مسلمین روهینگیا و واقعیت حوادث اخیر میانمار
تاریخ نشر:باسمه تعالی
حدود دو هفته است که اخبار مربوط به نسلکشی مسلمین میانمار در خبرگزاریهای دنیا پخش میشود. اما این دفعه این اخبار در رسانههای ایرانی نیز بازتاب وسیعی دارد و مراجع سیاسی و مذهبی نیز عکسالعمل بیشتری نشان دادهاند. از این واقعیت که مسلمین روهینگیا مردم مستضعفی هستند که مسلمین جهان باید توجه مضاعفی به آنها داشته باشند و در صدد رفع ظلم از آنها باشند، نباید چشمپوشی کرد. اما از طرف دیگر عوامل سیاسی و درگیری قدرتهای جهانی که به شرایط اخیر منتهی شده را نیز باید لحاظ کرد و بیتوجهی به آنها باعث درک غلط صورت مسأله و ارائه راه حل اشتباه میشود.
تلاش چین برای امن کردن مسیر انتقال انرژی خود
چین برای حفظ وضعیت رشد اقتصادی خود و فعال نگاه داشتن کارخانجات و حفظ مشاغل مردم، با چالشهای زیادی روبرو است و با بازیگران زیادی دردنیا باید رقابت کند. این وضعیت چین را مجبور کرده که برای دفاع از منافع خود به تاسیس پایگاه نظامی در مناطق استراتژیک دنیا دست بزند و امنیت کشتیهای خود، از جمله کشتیهای حامل سوخت را تأمین کند. این شرایط چین را مجبور کرده که به بسط هژمونی خود روی آورد و همین مطلب چین را در رقابت با آمریکا قرار میدهد.
آنچه که هر دوی این کشورها را مجبور کرده که سعی کنند که نسخه اختصاصی خود از نظم نوین جهانی را حاکم کنند، برنامهای است که بانکداران بزرگ دنیا برای آنها طراحی کردهاند. این بانکداران در واقع سردمداران گروههای شیطانی هستند که از طریق تسلط خود بر اقتصاد جهان، میخواهند اعتقادات باطل خود را حاکم و ادیان توحیدی را نابود کنند و در مقاله قبلی درباره این مطلب توضیح دادهام.
در سالهای اخیر چین سعی کرده در جیبوتی یک پایگاه نظامی تاسیس کند تا امنیت عبور کشتیهای خود را از کانال سوئز و بابالمندب تأمین کند. به علاوه سرمایهگذاری عمدهای در استخراج نفت از سودان کرده است تا وابستگی خود را به واردات نفت از کشورهای عربی کم کند. همانطور که در عکس زیر مشخص است، برای انتقال نفت و گاز از خلیج فارس و آفریقا به چین، کشتیها مجبورند از تنگه مالاکا بگذرند.
تنگه مالاکا بین دو کشور مالزی و اندونزی قرار دارد و در حال حاضر حدود ۸۰ درصد انرژی مورد نیاز چین از این تنگه عبور میکند. اگر رقابتهای جهانی به این منتهی شود که یکی از این دو کشور نخواهد به کشتیهای چین اجازه عبور بدهد، صنایع چین همه تعطیل میشوند. بنابراین چین مجبور است در وهله اول به دنبال راهی جایگزین برای دسترسی به آبهای اقیانوس هند باشد. بهترین گزینه برای چین این است که این راه را از طریق میانمار ایجاد کند و خطوط انتقال نفت و گاز را درست از وسط استان راخین، که محل سکونت مسلمین روهینگیا است، بگذراند.
طبیعتاً دولت میانمار سایه سنگین همسایه خود را حس کرده و ترجیح میدهد که منافع خود را با منافع چین همسو کند. رئیس دولت، خانم Aung San Suu Kyi، دست پرورده سرویسهای اطلاعاتی غربی است و با حمایت آنها سرکار آمده و حتی برای مطرح شدن نامش، به او جایزه صلح نوبل اعطا شده است. اما ایشان هم چارهای جز درنظر داشتن منافع ملی ندارد و واقف است که شکست اقتصادی و سیاسی چین، در نهایت هزینههای زیادی را برای کشورش به دنبال خواهد داشت.
