مخترع تلفن کیست؟
تاریخ نشر:باسمه تعالی
از آن رو که در کانادا زندگی میکنم و در هر سال تحصیلی، همگام با دروسی که فرزندانم در مدرسه می آموختند، در آموزش کتابهای درسی فارسی به آنها کمک می کردم، با محتوای این کتابها کم و بیش آشنا هستم. یکی از نکاتی که برای من بسیار غم انگیز بوده و هنوز هم هست، این است که در کتابهای درسی دستاوردهای علمی غرب به نحوی اغراق آمیز و غیر واقعی همراه با تعظیم و تکریم بیان شده است. غرض این نیست که منکر تمام دستاوردهای تمدن غرب بشوم، اما واقعیت این است که هر کدام از چنین دستاوردهایی با حاشیه هایی همراه بوده که حذف آنها و تعریف نکردن آن باعث میشود که دانش آموز تصویری غیر واقعی و روتوش شده از واقعیت دریافت کند. بهتر است این مطلب را با مثالی بیان کنم:
در نسخه ای از کتاب فارسی کلاس چهارم دبستان که در دست من است، درباره اختراع تلفن چنین گفته:
معمولا داستان هر اختراعی به این ترتیب آغاز میشود که نکته ای ساده کنجکاوی دانشمندی را بر می انگیزد. وی با شهامت و پشتکار دنبال آن را میگیرد. از شکست دلسرد نمیشود. بلکه از آن پند میگیرد. و نقایص کار خود را برطرف میکند. سرانجام پس از سالها رنج و زحمت به آرزوی خود دست می یابد و اثری جاویدان از خود باقی می گذارد.
داستان زندگی الکساندر گراهام بل مخترع تلفن نیز چنین آغاز شد. بل آموزگار کودکان کر و لال بود و از کر بودن شاگردان خود رنج می برد...
و چنین جمع بندی میکند که:
به این ترتیب بود که باز مخترعی با جرات و کوشش و پشتکار فراوان وسیله ای دیگر برای آسایش مردم تهیه کرد.
در حالی که قضیه اصلی آن قدر متفاوت از آنچه گفته شد، است که با هیچ روتوشی نمیشود قصه را چنین بیان کرد. بنا بر روایت این منبع شخصی ایتالیایی به نام آلبرتو میوچی Meucci در سال 1849 ادعای اختراع تلفن را میکند و ایشان بعدا برای ثبت اختراع و استفاده تجاری از آن به آمریکا مهاجرت میکند و در سال 1871 درخواست ثبت اختراع میکند. از آنرو که فردی فقیر بوده و نتوانسته با سرمایه داران آن زمان مذاکرات موفقی داشته باشد، توان پیگیری و پرداخت هزینه های ثبت اختراع را نداشته، لذا ثبت اختراع او به نتیجه نمی رسد. در این مدت ابزار و لوازم آزمایشگاهی او توسط دیگر افرادی که در آن آزمایشگاه کار میکردند، که بل هم یکی از آنها بود دزدیده میشود. در سال 1876 بل و شخص دیگری که به نام Elisha Gray در یک روز به اداره ثبت اختراعات رجوع میکنند و چون بل زودتر تقاضای ثبت را در آن روز داده بود، حق امتیاز اختراع تلفن به او داده میشود. در منبع دیگری خواندم که مسئول اداره ثبت از بستگان بل بوده و با مشاهده رجوع الیشا گری به اداره، در دفاتر دست برده و نام بل را زودتر ثبت کرده است. بهرحال شکایات این دو نفر یعنی میوچی و گری باعث میشود که در سال 1887 دادگاه تصمیم به بررسی احتمال تقلب بل می گیرد، ولی بخاطر مرگ میوچی پرونده پیگیری نمیشود.گراهام بل گرچه توانست حق امتیاز را برای خود نگاه دارد، اما هیچ گاه به عنوان مخترع واقعی تلفن شناخته نمیشد، تا آنجا که در سال 2002 کنگره آمریکا اعلام کرد که میوچی باید به عنوان مخترع تلفن شناخته شود.
حالا چطور میشود قصه گراهام بل را که با دزدی اختراع میوچی و زد و بند در اداره ثبت برای حق امتیاز تلفن، دنبال انحصاری کردن درآمد حاصل از اختراع بوده، را به قصه کتاب درسی ایران تبدیل کرد، من که حیرانم.
شاید بشود ادعا کرد که بخشی از این قضیه بخاطر عادت ایرانیها در اغراق است، البته شخصا بر این باورم که جامعه ایرانی برای مدت های طولانی تحت تاثیر آموزه های استعماری بوده و هرچند با ظهور انقلاب، تلاش هایی برای تغییر این شرایط شد، ولی هنوز عوامل استعمار در تمام ارکان جامعه با شدت تمام در حال تخریب هستند و آثار استعمار زدگی در همه جا قابل مشاهده است. در همه خبرگزاری های ایرانی حتی آنها که ادعای مذهبی و ملی بودن دارند، هرگونه خبری که غربیها را بی اعتبار نشان دهد، منعکس نمیشود. از طرف دیگر هرگونه خبر شبه علمی، هرچند تخیلی و یا به عنوان طرح مقدماتی باشد، که تصور پیشرفت های شگرف تکنولوژیک را در غرب تداعی کند، با آب و تاب در رادیو و تلویزیون و روزنامه های ایران مکررا گزارش میشود.
