آتشسوزیهای شمال کالیفرنیا
تاریخ نشر:باسمه تعالی
آیا به میزان و اندازه و تعداد بلایای طبیعی اخیر در آمریکا توجه کردهاید؟ امسال چهار طوفان بزرگ هاروی و ایرما و ماریا و Nate خسارتهای فراوانی ایجاد کردند. سه تا از این طوفانها هر کدام در حد متوسط بزرگترین طوفان هر دهه در قرن گذشته میلادی بودند. امسال سه تا از این طوفانهای بزرگ تقریبا در یک بازه زمانی کوتاه رخ داد. آتشسوزیهای امسال، هم در آمریکا و هم در کانادا، بیسابقه بود. اما آتش سوزی یکشنبه و دوشنبه گذشته در شمال کالیفرنیا، در Santa Rosa و Calistoga چیز دیگری بود. هوای گرم و خشک و باد شدید، بااینکه الان فصل پائیز است، باعث شد که در سانتاروزا ۱۵۰۰ ساختمان آتش گرفته و فرصتی برای مقابله با آن نباشد.
آمریکا دچار بحرانهای عمیق اجتماعی است که به تدریج در حال نمایان شدن است. حادثه اخیر تیراندازی و قتلعام در لوسآنجلس فقط یک نشانه کوچک از آن است. دهها سال است که دولت آمریکا تمام توان خود را روی توسعه ماشین نظامی گذاشته و از نگهداری و توسعه زیرساختها غافل مانده است. قبلا در مقالات متعددی درباره احتمال جنگ داخلی و پارهپاره شدن آمریکا نیزنوشته بودم. اما وسعت این بلایای طبیعی اخیر به قدری است که با اطمینان میشود گفت که فرصت حفظ وضعیت ابرقدرتی را از آمریکا خواهد گرفت؛ حتی اگر آمریکا بتواند با استفاده از ماشین نظامی خود، رقبای جهانی را شکست داده و تنها قدرت برتر باقی بماند.
اگر به فرض کرهشمالی به آمریکا حمله هستهای کرده بود و یک شهر را مانند سنتاروزا از بین برده بود، قطعا سروصدای زیادی در دنیا میکرد و جهانیان عکسالعمل بیشتری نشان میدادند. اما همین میزان خرابی در اثر یک حادثه طبیعی، حتی بازتاب مناسبی در رسانههای خبری ندارد. این حوادث طبیعی باعث شده صدها هزار نفر، همه چیز زندگی خود را از دست بدهند و میلیونها نفر دیگر، خساراتی را متحمل شوند. رقم این افراد مستاصل روز به روز در حال بالا رفتن است و دولت آمریکا دیگر نمیتواند چارهای برای حل بحران بیاندیشد.
شخصا هربار که در چند ماه اخیر خبری جدید از حوادث طبیعی در آمریکا شنیدم، به یاد آیات متعددی در قرآن، مانند آیه ۵۷ سوره نور افتادم که میفرماید:
لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ ۚ وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَلَبِئسَ الْمَصِيرُ.
یعنی گمان مکن که کافران بتوانند در زمین کاری کنند که خدا عاجز شود و بتوانند از دسترس قدرت او بیرون روند؛ و جایگاهشان آتش است، و بد جایگاهی است.
خیلی خوب بود
تشکر از شما.
ضمن عرض سلام،
از لطف و عنایت جنابعالی به وبلاگ متشکرم
سلام
متاسفانه با هالیوودیسم و کنترل اذهان و روش ها و قوانین سرکوبگرایانه، میتونن تا سال ها حکومت خودشون رو ادامه بدن.همونطور که تاحالا این کارو کردن.
اما نظر من این هست که همونطور که خیلی از وقایع تاریخ مثل حادثه کربلا و انقلاب ایران و... توسط یهودیها پیش بینی شده،اینها ظهور حضرت حجت(ارواحنا لتراب مقدمه الفدا) رو خیلی نزدیک میبینن.