پدر این خانم در جنگ جهانی دوم با ارتش ژاپن همکاری داشت و بر علیه انگلیس میجنگید. اما زمانی که مشخص شد ژاپن شکست خواهد خورد، به انگلیسیها پیوست و پس از آن مذاکرات رفع اشغال میانمار را هدایت میکرد. اما در سال ۱۹۴۷ توسط عوامل انگلیس ترور شد. بنابراین دور از انتظار نیست که این خانم هم منافع ملی کشورش را بر خواسته غربیها ترجیح دهد.
سابقه درگیریها در روهینگیا
در دهههای گذشته درگیریهای زیادی در آن منطقه رخ داده است. اما کمتر تحلیلگری است که این درگیریها را جنگ مذهبی بنامد. البته در کل بوداییهای میانمار از توسعه اسلام در سرزمین خود احساس خطر میکنند و به همین دلیل مسلمین روهینگیا را از حقوق شهروندی محروم کردهاند. درگیریهای سال ۲۰۱۲ نیز بیش از اینکه جنبه اختلاف مذهبی-نژادی داشته باشد، درواقع تلاش گروههای قدرتمند میانمار برای تصاحب زمینهای حاصلخیز آن منطقه و ایجاد مجتمعهای کشاورزی بزرگ بود. آنها به اختلافات اقوام مختلف آن منطقه دامن زدند و زمینه پاکسازی جمعیت محروم آن منطقه را فراهم کردند. تخلیه مسلمین از آن منطقه با تحریک گروههای افراطی بودایی انجام شد و دهکدههای بوداییها نیز با بهانههای دیگر تخلیه شد.
اخیراً که بحران روهینگیا مورد توجه کشورها و سازمانهای جهانی زیادی واقع شده، کمکهای زیادی به کسانی که با قایق از آن کشور فرار میکنند، ارائه میشود. همین مطلب باعث شده که مهاجرین فقیر زیادی از کشورهایی مثل بنگلادش، سعی کنند خود را فراری روهینگیایی جا بزنند و از این کمکهای بینالمللی برخوردار شوند. همین مطلب باعث شده که دامنه بحران بسیار بیشتر از آنچه که واقعاً هست، جلوه کند. شاهد این مدعا این است که نقل شده که نخستوزیر بنگلادش، خانم شیخه حسینه واجد، بر لزوم مجازات بنگلادشیهایی که به این کار دست میزنند، تاکید کرده است. او این کار را علاوه بر به خطر انداختن جان، ریختن آبروی ملت بنگلادش دانسته است.
سناریوهای پیش رو برای روهینگیا
بهترین حالت برای مسلمین روهینگیا و همچنین دولت میانمار این است که سریعاً مسأله اعطای حقوق شهروندی به روهینگیا را حل کند و زمینه شکوفایی اقتصادی مناطق محروم آنها را فراهم کند. این کار باعث خواهد شد که زمینه درگیریهای آینده کم شود و نیازی به تلاش برای استقلال استان راخین نباشد.
اما آمریکا و انگلیس قصد دارند که با ارسال سلاح و تروریستهای بینالمللی، مانند القاعده و داعش، آن مناطق را به آتش بکشند و برای دهههای آتی میانمار را گرفتار جنگ داخلی کنند. دلیل آن هم این است که جلوی احداث خطوط انتقال نفت و گاز به چین را گرفته و با تحت کنترل گرفتن واردات انرژی چین از تنگه مالاکا و دیگر نقاط جهان، امکان تحرک چین در جهان را محدود کنند. برنامه آمریکا این است که درگیریها به حدی زیاد شود که مانند سوریه بهانهای برای تاسیس پایگاه نظامی، به بهانه کمکهای بشردوستانه به کسانی که در خطر قتل عام هستند، داشته باشد. برنامه آمریکا دقیقاً همان برنامهای است که در سوریه پیاده کردند. یعنی به بهانه قتل عام مردم توسط دولت، زمینه اعزام تروریستهای بینالمللی و سلاح را فراهم کردند؛ و بعد با تاسیس پایگاه نظامی به بهانه آموزش معارضان برای دفاع از خود، بخشی از این کشور را برای دهههای آتی تحت آشغال خود خواهند داشت.
