باشد، میزان خسارت ناشی از آن میتواند کم و یا زیاد باشد. اینکه نهایتاً میزان خسارت چقدر باشد را رب جلیل تعیین میکند و میزان گناه مردم میتواند در این قضیه اثرگذار باشد.
تأثیر روانی خسارتهای وارد شده
بعضی بلایای طبیعی چنان باعث ترس شده و شوک ایجاد میکند که شیرازه جامعه را از هم میپاشد. به عنوان مثال توفان سال ۲۰۰۵ نیواورلئان آمریکا، موسوم به کاترینا، باعث شد که بخش عمده شهر زیر آب رود. اما بیش از اینکه توفان تلفات جانی و مالی داشته باشد، آثار تمدن را شست و برد. مردم بعد از توفان دیگر حق مالکیت را رعایت نمیکردند و حتی پلیسها که مییافتند قادر به جلوگیری از غارت مغازهها نیستند، با دیگران در این غارت همراه میشدند.
تأثیر روانی بلایای طبیعی بر جامعهای که گناه در آن فراگیر است، قطعاً بیشتر است و به سادگی میشود این رابطه را اثبات کرد. در جامعه دینی که مردم معتقد به این هستند که هر نعمت و نقمتی به دست خدا است، طبعا حوادث روزگار آنها را کمتر متأثر میکند. چون میدانند که کار خدا بیحکمت نیست و دست او در جبران خسارتها و اِنعام باز است.
من در برخورد مردم (نه فقط مسلمین) با حوادث طبیعی، با اهداف پیشرفت علمی (که چیزی جز خداییکردن نیست)، با مرگ و میر، با کوچکترین جز از زندگی، در همه این موارد این آیه رو فقط میبینم:
ما لَکُمْ لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً
و همیشه دعا میکنم که خدا کمک کنه تا هیچوقت مخاطب این آیه نباشم...
ممنون بابت مطلب خیلی خیلی خوبتون
ضمن عرض سلام و تشکر
وقتی دعا کردید من را هم فراموش نکنید. التماس دعا دارم
ضمن عرض سلام و تشکر
بسم الله الرحمن الرحیم
نکاتی را درباره نوشته بالا یادآور میشود.
1. به نظر میرسد در اصل اینکه گناه میتواند در وقوع حوادث طبیعی نقش داشته باشد، حداقل میان باورمندان به دین تردیدی وجود ندارد. اما سخن در مقدار و چگونگی این نقش است. آیا در منابع دینی به ویژه در قرآن کریم به میزان و نوع این اثرگذاری اشارهای شده است؟ همچنانکه نفی تأثیر گناه بر حوادث کار آسانی نیست، تعیین میزان و نوع اثرگذاری نیز آسان نیست که بسیار دشوارتر است. بنابراین بحث مهم این است که بر اساس ظواهر شریعت میزان و نوع تأثیرگذاری را تا حدودی مشخص کنیم.
2. بر اساس مباحث فلسفی هر معلولی از علت مخصوص به خود به وجود میآید و چنین نیست که یک معلول دو علت داشته باشد. به عبارت دیگر وقتی علت متفاوت باشد که در صورت دو تا بودن علت چنین است، معلول نیز الزاماً باید متفاوت باشند. یعنی تفاوت در علت آن هم علت وجود، تفاوت در معلول را درپی دارد. البته اینکه به وجود آمدن یک معلول نتیجه کنار هم قرار گرفتن چند علت باشد و به عبارتی چند علت با هم علت تامه وجود یک معلول باشند، حرفی دیگر است که با ادعای نویسنده متفاوت است.
3. گفته شده اگر به جایی برسیم که با اطمینان اظهار نظر کنیم که علت رخداد زلزله را میدانیم، حداقل با روشهای علم تجربی نمیتوانیم به این نتیجه برسیم که گناه عامل لرزش زمین نیست. اما باید توجه داشت که در اینجا نیز سخن از اصل تأثیرگذاری نیست بلکه آنچه مهم است تأثیر قابل توجه یا مستقیم است. درست است که علم نمیتواند اصل تأثیرگذاری را برای دیگر علل از جمله گناه نفی کند اما با قاطعیت میتواند بگوید عوامل اثرگذار مستقیم کدامند. در اینجا میتوانیم ادعا کنیم که مثلا حرکات رقص فلان قبیله در آفریقا و یا کارکرد ناقص فلان دستگاه در فلان کارخانه در اروپا و یا هر چیز دیگری نیز در رخداد زلزله تأثیر داشته است، اما آیا صرفا با این سخن که علم نمیتواند ثابت کند که این مسائل عامل لرزش زمین نیستند، میتوان آنها را در حد عوامل علمی شناخته شده دارای اهمیت دانست؟
4. در این مسئله زمان وقوع، شدت وقوع، درک حاصل از وقوع و مانند این متغیرها در اصل بحث تفاوتی ایجاد نمیکند. هر کدام از این متغیرها درجای خود حادثهای مجزا هستند که باید از علت آنها نیز پیجویی کرد.
5. بی شک گناهان در اثرگذاری بر موجودات و حوادث یکسان نیستند. آنچه در ابتدای نوشته از تأثیر گناه کمکاری و خیانت و دزدی در مثلاً ساختن بناها گفته شد، مسئله مهمی است. آیا نمیتوان گفت که تأثیر گناه رشوهگیری و نادیده گرفتن رعایت مقرارت ایمنی ساختمان در تخریب ساختمان بیشتر یا حداقل متفاوت با تأثیر گناهی مانند دیده شدن موی دختری نوجوان در محله دیگر شهر است؟
6. نکته پایانی اینکه باید بین حادثه طبیعی و بلا انگاری آن فرق گذاشت. به گمان نویسنده این سطور گناهان بیشتر در بلا انگاری حوادث نقش دارند تا در اصل وقوع حادثه. چه بسا حوادث متعددی رخ میدهند اما هیچ کس برداشت بلا از آنها ندارد و برای کسی هم مشکل ایجاد نمیکند.
روح اله زینلی
در پاسخ به جناب زینلی باید عرض کنم که:
اینکه انسان از هر دانشی بخشی رو به عنوان مفروضات خودش در نظر بگیره و در آخر هم نتونه نتیجه درستی بگیره،نتیجه عدم آگاهی شخص به اون دانش هست.
در مورد خداوند یک اصل در دین وجود داره و اون این که:لا مؤثر فی الوجود الا الله.هیچ اثری و هیچ اثرگذاری غیر از خدا و اراده اش نیست.
ضمنا اگر شما دست یا پایت بشکنه و یا به یک بیماری صعب العلاج مبتلا بشی(خدای ناکرده) اونوقت این رو به عنوان بلا شناسایی میکنی یا نه؟
چطور وقتی خونه زندگی مردم نابود شده،اینهمه کشته به جا مونده،شما انقدر دید سکولار به قضیه داری و میگی حوادث طبیعی بوده! اینکه میگی حادثه طبیعی،یعنی اراده ای خلاف اراده خدا وجود داره از نظر شما،که تو جهان تاثیر میگذاره و نعوذ بالله به خدا هم ربطی نداره و خداوند هم نمیتونه جلوش رو بگیره!
پس این از لحاظ دینی ثابت کرد که شما برداشت غلطی داری
از منظر فلسفه و علم هم که فکر میکنم متن به وضوح منظور نویسنده رو بیان کرده!
سوالی که در این بین پیش میاد اینه که شما چطور میخوای با گزاره های صرفا علمی،ثابت کنی ادعای دین گزافه است؟