تحرکات عربستان هم خیلی عجیبه.از یک طرف شروع به اعطای آزادی های اجتماعی کرده،از طرف دیگه تو مناطق شیعه نشین سرکوب میکنه مردمو،و از طرف دیگه شهوت خرید سلاحشون خیلی افزایش پیدا کرده و به تازگی قصد دارن اس 400 رو هم به سامانه های موشکی خودشون اضافه کنن. تاد رو هم که آمریکا موافقت کرد.
از طرف دیگه مسائل ایران هست که خیلیها پیش بینی میکنن تا دو روز دیگه(پنج شنبه) یا اوایل هفته بعد، وقایع مهمی پیش بیاد و کار به نزاع خیابانی بِکِشه.
اما نکته مهم اینه که همه این حوادث داره با شتاب باورنکردنی اتفاق میفته و بر خلاف آنچه تصور میشد،به جای سال 98 هجری که همه انتظار وقوع فتنه رو در اون سال،در ایران میدادن،ظاهرا فتنه گران برنامه خودشون رو جلو انداختن.
اگر همه این حوادث رو حول محور ظهور تحلیل کنیم، ممکنه نتیجه این باشه که به احتمال زیاد ظهور یکی دو سال آینده باید باشه!!!!
البته هنوز قتل نفس زکیه اتفاق نیفتاده و باید منتظر حج سال های آینده بود.1
در مورد سوریه و عراق هم که نیروهای کردی با حمایت آمریکا دارن جولان میدن و میخوان در دوران پسا داعش جای پای محکمی برای اربابشون تعریف کنن.
جنگ یمن هم که آنطور که از شواهد پیداست،حالا حالا ها ادامه خواهد داشت.
این مسائل رو چطور ارزیابی میفرمایید.خیلی وقته که تحلیل های اینچنینی رو کمتر ازتون شاهد بودیم.
ضمن عرض سلام و تشکر از عنایت جنابعالی،
از مطالبی که فرمودید متشکرم. شخصا اهل تکرار مطالب نیستم و اگر قبلا مطلبی را آورده باشم، از تکرار آن ابا دارم.
آنچه که در مورد حوادث چند روز دیگر ایران فرمودید، نشنیده بودم. اما چیز دیگری که شنیدهام این است که رئیس ستاد ارتش آمریکا گفته بود که در برخورد با کرهشمالی هیچ گزینه بیخطری وجود ندارد. آمریکا به راهاندازی یک جنگ نیاز دارد و وقتی هزینه جنگ با کره بالا باشد، این به این معنی است که احتمالا آمریکا به سمت تشدید درگیری با ایران خواهد رفت.
این اقدامات آمریکا به خاطر شرایط بحرانی خودشان است و احتمال اینکه بتوانند نتیجه خوبی از آن بگیرند، پایین است.
یک گزارش تکان دهنده:
فرناز سیفی در صفحه شخصی خود مطلبی را منتشر کرده است که برآمده از یادداشتی در سایت گاردین است. اصل یادداشت منتشر شده را در گاردین می توانید اینجا مشاهده کنید: (https://www.theguardian.com/news/2017/oct/10/the-science-of-spying-how-the-cia-secretly-recruits-academics)
این مطلب و آن یادداشت گاردین و کتابی که در پایان معرفی می شود، چنان نکات تکان دهنده ای دارند که هیچ نیازی به توضیح بیشتری ندارند و یکبار دیگر نشان می دهد که چطور صنعت کنفرانسهای علمی و بسیاری از تورهای علمی، در واقع «تور»های علمی هستند. طبعاً این یادداشت و صدها مطلب و خبر نگاشته شده مشابه، دردی از دردهای افراد مقلدی که دچار فلج فکری هستند درمان نمی کند و ویژه کسانی است که شجاعت اندیشیدن درباره شعارهای عامه پسند جوامع جهان سومی را دارا هستند. یادداشت سیفی را بخوانید:
⛔️«سازمان «سیا» سالها میلیونها دلار پول خرج کرد و در سراسر جهان کنفرانسهای بهظاهر موجه، علمی و بیطرف برگزار کرد. چرا؟ هدفاش صرفا یک چیز بود: دانشمندان و محققان و مهندسهای ایرانی دستاندرکار در برنامه اتمی ایران را به این کنفرانسها بکشاند، با آنها باب آشنایی را باز کند، اطلاعات جمعآوری کند و تلاش کند سر دربیاورد که آنها چه میکنند و فعالیتهای ایران در چه مرحله است. سیاستی که در دوران جورج بوش جدی شد و در همه دوران اوباما هم ادامه داشت.