در کتابهای درسی ایران، سفر انسان به کره ماه به عنوان حقیقت مسلم علمی قلمداد میشود و هرگونه زیر سئوال بردن این قصه در ایران توهم توطئه تلقی میشود و هیچ کس در جوامع دانشگاهی به خود جرات نمیدهد عملی بودن چنین سفری را از جهت علمی و فنی در مقاله ای علمی بررسی کند. اما در غرب درصد بالایی از مردم کل قضیه را دروغ و حیله ای سینمایی می دانند. آنها هم که این قصه را باور میکنند، حداکثر ادعا میکنند که فیلم هایی که به مردم نشان داده شده در استودیو تهیه شده و آمریکا مایل نبود که تکنولوژی واقعی خود را که از آن در سفر به کره ماه استفاده کرده، فاش کند.
سلام
از مطلبتون متشکرم.
هنوز هم یادم هست که چنین مطلبی در کتاب ما هم بود. جای تعجب دارد که تا به حال تغییری در محتوای کتاب ها نداده اند.
گمان میکنم یکی از درس های زبان انگلیسی سوم دبیرستان یا شاید هم سال های قبل تر از آن مربوط به همین موضوع بود (تقریبا) و بیان میکرد که چگونه کلمه Hello در زمان برقراری اولین ارتباط تلفنی به و جود آمد.(و جزئی از کلمات زبان انگلیسی شد.)
امام خکینی سخنرانی زیبایی داشتند که در آن فرمودند: آنچه ما را میترساند وابستگی فرهنگی است. از توپ و تانک و ... نمیترسیم!
حالا میبینیم که غرب از همین راه وارد شده و وابستگی فرهنگی تقریبا در تمام ابعاد زندگی ما ایرانی ها موج میزند(متاسفانه)
سلام
امروز به این صفحه برخوردم. هرچند مطالب آن برای شما تکراری است، صرفا برای اینکه به نوشته های شما شباهت داشت، آدرس آن را درج میکنم.
http://masontube.ir/pages/dfg567/
با سلام،
ضمن تشکر، لینک فوق را تا بحال ندیده بودم. معمولا اگر ببینم مطلبی را دیگران گفته اند، دیگر درباره آن نمی نویسم. چون حرف تکراری زدن حکمتی ندارد.
درباره این دو مطلب ادیسون و گراهام بل هم تاکیدم روی ریشه اصلی این باور غلط که همان مطالب کتاب های درسی است، بود.
مسعود
با سلام
مطالب شما یقینا" درست است ولی اینکه ادیسون خدمات بزرگی به بشریت کرده برهیچکس پوشیده نیست. او اولین کارگاه مبتنی بر فناوری وتجاری سازی محصولات ابداعی را راه اندازی کرد. اما بهشت وجهنم را شما وما تقسیم نمیکنیم وبسیار انسانهای به ظاهر خداپرست که کترین اثر را در دنیا خود ودیگران ایجاد نکرده واز دنیا رفته اند . من کسی هستم که در دوران کودکی با دیدن فیلم ادیسون زندگیم تحت تاثیر آن قرار گرفت والان یکی از مخترعین کشورمان ایران هستم .
اینکه شخصی پول نداشته اختراعش را ثبت کند تقصیر بل نبوده همین حالا من تا فردا هزاران ایده را به شما بصورت رایگان می دهم بدون منت شما ثبت کنید وتولید کنید تا دنیا متحول شود. داشتن ایده شرط لازم است ولی کافی نیست باید آنرا ساخت وثبت کرد وتجاری کرد دنیا می تواند منتظر بماند.
با سلام و عرض تشکر از عنایت جنابعالی به این وبلاگ،
اینکه خداوند متعال به چه کسی توفیق خدمت و تحول میدهد و درباره او چگونه داوری میکند، قطعا منظور این نوشته نبود وبنده قصد داوری درباره کار دیگران نداشتم.
اما بیشترین ضرر ارائه تصویری روتوش شده از واقعیت متوجه خود اهل ابتکار و اختراع است. چون انتظارات غیر واقعی در آنها ایجاد میکند و در نهایت باعث سرخوردگی آنها میشود.
با آرزوی موفقیت روزافزون جنابعالی
دهه ۹۰ میلادی با دیدن فیلم پدر خوانده ۳ متوجه این مطلب شدم که میوچی یکسال قبل از گراهامبل دست به چنین اختراعی زده بوده