درباره پروژه اتصال دریای خزر به خلیج فارس
تاریخ نشر:باسمه تعالی
چند روز پیش سایت اسپوتنیک خبری درباره جدی شدن پروژه اتصال دریای خزر به خلیج فارس منتشر کرده بود. خبر حاکی از این بود که قرار است این طرح تا سال ۲۰۲۰ عملی شود و برآورد اولیه هزینه آن حدود ۷ میلیارد دلار است و مطالعات اولیه آن به شرکت خاتم الانبیاء واگذار شده است. قبلا در مقاله دیگری توضیح داده بودم که اولویت صنعت و کشاورزی ایران، کمک به راه اندازی صدها هزار پروژه کوچکی است که به سرمایه های کم نیاز دارند.
سه روز پیش سایت گلوبال ریسرچ در مقالهای به قلم پروفسور اسماعیل حسینزاده تحت عنوان سیاست تعامل اقتصادی بازِ ایران: نسخهای برای استقراض، صنعتزدایی و وابستگی نوشته بود که عملکرد اقتصادی دولت روحانی منجر به بالا رفتن بدهی ملی، معلول و فلج شدن صنعت، و وابستگی کشور میشود. ایشان چنین سیاستی را قابل مقایسه با عملکرد بوریس یلتسین، رئیس جمهور سابق روسیه میداند.
سیاست تجارت آزاد این دولت عملا به از بین رفتن صنایع کوچک منجر میشود. در حالی که برای کشورهای پیشرفته صنعتی، همین صنایع کوچک مهمترین راه ایجاد اشتغال و توسعه محسوب میشوند. خبرهای دیگری هم اخیرا منتشر شد، مبنی بر اینکه دولت روحانی قصد دارد دست شرکتهای بین المللی استعماری در عرضه محصولات کشاورزی تراریخته در ایران را باز بگذارد. چنین اقدامی قطعا خیانت محض است و هیچ انسان تحصیل کرده و عاقلی نمیتواند چنین چیزی را تجویز کند. در چنین شرایطی پروژه های بزرگی مانند پروژه اتصال دریای خزر به خلیج فارس اصلا قابل طرح نیست. اولویت در این است که اول جلوی تخریب هرچه بیشتر صنعت و کشاورزی گرفته شود. بعد از آن باید برنامه ریزی گسترده ای روی کمک به راه اندازی صنایع کوچک، از جمله محدود کردن واردات، شود. این ۷ میلیارد دلاری که قرار است روی چنین پروژه عظیمی خرج شود، را قطعا میشود بهتر مصرف کرد.
مطالعات اولیه پروژه اتصال دریای خزر به خلیج فارس در ابتدا توسط مهندسان روسی در حدود سال ۱۸۹۰ انجام شد و هدف روسیه از این کار این بود که راهی ساده تر برای ارتباط با آبهای دریاهای جنوب پیدا کند و کشتی هایش مجبور به گذشتن از تنگه داردانل و کانال سوئز نباشند. البته در زمان حاضر بحث شیرین سازی آب دریا و آبرسانی به مناطق کویری به منظور قابل توجیه نشان دادن این طرح مطرح میشود. تجربه شخصی ام این است که هرگاه بحث اجرای پروژه ای بزرگ مانند سدسازی های بزرگ و قطارهای سریع السیر و امثالهم میشود، باید دنبال گروهی گشت که میخواهند به نام اجرای چنین طرحهایی اختلاس های بزرگ کنند. دلیل آن هم این است که در پروژه های کوچک کمتر میشود اختلاس کرد، چون افراد زیادی پیدا میشوند که بتوانند برای انجام آن با هزینه کمتر رقابت کنند. انجام پروژه های خیلی بزرگ به تجهیزاتی نیاز دارد که کمتر شرکت صنعتی به آن دسترسی دارد و کمتر کسی را میشود پیدا کرد که درباره رقم های قراردادها بتواند اظهار نظر کارشناسی کند. بنابراین چنین پروژه های بزرگی محبوب کسانی است که قصد اختلاس عمده دارند. چنین گروه هایی توان این را دارند که با رشوه دادن مطالعات کارشناسی را به نفع انجام این پروژه ها نشان دهند و در رسانه های اجتماعی درباره فواید انجام آن تبلیغ کنند.