شرکتی در واشنگتن دیسی - Centra- اصلا تجارتاش همین برگزاری کنفرانس برای سیا در سراسر جهان است. شرکتی که در سالهای گذشته میلیونها دلار پول فدرال گرفته و در گوشهوکنار جهان به شیوه بسیار تروتمیز و حرفهای که مو لای درزش نمیرود، کنفرانسهای علمی برگزار کرده. شرکتی که اگر برای بازدید به دفترشان در دیسی بروی، اول «ملیت» تو را میپرسند و جواب درست هم بهت نمیدهند، چون قرار است «حریم خصوصی مشتریان خود» را حفظ کنند.
سیا دهها شرکت و آزمایشگاه تخصصی علمی قلابی ثبت کرده، با کارت ویزیت و شماره تماس تروتمیز تا ماموراناش که مثل موروملخ از درودیوار این کنفرانسها بالا میرفتند، کاملا با ظاهر موجه یک محقق، دانشجو، تاجر دستاندرکار در تجهییزات آزمایشگاهی و غیره در کنفرانس حضور پیدا کنند.
ماموران شیوههای زیرپوستی و گاه خلاق زیادی داشتند تا در جریان کنفرانس، «خیلی اتفاقی» سر صحبت را با شرکتکننده ایرانی باز کنند. گاهی هم کلافه دست به کارهای خطرناک هم زدند. مثلا در یکی از این کنفرانسها، دو شرکتکننده ایرانی که هر دو در برنامه اتمی ایران شاغل بودند، به همراه دو «بپا» از ایران فرستاده شده بودند. این دو بپا یک دقیقه هم دو دانشمند را تنها نمیگذاشتند. سیا هم سراغ آشپزخانه محل برگزاری کنفرانس رفته، خواسته در غذای این دو بپا دوز پایینی از داروی مسمومکننده بریزند تا اینها دچار مسمومیت غذایی خفیفی بشوند بلکه دو دقیقه اینها را تنها بگذارند تا بشود سراغشان رفت!
در بعضی موارد که موفق میشدند دانشمند یا چهره دانشگاهی را برای همکاری جلب کنند، به خواستههای آنها برای همکاری اهمیت میدادند. سریع ویزای مهاجرت برای زن و بچههای طرف صادر میشد( دوست دختر اما نه! دوست دختر خانواده نیست!)، اگر طرف ایرانی خانه و تامین مخارج دانشگاه فرزنداناش را میخواست، این امکانات مهیا میشد. در موردی ایرانی محقق فقط یک خواسته داشت: پذیرش دکتری از «امآیتی». سیا سراغ «امآیتی» میرود، این دانشگاه طبعا اول زیربار نمیرود، به خصوص که ایرانی مزبور مدارک تحصیلیاش را همراه خود نداشت. اما بالاخره زیر فشار سیا تن میدهد که با برقراری جلسهای شفاهی سواد علمی ایرانی متقاضی را محک بزند و به او پذیرش میدهد.
اینجا میشود پارهای از کتاب «Spy Schools: How the CIA, FBI, and Foreign Intelligence Secretly Exploit America’s Universities» نوشته هنری هلت درباره این ماجراها و سیمنارها و کنفرانسهای قلابی سیا را خواند. کتاب اول نوامبر به کتابفروشیها خواهد آمد و بهگمانم ۲ نوامبر باید کتاب در دست نشست، لب گزید و خواند!»
ضمن عرض سلام،
از مطالبی که با ما و خوانندگان محترم این وبلاگ به اشتراک گذاشتید، متشکرم