سیاست ایران در قبال روهینگیا چیست؟
در ایران مقامات سیاسی و مذهبی معدودی پیدا میشوند که وقتی منافع و جان بخشی از مسلمین را در نقطهای از جهان در خطر میبینند، ابراز نظر کرده و عکسالعمل نشان میدهند. اما معمولا این موارد بسیار محدود و کماثر بودهاند. مثلاً در جریان حمله ناتو به لیبی، با اینکه مشخص بود که ناتو در حال قتل عام مردم بیگناه است و در نهایت قصد دارد این کشور را به خرابهای تبدیل کند، حتی بعضی از مقامات مذهبی ضعفهای اخلاقی قذافی را بهانهای برای عدم دخالت خود اعلام کردند. در مورد قتل عام مسلمین در جمهوری آفریقای مرکزی تقریباً هیچ صدایی از هیچیک از شخصیتهای مطرح ایرانی درنیامد.
درگیریها در میانمار سالهای زیادی است که جریان دارد و جا داشت که در دهههای گذشته، از طریق فشارهای سیاسی و تحریک سازمانهای دفاع از حقوق بشر، مسأله حقوق شهروندی روهینگیا زودتر از این حل شود. اما اینکه چرا مظلومیت روهینگیا این دفعه، در زمانی که آمریکا و انگلیس قصد فتنه در آن منطقه را دارند و کشورهایی مثل عربستان نقش پشتیبانی مالی و ارسال تروریست را به عهده گرفتهاند، مقامات سیاسی ایران را به عکسالعمل واداشته، سئوالات زیادی مطرح میشود.
شخصاً سیاست خارجی ایران را منسجم و مدبرانه نمیدانم. به عنوان نمونه در ماه خرداد، پس از آنکه چین آمادگی خود را برای بازسازی رآکتور اراک اعلام کرد، نیروهای دریایی ایران و چین یک تمرین نظامی مشترک را در روز یکشنبه (۲۸ خرداد/ ۱۸ ژوئن) برگزار کردند. این مانور با حضور ۷۰۰ نفر از پرسنل نیروی دریایی ارتش ایران و ۷۰۰ ملوان چینی انجام شد. واضح است که چین به دنبال شناسایی منطقه و حضور در آبهای ساحلی ایران است، تا زمانی که عبور کشتیهای نفتکش از تنگه هرمز مختل شد، بتواند امنیت عبور کشتیهای خود را برقرار کند. چین حتی نقشههای زیادی برای اشغال مناطق نفتی حاشیه خلیج فارس کشیده تا دسترسی خود به نفت را تضمین کند. بنابراین چین یک تهدید بالقوه محسوب میشود و استراتژیستهای نظامی ایران نباید اجازه حضور آنها در منطقه را میدادند.
در آن زمان این احتمال داده میشد که شاید دولت ایران قصد دارد با نزدیک شدن به چین، طرفهای غربی را وادار کند که امتیازهای بیشتری بدهند و حداقل شدت تحریمها را کم کنند. اما باگذشت زمان مشخص شد که آمریکا تحریمها را افزوده و رویارویی و رقابت در سوریه و عراق نیز شدیدتر شده است. بنابراین ایران قاعدتاً باید دلیل قانعکنندهای برای همسویی با غرب و مانعتراشی در مسیر خط لوله نفتی چین در استان راخین میانمار نداشته باشد. آنچه که درباره روهینگیا از رسانههای رسمی و مقامات ایرانی به گوش میرسد، شباهت زیادی با آنچه که آمریکا و عربستان میگویند، دارد و در نهایت به شدت گرفتن مسأله و ادامه درگیری برای چند دهه آتی کمک میکند.