درباره اینکه چرا چنین پروژه ای قابل توجیه نیست، مطلبی را از وبلاگ دیگری نقل میکنم:
یک نکته در اینجا وجود دارد؛ اینکه سطح دریای خزر 28 متر پایین تر از سطح آبهای آزاد (خلیج فارس) است و مسیر شمال-جنوب ایران با بیش از 2 هزار کیلومتر فاصله دارای پستیها و بلندیهای زیادی مانند ارتفاعات البرز و پستیهای دشت کویر و دشت لوت است. طرح احداث کانال اتصال دریای خزر به خلیج فارس از سال های دهه 30 شمسی مطرح بوده است. حتی دولت شوروی به دلیل وابستگی به مسیر طولانی دریایی از تنگه های بسفر و داردانل و کانال سوئز که تحت کنترل ترکیه و مصر از متحدان آمریکا بود، برای تماس دریایی با چین و هند به ساخت این طرح علاقه مند بود.برخی از کارشناسان ایرانی نیز طرح هایی برای ساخت این کانال از مسیرهای مختلف ارائه کرده اند. اما طرح سال 79پروژه آبراه سراسری ایران (ایران رود) بود طرحی که توسط «دکتر بدیع بدیع الزمانی» با همکاری گروهی از استادان و متخصصان ایرانی، در شهریور 1379 تهیه و تنظیم شده بود. طرح های احداث آبراه سراسری ایران موافقان و مخالفانی دارد. موافقان به درآمدهای سرشار ناشی از انتقال نفت، گاز، محصولات پتروشیمی و سایر کالاها از آسیای میانه به خلیج فارس، تغییر و بهبود آب و هوای ایران بر اثر ریزش های ناشی از تبخیر آب کانال و جلوگیری از ادامه روند کویری شدن ایران، کاهش شدید هزینه های ناشی از حمل و نقل داخلی کالا، گسترش شیلات در حاشیه کانال و قابل استفاده کردن بخش های عظیمی از زمین های کویری ایران اشاره می کنند.
مخالفان نیز به غیرعملی بودن این طرح با توجه به اختلاف سطح آب دریای خزر نسبت به آب های آزاد، احتمال زیر آب رفتن زمین های شمال کشور، مشکلات عبور از رشته کوه های البرز، بار مالی زیاد و... اشاره می کنند.
دکتر اسماعیل کهرم، کارشناس ایرانی مسائل محیط زیست گفته است که ایده اتصال دریای خزر به خلیج فارس، از زمان ناصر الدین شاه وجود داشته، در زمان آقای هاشمی رفسنجانی نیز مطرح شده و تاکنون ادامه داشته، اما این پروژه تاکنون عملیاتی نشده و قابل اجرا نیز نیست. "ایده انتقال اب دریای خزر برای مصارف خانگی، کشاورزی و صنعتی به استانهای مرکزی از جمله سمنان هست، اخیرا مطرح شده، اما شوری آب دریاچه خزر 13 میلی گرم در هر لیتر است که قابل استفاده در این زمینه ها نیست، صرفه اقتصادی هم ندارد. از طرفی خاک سمنان و مناطق مرکزی قابل کشت نیست، کلا شن و خاک رس است. برای کدام مصارف کشاورزی و صنعتی قرار است این پروژه چند میلیاردی عظیم انجام شود؟".از طرف دیگر حیات وحش ایران در صورت تحقق این طرح وضعیتی تازه را پیش رو دارد . احیای کشاورزی در مسیر این رود حیات وحش کویری را به طور حتم تغییر خواهد داد ضمن آنکه عبور کشتی ها آلودگی های زیست محیطی خود را دارد.
همچنین سئوالاتی درباره وضعیت تعادل املاح در آب خزر و تاثیرش بر آبزیان و نوع حیات آبزیان در رود جدید الاحداث پیش می آید
قبلا در مورد پروژه انتقال آب خزر به سمنان نیز که پیش زمینه طرح بزرگ تر است ،کارشناسان نگرانی های خود را ابراز داشتند . برخی معتقدند جدا از هزینه های زیست محیطی زیاد، باقیمانده جنگل های هیرکانی در نوار ساحلی دریای خزر تخریب می شود. به علاوه آنها معتقدند اثرات زیست محیطی چنین طرحی از خشک شدن دریاچه ارومیه کمتر نیست.
نخستین موردی که همه کارشناسان در مورد آن می پرسند، ارزیابی زیست محیطی چنین پروژه ای و نیز فایده بر هزینه اجرای آن است که به نظر می رسد مسوولان اجرای پروژه برای آن پاسخی ندارند.«فاطمه ظفرنژاد» کارشناس امور آب در گفت وگو با روزنامه «شرق» در مورد اجرای این پروژه گفته بود: «بسیار متاسفم که مساله بسیار مهم مدیریت منابع آب به سبب تزریق بدون ژرف اندیشی کم و بیش یک سوم بودجه کشور در چندین دهه گذشته در آن به چنین نگرش سخت افزاری خشنی مبتلاست. آب شور خزر را به سمنان منتقل کنند که چه شود؛ جایی که در هوای خشک سمنان این آب بلافاصله تبخیر شده و تنها نمک آن باقی خواهد ماند؟»
برای اجرای این طرح عظیم آبی، 15 هزار میلیارد ریال اعتبار پیش بینی شده است. با احتساب این هزینه گزاف، به عقیده ظفرنژاد، چنین طرحی تنها هدر دادن پول و سرمایه است و در هیچ جای دنیا چنین طرحی با موفقیت اجرا نشده است. به اعتقاد او به جای خرج کردن این پول عظیم، بهتر است طرح های آبخیزداری مورد نیاز در کشور اجرا شود: «هزینه کردن برای حوضه آبریز دریاچه ارومیه، حوضه آبخیز زاینده رود که در واقع حوضه آبریز تالاب گاوخونی است، بر هزینه کردن برای چنین طرح هایی که به لحاظ زیست محیطی و حتی اجتماعی اثرات مثبتی ندارد، اولویت دارد.» او می گوید: «به جای اینکه این پول عظیم صرف برچیدن سدها و مطالعات آبخیزداری شود، صرف فکرهای بی فایده می شود در حالی که چنین طرحی به طور قطع بر اکوسیستم تمام مناطقی که از آن می گذرد، تاثیر خواهد گذاشت.»
«حسین آخانی» متخصص محیط زیست هم در این باره گفته است: «این هم یک فاجعه است که اگر عملی شود آثارش از خشک شدن دریاچه ارومیه کمتر نیست. آب خزر شور است. اگر این آب به سمنان بیاید فقط می تواند برای آبیاری گیاهان هالوفیت مورد استفاده قرار گیرد. نمک اضافی آن هم در منطقه جمع می شود و معضل شوری را بالامی برد.»
در این گزارش مسیر ایران رود بر پایه بررسی های جغرافیایی و زمین شناسی دو مسیر برای آبراه پیشنهاد شده است.شروع مسیر اول از خلیج کوچک واقع در باختر خلیج چابهار به سوی شمال آغاز می شود و پس از گذشتن از کنار شهر بم، کویر لوت را پشت سر می گذارد، از کنار کویر نمک و شهر طبس به سوی شمال عبور می کند، در حوالی یک صد و سی کیلومتری خاور شاهرود به سوی شمال باختری متمایل می شود و پس از گذشتن از کنار گرگان به بندر ترکمن در دریای خزر می رسد.
مسیر دوم از ناحیه میان چابهار و بندر جاسک آغاز می شود و پس از گذر از کنار شهر بم هم چون مسیر شماره یک تا طبس می رود و آن گاه به سوی شمال باختری می رود. به فاصله پنجاه کیلومتری جنوب باختری از شهر سمنان می گذرد و در فاصله یکصدکیلومتری خاور تهران از میان رشته کوه البرز به شهر ساری می رسد و با گردش به سوی خاور به بندر ترکمن خاتمه می یابد. درازای آبراه بین 1465 کیلومتر (910 مایل) و 1600 کیلومتر (1000 مایل) برآورد شده است.بدین ترتیب در بیشتر مسیر باید کانالی به ژرفای 500 متر کنده شود. از آن جا که سطح دریای خزر نزدیک به 29 متر از سطح دریای آزاد پایین تر است، در بخش کوچکی از مسیر در شمال ایران از الگوی کانال «پاناما» استفاده شده است و تالابچه هایی ساخته خواهد شد که از سرازیر شدن آب دریای آزاد به دریای مازندران جلوگیری به عمل آید. این طرح رویایی و جذاب است و در صورتی که مشکلات زیست محیطی و فنی آن محاسبه شده باشد می تواند طرحی ملی و اشتغال زا باشد نکته مهم ارزیابی تاثیریست که این آبراهه بر محیط زیست ایران خواهد گذاشت چرا که سود و زیان اقتصادی قابل محاسبه است اما سود و زیان این طرحها برای محیط زیست قابل محاسبه نیست.
با سلام و صلوات ایزدی
مگه زمین به شکل کره نیست؟ما اگه از این کُرههای زمین آموزشی که در بازار وجود داره استفاده کنیم با یه آزمایش ساده وقتی از یه لیوان مقداری آب از روی دریای مازندران بریزیم خود به خود به خاطر شیب به سمت خلیج فارس جاری میشه! پس چطور ممکنه آب دریای آزاد به سمت دریای مازندران جریان داشته باشه؟!!
ضمن عرض سلام و تشکر از عنایت جنابعالی
زمین کره هست. اما برای زمین واقعی مرکز ثقل آن مرکزش محسوب میشود و برای کره های آموزشی اینطور نیست.
بنابراین این دو را نباید با هم قیاس کرد.
خوب تو کره آزمایشیت رو بر عکس بزار تا آب خلیج بره به خزر